به گزارش پارس به نقل از برهان، در واژگانزبان فارسی، التهاب را « زبانه کشیدن و برافروختن آتش» معنا کرده اند. این زبانه کشیدن شعله های آتش، اگر به موقع کنترل و اطفاء نشود، هر آنچه از سوختنی و روییدنی در اطراف باشد را سوزانده و به خاکستری بی حاصل بدل می سازد. در ساحت سیاسی و اجتماعی نیز اگرچه شور حاصل از برخورد و تضارب آرای گوناگون باعث حرکت و پویایی جامعه می شود، اما اگر این گرما و پویایی به « التهاب سیاسی» بینجامد، پیامدی جز اتلاف سرمایه های مادی و معنوی کشور نخواهد داشت.

تاریخ سیاسی پس از انقلاب گواه این مدعاست که هر گاه منازعات تند و خشونت آمیز و مطالبات غیرقانونی جایگزین رقابت مشروع و در چارچوب قانون شده، نتیجه ای جز کند شدن قطار پیشرفت و توسعه و دور شدن از اهداف عالیه ی انقلاب در پی نداشته است. در صورتی که با حاکمیت عقلانیت و ثبات، گروه های مختلف سیاسی می توانند مواضع و آرای خود را در فضایی آرام و بدون تنش ارائه کنند و به محک نقد بگذارند؛ اما زمانی که این فضا با وقوع اتفاقات به هم پیوسته به التهاب سیاسی برسد، احساسات بر منطق غلبه می کند و آلوده شدن فضا، راه را برای فعالیت معاندان بدخواه باز می نماید. نتایج منفی این « التهاب سازی» با ایجاد لایه های گوناگون ابهام، دوستان غافل را نیز به ورطه ی تصمیمات عجولانه و مشکل آفرین می اندازد.

سال ۱۳۷۸ را که طلیعه ی دهه ی سوم انقلاب نیز بود می توان سال « التهاب» نامید. ریشه ی شکل گیری این التهاب سیاسی در رشته ای از رویدادها بود که با جریان قتل های زنجیره ای آغاز شد و با تداوم زنجیروار به وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ انجامید.

قلم های التهاب ساز: زمینه ساز ایجاد بحران

با روی کار آمدن دولت اصلاحات در سال ۷۶ و تأکید فراوان بر گسترش آزادی های سیاسی و فرهنگی از سوی کارگزاران این دولت، شاهد ظهور روزنامه ها و نشریاتی همچون « جامعه» ، « خرداد» ، « صبح امروز» ، « عصر آزادگان» ، « نشاط» ، « فتح» ، « توس» و « آریا» هستیم که در کنار نشریات باسابقه تر همچون « سلام» ، « بیان» و « ایران فردا» که از سال های قبل منتشر می شدند، همسو با جریان دوم خرداد، توسعه ی سیاسی و گسترش آزادی های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را بزرگ ترین مطالبه ی جامعه معرفی می کردند.

انتشار مطالب تحریک آمیز و بعضاً خلاف واقع از سوی این نشریات، به تدریج حوزه ی سیاسی کشور را به جای پیگیری منطقی روند توسعه ی سیاسی، وارد چرخه ای از آشفتگی و منازعات بی حاصل نمود. حادثه ی قتل های زنجیره ای در پاییز سال ۷۷ از مهم ترین دستاویزهای این نشریات بود تا با آنچه خود « افشاگری و شفاف سازی درباره ی مسببین این قتل ها» می نامیدند، آتش بیار معرکه ای شوند که شراره های آن در تابستان گرم سال بعد دامن گیر کشور شود.

اتخاذ سیاست تساهل و تسامح، به بهانه ی آزادی بیان، باعث شد تا بسیاری از نویسندگان و فعالان مطبوعاتی بی پروا بر اصول و ارزش های انقلاب بتازند. با توجه به این شرایط و اوضاع نامطلوب فرهنگی کشور که مورد اعتراض بسیاری از علما، مراجع و دلسوزان نظام قرار داشت، در دومین ماه از بهار سال ۱۳۷۸، نمایندگان مجلس پنجم سیاست های بی ضابطه ی عطاءا… مهاجرانی، به عنوان متولی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برنتافتند و طرح استیضاح او را کلید زدند.

