معاون امور زیربنایی مرکز پژوهشها:
فقر «ثروت نامحسوس» در ایران
معاون امور زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از کمبود ثروت نامحسوس در اقتصاد ایران نام برد و گفت: سفرهای خارجی مدیران میانی خسارت فراوانی برای تولید ملی دارد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، همواره با استقرار دولت های جدید، امیدهای جدیدی نیز برای تجدیدنظر در برنامه ریزی کلان اقتصاد جوانه می زند. فارغ از اینکه این امیدها تا چه میزان جامه عمل پوشیده اند و از آسمان روی زمین آمده و رنگ برنامه ریزی عملیاتی به خود گرفته اند، تبیین اولویت های اقتصاد ایران در هر بخش از سوی متخصصان و کارشناسان می تواند راهنمای مردم و رسانه ها و راهگشای مجریان باشد.
بخش دوم گفت وگوی خبرنگار خبرگزاری فارس با محمدرضا محمدخانی معاون امور زیربنایی مرکز پژوهش های مجلس با محوریت اولویت های کشاورزی روزهای گذشته منتشر شد. بخش اول این گفت وگو با محوریت انرژی پیش از برگزاری انتخابات منتشر شد، اما با نزدیک شدن انتخابات ترجیح دادیم بخش های بعدی این گفت وگو را پس از فرو نشستن هیجانات انتخاباتی منتشر کنیم تا مباحث کارشناسی از این هیجانات متاثر نشود.
در بخش سوم و پایانی این گفت وگو محمدخانی درباره ظرفیت های متفاوت و مغفول توسعه اقتصادی ایران در گردشگری، معادن، صنایع الکترونیک و امثال آنها و همچنین فقر « ثروت نامحسوس» ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان سخن گفته است. محمدخانی می گوید ۸۰ درصد از ثروت ۷۸ کشور دنیا ثروت نامحسوس است، اما در ایران براساس آمار بانک جهانی تنها ۱۲ درصد از ثروت ملی از جمله ثروت های نامحسوس است.
وی همچنین از نقش واقعه میدان تیان آن من در توسعه چین سخن گفت و تاکید کرد، خسارت ناشی از سفرهای خارجی مدیران میانی بر تولید ملی غیر قابل محاسبه است.
*چه کسی گفته گردشگر مسلمان می خواهد در ایران مشروب بخورد و برهنه شود؟
فارس: آیا به جز حوزه هایی مانند نفت و انرژی، حوزه های دیگری وجود دارد که بتوان در اقتصاد به شکل موثری روی آنها تکیه کرد؟
محمدخانی: اعتقاد دارم ۳ فرصت تجدید پذیر در ایران وجود دارد که ثروت ایجاد می کند، یکی نیروی انسانی است که ما اصلا آن را ثروت به حساب نمی آوریم دومی کشاورزی و عملیات پسین و پیشین وابسته به کشاورزی است. اگر خوب مدیریت کنیم این ثروت بسیار کلان است، چون همواره تولید در این بخش جریان دارد.
وقتی خوب مدیریت کنیم، خدا هم به کار ما برکت می دهد و البته باید شکرگزاری را نیز یاد بگیریم. سال ۸۶ گفتیم تولید گندم را خود کفا کردیم سال ۸۷ به مشکل خوردیم و گفتیم خدا باران نداد، در تمام این مدت خدا را شکر نکردیم. گفتیم گندم را خودکفا کردیم یک بار نگفتیم قدر این نعمت را دانستیم و مدیریت کردیم، خدا هم به ما برکت داد.
فرصت سوم ما گردشگری است. چه کسی گفته مسلمانان می خواهند بیایند در ایران مشروب بخورند؟ بیش از یک میلیارد مسلمان در دنیا زندگی می کنند ۱۰۰میلیون نفر از آنها نمی توانند مشتری گردشگری ما باشند؟ قطعا می شود و باید شرایط آن را فراهم کنیم.
گردشگر مسلمان نمی خواهد کنار دریا برهنه شود، مشروب بخورد یا فسق و فجور کند. حتی اروپایی ها هم این را نمی خواهند چون در خارج از ایران این موارد به وفور در دسترس آنها قرار دارد و در ایران به دنبال چیزهای دیگری مانند طبیعت ایران است.
