۱۴۰۰/۱۰/۱۴
حاج قاسم خانه به خانه در جستجوی شهدا
رسم حاجقاسم سرکشی و تفقد بود از خانواده شهدا، سنتی که تار و پودش اخلاص بود و رضای خدا، اما دو سالی میشود که سلیمانی کوبه در خانه هیچ شهیدی را نکوبیده آخر خودش مهمان شهدا شده و به آرزویش رسیده است.
حاج قاسم به دیدار خانواده شهدا و تفقد و دلجویی از فرزندان شهدا ایمان داشت و این ایمان برگرفته از اعماق دل سردار بود لاجرم بر دلها مینشست بدون ذرهای ناخالصی
اصلا خلوص در رفتار حاج قاسم زبانزد عام و خاص بود و در این دیدار خلوص سردار بر دل و جان ما هم نشست، دیداری که فقط و فقط برای رضای خدا و خشنودی فرزندان شهدا انجام شد؛ در وصف اخلاص و یکدستیاش باید بگویم سردار پیش از شهادت، شهید بود.
سربازی که دستور حاج قاسم سلیمانی را اطاعت نکرد!
خاطرهگویی فرزند شهید خوشلفظ از دیدار با حاج قاسم در تابستان سال ۹۷ و تسکین آلامش در غم فراق پدر با زخمهای بیشمارش شنیدنی و جذاب است. «طاهر خوشلفظ» یادگار شهید دردهای ناتمام و راوی کتاب "وقتی مهتاب گم شد" میگوید: پیش از حضور سردار در منزل ما و شهادت پدر، دو سه مرتبهای حاج قاسم و پدرم با هم ملاقات داشتند. البته این ملاقاتها بعد از تقریظ رهبری و خوانش کتاب "وقتی مهتاب گم شد" توسط حاج قاسم بود.
بعد از شهادت پدر تابستان ۹۷ سردار به همدان سفر کرد و در این سفر ما انتظار نداشتیم با توجه به برنامههای فشرده و نبود زمان کافی به منزل ما بیاید اما باز هم در اعماق دل احساس میکردیم این دیدار میسر میشود.
بالاخره این سعادت نصیب خانواده ما شد و طبق قرار و مدار حدود ۴۰ دقیقه سردار مهمان منزل شهید خوشلفظ شد؛ حس و حال این دیدار ورای ملاقاتهای دیگر بود و حکم دیدار پدر از دست رفتهمان را داشت. در بحران فقدان پدرم برای دقایقی کوتاه احساس پدرانه حاج قاسم با همان حال و هوای ابوی بر جانم مستولی شد.
عکس دیگری از حاج قاسم در نمازجماعت آمرلی
بعد از شهادت سردار دلها دریافتم تداعی احساس پدرانه مختص ما نبود بلکه بین همه ایران به ویژه فرزندان شهدا چه کسانی که موفق به دیدار سردار شدند و چه کسانی که او را ندیدهاند مشترک است.
اهر خوشلفظ گریزی به هدیه معروف حاج قاسم میزند و ادامه میدهد: قبل از شهادت پدر شهیدسلیمانی دستنوشتهای به همراه یک انگشتر و تسبیح برای او میفرستد؛ بعد از شهادت پدرم این انگشتر را من دستم میکنم، زمان دیدار حاج قاسم این انگشتر دستم بود به همین دلیل یک انگشتر به عنوان یادگاری به برادر کوچکم هدیه کرد، انگشتر سردار برای من مقدس است و هرازچندگاهی که دلتنگ میشوم دستم میکنم آخر این انگشتری راز مگویی است بین پدر و شهید سلیمانی.
ناگفته نماند مادر ما هم طبق همین رسم و رسوم مهر و تسبیح نماز شب پدر را به حاج قاسم هدیه داد.
بدون شک معادلات دنیوی در شخصیت حاج قاسم جایی نداشت، او جلوهای از حقیقت بود که مدتی بین زمینیان مهمان شد و در نهایت شهادتش اسم رمز شکستن هیمنه دشمن شد.
تصویر دیده نشده از حاج قاسم پس از نابودی حکومت داعش
گفتنی از سردار زیاد است و وصفش تمامنشدنی تا جایی که بعد از پایان ملاقات و گپوگفت صمیمانه با حاج قاسم و بدرقه او، سه چهار نوجوان با ظاهر کمی متفاوت متوجه جمعیت شدند که یکی از آنها در فاصله چندین قدمی، سردار را شناخت و بلند صدا زد «حاج قاسم، حاج قاسم»؛ در همین حین خودروی حاج قاسم حرکت کرد اما سردار متوجه این نوجوان شد و اشاره کرد خودرو متوقف شود.
سردار از ماشین پیاده شد و نوجوانان را صدا زد و از آنها خواست با موبایلشان عکس سلفی و یادگاری بیندازند؛ این لحظه ارزشمندترین اتفاق آن روز بود، حاجی در به دست آوردن دل تبحر داشت و پیشنهاد عکس سلفی را سردار به نوجوانان داد او لحظهای از نشاندن لبخند بر لب مردم غافل نبود.
ارسال نظر