اگرچه مهاجرانی موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس شد، اما دغدغه ی نمایندگان ملت و دلسوزان عرصه ی فرهنگ، که شاهد مخدوش شدن ارزش های گران سنگ انقلاب بودند، همچنان باقی ماند. آنان بر این باور بودند که بسیاری از ناهنجاری­ ها و تخلفات موجود در حوزه ی مطبوعات ناشی از خلأهای قانونی و نواقص قانون مطبوعات مصوب سال ۱۳۶۴ است. از این رو، تصمیم گرفتند بخش­ هایی از این قانون را اصلاح کنند. این تصمیم از همان ابتدا با فضاسازی گسترده و سنگین روزنامه های دوم خردادی مواجه شد. در حالی که اصلاحیه ی قانون مطبوعات همچنان بر آزادی بیان و قلم و لزوم دفاع از حقوق آحاد ملت تأکید داشت و تنها بر عدم وابستگی جریانات فرهنگی کشور به خارج از کشور تأکید می کرد، اصلاح طلبان نوای دیگری را ساز کردند و به بهانه ی ایجاد محدودیت، خواستار لغو این قانون شدند. هم زمان با ارسال اصلاحیه ی قانون مطبوعات به هیئت رئیسه ی مجلس، « مجمع روحانیون مبارز» با صدور اطلاعیه ای در تاریخ ۱۲ تیرماه، که در روزنامه ی ایران (به عنوان ارگان رسمی دولت) به چاپ رسید، اعلام کرد: « طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار قرار گرفته که فقط تحدیدکننده ی مطبوعات است و سایه ی استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می گستراند. محدودیت و ممنوعیت همان طور که در گذشته نتیجه ای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت. » روزنامه ی « نشاط» در روز چهاردهم تیر، با انتشار بیانیه ی شورای شهر تهران و سردبیران ده نشریه ی جناح موسوم به دوم خرداد، اعتراض خود را نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس اعلام کرد.

جرقه­ ی اصلی اتفاقات کوی دانشگاه را باید در توقیف روزنامه ی « سلام» دانست. این روزنامه که نام سید محمد موسی خوئینی ها را به عنوان مدیرمسئول بر شناسنامه خود داشت، در پانزدهم تیرماه و یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه ی قانون مطبوعات در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه ای منتسب به وزارت اطلاعات نمود که تیتر درشت و جنجالی با این عنوان بر تارک آن دیده می شد: « سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »

اما جرقه­ ی اصلی اتفاقات کوی دانشگاه را باید در توقیف روزنامه ی سلام دانست. این روزنامه که نام سید محمد موسی خوئینی ها را به عنوان مدیرمسئول بر شناسنامه ی خود داشت، در پانزدهم تیرماه و یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه ی قانون مطبوعات، در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه ای منتسب به وزارت اطلاعات نمود که تیتر درشت و جنجالی با این عنوان بر تارک آن دیده می شد: « سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »

با انتشار خبر توقیف روزنامه ی « سلام» ، دفتر تحکیم وحدت، در بعدازظهر پنج شنبه هفدهم تیرماه، تجمعی اعتراض آمیز در دانشگاه تهران برگزار کرد که تا پاسی از شب به طول انجامید. در ساعات پایانی این برنامه، جمع صدنفره ای از معترضین اقدام به راهپیمایی در کوی دانشگاه کردند و با سر دادن شعارهای ساختارشکنانه خطاب به مسئولین و نهادهای نظام، از کوی دانشگاه خارج شدند.

پیوستن عده ای از عناصر فرصت طلب و ضدانقلاب به این جمع و افزایش تحرکات آن ها، به دخالت نیروی انتظامی انجامید. در روز بعد، دامنه ی این تخریب ها و درگیری ها به خیابان های مرکزی شهر کشیده شد و حوادث تلخی نظیر حمله به خوابگاه دانشجویان، درگیری میان نیروی انتظامی و آشوبگران، تخریب اموال عمومی و به آتش کشیدن وسایل نقلیه ی عمومی و دولتی در روزهای بعد، به وضوح حضور دست های شیطانی پشت پرده را نشان می داد. فرآیندی که این واقعه را از یک اعتراض دانشجویی ساده متمایز کرد و پایتخت ایران اسلامی را به مدت دو روز با بحران و التهاب مواجه ساخت. در این میان، تدابیر به موقع و کارساز رهبر معظم انقلاب خواب های آشفته ی بدخواهان نظام را به کابوس تبدیل کرد و از تعمیق و گستردگی حادثه ی ۱۸ تیر جلوگیری نمود. در ادامه به برسی مواضع و تدابیر ایشان در قبال این واقعه می پردازیم:

۱. تأکید بر برخورد قاطع توسط نهادهای قانونی

بند سوم اصل ۱۰۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، « شجاعت» را یکی از شرایط و صفات رهبر می داند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بخشی از پیام خود در روز ۲۲ تیر و در اوج بحران کوی دانشگاه، بر لزوم برخورد قاطع با اخلال گران و تخریب گران اموال عمومی تأکید کردند: « به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولان امنیت عمومى تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را بر جاى خود بنشانند. »