این بخش برای ما اشتغال ایجاد می کند. البته باید به مردم نیز آموزش داد. ما درباره محیط زیست همواره صحبت می کنیم ام در خطه شمالی کشور یک سطل زباله در جاده ها مشاهده نمی کنید. ظاهرا انتظار دارند این مسافر زباله خود را نگه دارد، تا به مقصد برسد.
عرب ها از کویر امارات پول در می آورند و ماشین سواری می کنند، ما بهترین کویرها و زیباترین کویرها را داریم، اما درباره آن برنامه ریزی نداریم.
*مولفه های ۳ گانه ثروت در جهان/فقر « ثروت نامحسوس» ایران
فارس: برای توسعه گردشگری دولت جدید چه باید بکند؟ ظرفیت ها را نام بردید، اما چه باید کرد تا این ظرفیت بالفعل شود؟
محمدخانی: ترکیه چه کرد؟ برنامه داشتند و تبلیغ کردند. همه این مشکلات- چون برنامه نداریم- گریبان ما را می گیرد. وقتی برنامه نداریم همیشه می پرسیم چه باید بکنیم، اما وقتی برنامه داریم می دانیم چه باید بکنیم.
ثروت در جهان از ۳ مولفه تشکیل شده است یکی ثروت های طبیعی مانند جنگل، معدن، نفت، گاز و امثال آن. یکی ثروت های دست ساز مانند، راه، ساختمان، بندر و امثال آن و سومی ثروت های نامحسوس مانند نیروی انسانی، سرمایه اجتماعی، گردشگری و موارد بسیار زیاد دیگر.
۸۰ درصد از ثروت ۷۸ کشور دنیا ثروت نامحسوس است، ۱۵ درصد از ثروت آنها در زمره ثروت های طبیعی است و بقیه هم ثروت های دست ساز است.
در ۴۳ کشور فقیر دنیا که یک درصد ثروت دنیا را در اختیار دارند ۵۰ درصد از ثروتشان نامحسوس است. در ایران براساس آمار بانک جهانی تنها ۱۲ درصد از ثروت ملی از جمله ثروت های نامحسوس است.
فارس: چرا؟
محمدخانی: باز هم می گویم و پافشاری می کنم که برنامه نداریم. مثلاً در معدن شما سنگ معدن را تنها می خواهید در ذوب آهن به میلگرد و پروفیل تبدیل کنید، یا می خواهید انواع آلیاژهای با ارزش را تولید کنید؟
چه کسی مطالعه کرده؟ البته ناگفته نماند معاونت معدن وزارت صنعت و معدن چنین مطالعه ای انجام می دهد، اما هنوز نتایج آن خارج نشده. برنامه راهبردی صنعت و معدن رونمایی شده اما فاصله زیادی تا رسیدن به آن داریم.
*روی رگه معدنی جهان هستیم، ولی تنها ۸ دهم درصد تولید ناخالص از معدن است
ما در کشور ۵۷ میلیارد تن ذخیره معدن و ۶۵ نوع ماده معدنی داریم. تازه این آمار متعلق به ۲۰ درصد مساحت کشور است که مورد مطالعه قرار گرفته است. ما روی رگه معدنی جهان قرار گرفته ایم، اما چرا باید تنها ۰.۸ درصد GDP ما از معدن به دست بیاید؟ چرا وقتی سنگ آهن در کشور داریم هنوز باید میلگرد و دیگر انواع آهن را وارد کنیم؟
*صنایع « لوس» کشور باید تعطیل شوند/قابلیت جذب نیروی کار کشاورزی در معادن
فارس: معتقدید در این زمینه ها باید خودکفا شویم؟
محمدخانی: من عقیده ندارم که در همه چیز باید خودکفا شویم. کما اینکه معتقدم اساساً بعضی صنایع ما که باید تعطیل شوند. چرا که بسیار لوس هستند و برای کشور گرفتاری ایجاد می کنند. کما اینکه در زمانی که باید به اقتصاد ملی کمک می کردند، هم این کار را نکردند.
اما در مورد معادن شرایط متفاوت است. معادن ما در مناطق غیرشهری و عمدتاً روستایی قرار دارند. نیروی کار بخش کشاورزی ما زیاد است و باید بخشی از آن از کشاورزی خارج شود. یکی از فرصت ها معدن است منظورم صنایع معدنی نیست. البته اگر صنعت معدن در همان منطقه جان بگیرد که فبها المراد. این گونه صنایع نباید تنها مثلاً اطراف اصفهان شکل بگیرد.
