دلایل جابهجایی قدرت در قطر
کارشناس مسائل منطقه با اشاره به اینکه تغییرات در قطر همسو با منافع آمریکا بوده، گفت: جوانگرایی در قطر خواستهای است که آمریکا در دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان هم دنبال میکند.
به گزارش پارس ، کامران کرمی کارشناس مسائل خلیج فارس در گفت وگوی تفصیلی بافارس با اشاره به اینکه تغییرات اخیر در ساختار قدرت در قطر امری مطلوب برای آمریکا است، تاکید کرد که جوان گرایی در قطر خواسته ای است که آمریکا در دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان دنبال می کند.
وی این تغییر را با موافقت آمریکا دانست و افزود: قطر این تغییرات را برای همسو شدن بیشتر با نظام اقتصاد جهانی انجام داده است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه نگرانی از خطر کودتا در قطر یکی از دلایل اصلی تغییر راس هرم قدرت در این کشور بوده، ابراز داشت که بُعد اصلی تحول در قطر داخلی است.
وی با بیان اینکه روابط قطر با اخوان المسلمین فاقد بستر تاریخی است، تصریح کرد که دوحه از اخوان استفاده ابزاری می کند و هرگاه آمریکا نسبت به این رابطه زاویه داشته باشد، روابط دو طرف قطع خواهد شد.
متن کامل این گفت و گو در ذیل آمده است
به نظر شما چرا در شرایط فعلی تغییرات اخیر در ساختار سیاسی قطر روی داده است؟
کرمی: مسئله تغییرات سیاسی در ساختار قدرت قطر مدت زمانی است که در محافل سیاسی این کشور بخصوص خاندان حاکم مورد بحث بوده و به دلیل بیماری شیخ « حمد بن خلیفه آل ثانی» از یکسو و بیم از وقوع کودتا که در قطر سابقه دارد، از سوی دیگر موجب گردید تا امیر قطر به این نتیجه برسد که قدرت را به فرزندش شیخ تمیم انتقال دهد.
ضمن اینکه نیروهای جوان را وارد ساختار سیاسی قدرت سازد تا آینده قطر را از حیث همگرایی بیشتر با نظام اقتصاد جهانی هموار سازد.
فارس: چه ارتباطی بین این مسئله با بحران سوریه و انتقادهای امریکا از قطر به دلیل حمایت از گروه های تندرو القاعده ای در سوریه هست؟
کرمی: ارتباط معناداری وجود ندارد، چرا که این تغییرات مسئله ای داخلی محسوب می شود. پذیرش نقش قطر و بازیگری آن در سطح منطقه ای قطعاً با رضایت آمریکا بوده و در این میان قطری ها هم منافع خود را به شکلی که در پیوند با قدرت های بزرگ باشد دنبال کرده اند.
مسئله دوم این است که این تغییرات سیاسی منجر به تقویت نقش قطر در سطح منطقه خواهد شد و همگرایی بیشتر با نظام بین الملل بخصوص اقتصاد جهانی؛ از این رو اگر انتقادی باشد به نوع عملکرد در یک مقطعی است و نه به ماهیت و سطح بازیگری این کشور.
به نظر شما این تغییر ریشه داخلی صرف دارد یا ریشه خارجی دارد و طرف سومی این تحولات را هدایت کرده است؟
کرمی: بخش اعظمی از مسئله تغییرات سیاسی در قطر داخلی بوده و تا حدود زیادی به اراده امیر قطر بر می گردد که حال چه به شکل رضایت بخش آن و چه به شکل اجبار آمیز صورت گرفته باشد، اما پدیده ای جدید را بخصوص در میان پادشاهی های خلیج فارس بنیان گذاشته است که از نظر بسیاری از پژوهشگران سیاسی قابل توجه است.
هر چند انتقال قدرت در قطر به شکل موروثی صورت گرفت، اما نکته مهمی که در این تغییرات وجود دارد، درک نخبگان سیاسی قطر از مسئله زمان مداری است. حاکمیت در کشورهای عربی این واقعیت را مسلم نمود که عدم همراهی با روح زمانه چه خسارت هایی را بر ملت های منطقه و سرمایه های مادی و انسانی بر جای گذاشته است.
بنابراین در کنار این تغییرات، پیامدهای جوان گرایی در ساختار سیاسی قطر امری است که مطلوب آمریکا نیز می باشد. مسئله ای که آمریکایی ها در عربستان و سایر شیخ نشین ها هم به آن راغب هستند. از این رو این مسئله داخلی دارای پیامدهایی است که در سال های آتی ضمن تحکیم نقش قطر در سطح منطقه، به همگرایی و ارتباط بیشتر با قدرت های بزرگ و در رأس آنها آمریکا و انگلیس منجر خواهد شد.
با توجه به تغییرات صورت گرفته آینده ارتباط قطر با اخوان و سلفی ها را چطور می بینید؟
کرمی: اقدامات قطر در ارتباط با اخوان و گروه های سلفی در واقع بخشی از تلاش های گسترده این کشور در طی یک دهه گذشته برای میانجی گری و ایفای نقش در منازعات منطقه ای است.
برخلاف رابطه راهبردی عربستان با نهاد وهابیت که در بستر تاریخی شکل گرفته و تحکیم گردیده است، ارتباط قطر با گروه های سلفی و بویژه اخوان المسلمین یک رابطه ابزاری است که قطر سعی نموده با بهره گیری از این ظرفیت، در منافع متصور از این مسئله سهیم گردد.
مسئله بعدی هم جایگاه اخوان در قطر است. باید گفت که حرکت اخوان در قطر زمانی آغاز شد که هنوز افکار لائیک و مدرنیته وارد این کشور نشده بود و بستر مناسب و سنتی وجود داشت. روابط عشیره ای همبستگی جامعه قطر را حفظ می کرد و شرایط جامعه آن دوره قطر با جامعه مصر مشابهت های زیادی داشت.
لذا اخوان موفق به پیشبرد اهداف و برنامه های خود در این کشور گردید. اما پس از انحلال در سال ۱۹۹۹ روشن گردید که مسئله مهم فایده یک اقدام مشخص و میزان قابلیت تحقق وعده ها و شعارهاست؛ چون وجود ندارد در نتیجه داشتن تشکیلات فایده چندانی ندارد.
بنابراین روشن است که مسئله ارتباط قطر با اخوان کاملاً بعد سیاسی-ابزاری دارد و اگر زمانی این مسئله با نقش قطر در همگرایی با آمریکا در تضاد باشد، به راحتی خاندان حاکم آن را به حاشیه خواهند راند.
ارسال نظر