۲. حفظ آرامش و پرهیز از جانب داری از یک جناح خاص

در شرایطی که رقابت و اختلاف سیاسی میان دو جناح اصلاح طلب و نیروهای راست گرا، چه در عرصه ی سیاست رسمی و چه در سطح مطبوعات و دانشگاه ها به اوج رسیده بود، رهبر معظم انقلاب با نگاهی دوراندیشانه در خطبه های نمازجمعه، در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۸، پایبندی به ارزش های اسلامی و مصالح ملی و پیروی از خط امام را معیار اصلی حرکت در مسیر صحیح انقلاب معرفی نمودند: « من خطوط سیاسى را از یک منظر نگاه مى کنم. براى من اسم ها اهمیت ندارند؛ براى من مغزها و دل ها و عمل ها اهمیت دارند. هر کسى که به اسلام و ارزش ها، به امام، به مصالح ملى و به سرنوشت این کشور بیشتر علاقه نشان دهد، او براى من عزیزتر است؛ متعلق به هر خطى باشد؛ متعلق به هر جماعتى باشد؛ متعلق به هر جریان سیاسى اى باشد. سعى کنید خودتان را با این معیارها تطبیق دهید. ملت این را از شما مى خواهد. »

۳. تکیه بر ملت حماسه ساز و توجه و اعتماد به جوانان و قشر دانشجو

از دیدگاه ایشان، نقش اصلی در خنثی سازی توطئه های دشمنان در برهه های مختلف پس از انقلاب بر عهده ی ملت بوده و آنان اند که با حضور به موقع و مؤثر خویش، مانع از به ثمر نشستن این نقشه های شوم می شوند: « دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده‏ اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابى به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه‏ انگیزى خود، راه سلطه‏ ى آمریکاى جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند… ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه‏ ى ادامه‏ ى شرارت را نخواهند داد و نظامِ مقتدر اسلامى، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد. » [۱]

مقام معظم رهبری با تمرکز بر جمعیت جوانان، آن­ ها را به هوشیاری در برابر دشمنان فراخوانده و همکاری آنان را با مسئولین و نیروهای انتظامی لازم دانستند تا بدین ترتیب، عرصه بر عناصر مزدور و خودفروخته‏ ى دشمن، تنگ شود؛ [۲] چرا که در آن دوران، سرمایه گذاری اصلی مخالفان نظام بر روی قشر دانشجو متمرکز بود: « دانشجویان عزیز! ببینید که دشمن در محاسباتِ خود، عنصر دانشجو را وارد مى کند. البته از مدتى پیش وارد کرده است؛ اما حالا دشمن به صورت عملى مى خواهد با عنصر دانشجو بازى کند. هوشیارى شما، آگاهى شما، ایمان شما و دقت نظر شما باید دشمن را ناکام کند. هر چه مى توانید، در موضع یک انسان آگاه و هوشیار عمل کنید… این شما هستید که باید خودتان را مجهز کنید و کشورتان را نگه دارید. نگذارید این کشور، این منابع، این قدرت عظیم و این منطقه ی حساس به دست دشمن بیفتد. خودتان را آماده کنید. » [۳]

ایشان در دیداری که در تاریخ ۴ مرداد ۷۸ با برخی از مجروحین این حادثه داشتند، توجه خویش را بر جامعه ی دانشجویی کشور معطوف داشتند و این بخش را یک قشر مغتنم در جامعه و فرزندان برگزیده ی خانواده های ایرانی معرفی کردند تا بار دیگر بر اعتماد نظام بر بدنه ی دانشجویی کشور تأکید ورزند؛ اعتماد و پیوندی که دشمنان در این رویداد سعی در مخدوش ساختن آن داشتند.

۴. التیام بخشی

مقام معظم رهبری با شناسایی آسیب وارده بر بدنه ی اعتماد جامعه در راستای التیام و کاهش این آسیب، سعی کردند تا به ایجاد حس همدردی بپردازد. ایشان تلخی این حادثه را صحه گذاردند و با توجه به جمعی بودن آن، خواستار شناسایی عاملین و مقابله با آن­ ها شدند. افزون بر این، ایشان از بُعد معنوی این حادثه را دارای فوایدی دانستند و آن را استفاده ی روحی معنوی دانشجویان از این حادثه نامیدند و از سویی نیز خود و سایر مسئولین را موظف به رسیدگی به این حادثه و برخورد با آن دانستند. [۴]