یکی از فرصت هایی که از جمعیت کشاورزی می توان کم کرد صنایع تبدیلی در همان مناطق سکونت کشاورزان است. شیر از مازندران به تهران می آید و بعد از تبدیل به فرآورده دوباره به مازندران باز می گردد.
دو هکتار زمین کشاورزی نمی تواند اقتصاد ۳ خانوار را بگرداند، باید به آ رامی در همان مناطق نیروی کار را جذب کرد. اگر این افراد در طول سال کار داشته باشند به تهران مهاجرت نمی کنند، تا در کنار خیابان بایستند و برای کس دیگری بیل بزنند یا نظافت کنند. این شأن کشاورز نیست و فقر او را به اینجا کشانده است او می تواند فقیر نباشد و بهترین و شیرین ترین زندگی را داشته باشد.
ضمن آنکه باید تعریف کنیم از این ۶۴ ماده معدنی چگونه حداکثر ارزش افزوده را به دست بیاوریم. چنانکه در پتروشیمی گاز را تبدیل به متانول کم ارزش کرده و می فروشیم.
فارس: ارزش گازی که صادر می کنیم، از متانول تولیدی آن بیشتر است…
محمدخانی: بله اما اگر زنجیره ارزش ایجاد کرده بودیم شرایط متفاوت بود. شما در بالادست باید خیلی هزینه کنید تا یک شغل ایجاد شود، اما در پایین دست هزینه ایجاد شغل خیلی کمتر است. خط اتیلن غرب را چرا احداث می کنند؟ واقعاً چه خدمتی می کند؟ بعد که تولید شروع شد نمی دانند آن را کجا مصرف کنند.
برای جایی مثل همدان با توجه به شرایط طبیعی منطقه برنامه ریزی نکردیم و زمین های آن به دلیل کاهش منابع آب زیرزمینی در حال نشست است.
*سهم ۸درصدی حمل و نقل ریلی اندک است
۹۲ تا ۹۳ درصد کالای ما روی جاده منتقل می شود و فقط ۷ تا ۸ درصد روی ریل است. چکار می کنیم؟ مرتب جاده درست می کنیم و کامیون ها روی آن به حرکت در می آیند و ۶ برابر سوخت مصرف می کنیم تا حجم مشخصی از کالا روی جاده به جای ریل منتقل شود. ضمن آنکه ریل امنیت دارد و فقط باید به صاحب بار اطمینان دهیم که با حمل ونقل ترکیبی بار شما را هر کجا بخواهید تحویل می دهیم.
نتیجه این شرایط آن است که وقتی امروز قابلیت حمل ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیون تن در سال بار در اختیار داریم تنها ۳۴ میلیون تن در سال کالا منتقل می کنیم.
*برای حمل ونقل هم برنامه نداریم/مدیریت به سبک پت و مت در ایران
فارس: این رقم ظرفیت احداث شده است یا به پتانسیل بالقوه کشور اشاره می کنید؟
محمدخانی: سال ۸۳ مطالعه کردیم که نشان داد ظرفیت حمل ۱۰۰ میلیون تن بار روی ریل و جاده در کشور داریم که آن زمان ۲۸ تا ۲۹ میلیون تن بار حمل می کردیم. در این مدت توسعه شبکه حمل ونقل داشتیم، اما میزان حمل بار تنها به ۳۳ میلیون تن رسیده است.
این گونه است که هزینه حمل ونقل در قیمت تمام شده محصولات سر به فلک می گذارد. مثلاً در شمال کشور کاشی را از اصفهان می آوردند و هزینه حمل و نقل آن یک سوم هزینه تمام شده بود در حالی که مواد اولیه ساخت آن در خود شمال وجود داشت.
در حمل ونقل هم مدیریت نمی کنیم. ۳۵۰ هزار دستگاه کامیون بین شهری در کشور وجود دارد، اینها به طور متوسط ۱۳ تن بار حمل می کنند متوسط جهانی ۱۷ تن است. ۵۰ درصد از این ناوگان فرسوده و با مصرف سوخت وحشتناک است. اینها در سال ۷۰ سفر می کنند که یک سر آن پرو یک سر آن خالی حرکت می کنند. کسی برنامه ریزی نمی کند که این کامیون خالی روی جاده ها حرکت نکند. همه اینها یعنی پول.