۵. هوشیاری و دشمن شناسی

رهبر انقلاب بارها در مواضع خود پیرامون واقعه ی ۱۸ تیر، بر لزوم هوشیاری هر چه بیشتر ملت و شناخت راهبرد استکبار برای ایجاد شکاف میان نیروهای سیاسی و مردم یادآور شدند: « خطرناک ترینِ این حوادث، حادثه اى است که فتنه باشد. فتنه، یعنى حادثه ی غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه کسى دوست و چه کسى دشمن است و چه کسى با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک مى شود. فتنه ها را باید با روشنگرى خاموش کرد. هر جا روشنگرى باشد، فتنه انگیز دستش کوتاه مى شود. لذا مردم عزیز ما که بحمدالله در این بیست سال هوشیارى حقیقى خودشان را در قضایاى گوناگون نشان دادند، در این قضیه هم باید هوشیارانه مسائل را تحلیل کنند. » [۵]

رهبر انقلاب بارها در مواضع خود پیرامون واقعه ی ۱۸ تیر، بر لزوم هوشیاری هر چه بیشتر ملت تأکید کردند و شناخت راهبرد استکبار برای ایجاد شکاف میان نیروهای سیاسی و مردم را یادآور شدند: « خطرناک ترینِ این حوادث، حادثه اى است که فتنه باشد. فتنه، یعنى حادثه ی غبارآلودى که انسان نتواند بفهمد چه کسى دوست و چه کسى دشمن است و چه کسى با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک مى شود… »

در این فرآیند پیچیده، نقش مسئولین و فعالین سیاسی نیز دارای اهمیت زیادی است: « [دشمنان] به وسیله ی واسطه هاى خبیث و بددل، شروع به تفتین بین جریان هاى سیاسى داخلى کردند. البته جریان ها و خط و خطوط سیاسى با هم اختلاف سلیقه دارند؛ با هم بغض و کینه و دشمنى که ندارند. واسطه هایى بودند که شروع به این کار کردند؛ در تبلیغات بیرونى و در همین کارهایى که انجام مى گرفت، انسان مى فهمید که این ها تصمیم دارند هر جناحى را علیه جناح دیگر تحریک کنند؛ براى هر جناحى از جناح هاى داخلى کشور، این طور وانمود کنند که دشمن واقعى شما بیرون این مرزها نیست؛ دشمن واقعى شما همین جاست و آن هم آن جناح مقابل شماست! آتش منازعات جناحى را داغ و برافروخته کردند. اینکه بعضى از دلسوزان به برخى از مطبوعات گله دارند، از این ناحیه است، والّا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتى ندارد. فلسفه ی این انقلاب، آزادى است آزادى بیان و آزادى فکر اما طورى نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهت گیرىِ دشمن را بر همه ی حرف هاى دیگر مقدم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار دهند. کسى که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمى تواند به او اعتماد کند. » [۶]

فرجام سخن

تدابیر سکان دار نظام جمهوری اسلامی ایران در واکنش به واقعه ی ۱۸ تیر ۷۸ و حضور حماسی ملت در جریان راهپیمایی ۲۳ تیر همان سال، که در پاسخ به ندای ایشان برای حضور هوشیارانه ی مردم در صحنه شکل گرفت، مانع گسترش شراره های این التهاب سیاسی شد. تفکیک دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان، که هدفی جز براندازی نظام نداشتند، از دانشجویان و مردم عادی (حتی اگر اعتراضات و انتقاداتی نیز به شرایط اداره ی کشور داشته باشند) ، از ظرایف شیوه ی تدبیر ایشان بود که همواره بر رعایت آن توسط مسئولین و نیروهای امنیتی تأکید داشته اند.

در عین حال، حمایت ایشان از نهادهای قانونی مسئول حفظ امنیت و برخورد با غارت گران و اغتشاش گران فریب خورده نیز مورد توجه ویژه رهبری بود. لزوم هوشیاری هر چه بیشتر جناح ها، فعالین و خواص سیاسی نیز نکته ی دیگری بود که در این جریان اهمیت وافری داشت. این گونه بود که ملت ایران بار دیگر در آزمونی دشوار و پیچیده، سربلند بیرون آمده و میراث گران قدر امام راحل و شهدای انقلاب را از التهاب دامن گستر تابستان ۷۸ به سلامت عبور دادند. (*)

پی نوشت ها:

[۱] بخشی از پیام مورخه ی ۲۲ تیر ۷۸ خطاب به ملت ایران.

[۲] همان.

[۳] خطبه های نمازجمعه، ۸ مرداد ۷۸.

[۴] بخشی از سخنان رهبری در دیدار با تعدادی از مجروحین حادثه ی کوی دانشگاه، ۵ مرداد ۷۸.

[۵] خطبه های نمازجمعه، ۸ مرداد ۷۸.

[۶] همان.