در جاده هراز به دفعات در نقاط مختلف خاک ریزی به حجم زیاد از پایین به بالا انجام شده تا جاده تعریض شود اما رها شده و پایین رفته است و دوباره مجبور می شوند خاکریزی کنند. مدیریت در ایران به سبک پت و مت انجام می شود. اول فکر خوبی پشت کار است اما چون برنامه نمی ریزند همه چیز به افتضاح کشیده می شود.
علیرغم آنکه وزیر مربوطه بسیار دونده و کاری است اما چرا باید همزمان حجم عظیمی از کار را آغاز کرد که پایان داده آنها به مشکل بخورد.
تعداد محدودی پروژه را آغاز کنید، تمام کنید و سراغ بعدی بروید. می گویند ۱۱ هزار کیلومتر راه آهن در دست ساخت داریم. خوب این یعنی کار انجام نمی شود. با چه پولی این حجم عظیم را می خواهند بسازند؟
باید با برنامه ریزی، گام به گام و براساس امکانات و ظرفیت کشور جلو برویم. این بخش ها آسایش ساز هستند.
*شبکه ارتباطات ایران امن نیست
فارس: در بخش های مربوط به های تک و تکنولوژی های برتر وضعیت چگونه است؟ در این بخش ها از نظر اقتصادی چه کرده ایم؟
محمدخانی: در ارتباطات و فن آوری اطلاعات چینی ها پول گرفتند و کار کردند. ما خودمان چقدر در این صنعت نقش داریم؟ هیچ. خود بنده ۶ سال خانه نشین شدم چون مخالف خرید از خارج بودم. بعد هم گفتند فلانی ضد تولید و ضد تکنولوژی است. فردی که این حرف ها را می زد، نیز کاندیدای انتخابات شد.
در ارتباطات شبکه ما نه شبکه امنی است و نه اساساً به ما تعلق دارد. ما شرکت فرانسوی سفرکوم را اول انقلاب از کشور بیرون کردیم اما الان بازگشته است. اینها رفتند و ما شبکه را چرخاندیم. چه شد که دیگر باور نکردند ما می توانیم؟ چون افرادی که هستند مخابراتی نیستند.
رئیس جمهور بعدی باید افراد متعهد متخصص را سرکار بیاورد. این آدمها در کشور وجود دارند. در هر حوزه کسی را سرکار بیاورید که بداند چه می کند.
*۳۸ بحران ناشی از فقدان برنامه ریزی در ایران
فارس: در حال حاضر هیچ بخشی از تکنولوژی مرتبط با IT و مخابرات ما در داخل ساخته نمی شود. در حالی که ما بهترین دانش آموزان کشور را به رشته های مرتبط با این حوزه می فرستیم و در عین حال توان تولید صنعتی بسیاری از این محصولات در کشور وجود دارد. چرا این گونه است؟
محمدخانی: در بخش تولید نمی دانیم چه باید تولید کنیم و چقدر تولید کنیم. چه کم داریم و چه اضافه داریم. چطور می خواهید با این شرایط سیاست تجاری تنظیم کنید؟ طبعا نمی توانید.
هر روز سیاست های تجاری بالا و پایین می شود. یک روز تعرفه صفر و فردا صد است. مردم از دست این راننده هایی که مدیر نام گرفته اند خسته شده اند.
تصور کنید کسی رانندگی بلد نیست اما یک ماشین تمام اتوماتیک به او بدهید و بگویید پشت فرمان این اتومبیل بنشین حتماً خواهد گفت، رانندگی بلد نیستم. اما به همین فرد بگویید بیا وزیر شو بلافاصله قبول می کند.
شما سیاست های پولی و ارزی خودتان را هم در این شرایط نمی توانید تنظیم کند. حجم دولت را نیز نمی توانید تعیین کنید. نوع تکنولوژی مورد نیازتان هم مشخص نمی شود. انحصارات ایجاد می شود. ۳۷ تا ۳۸ مورد را استخراج کرده ایم که بحران آنها ناشی از عدم برنامه ریزی است.
اگر کسی حاضر بود بگوید من حاضرم خودم را برای کشور فداکنم و فقط یک بار رأی بیاورم. دو سال هم فحش بخورد اما مطالعات پایه برنامه ریزی را انجام دهد. آن هم در همه بخش ها. بعد این مطالعات را با هم همگن کند بعد از دو سال کل کشور را وادار به پیروی از این برنامه کنند. یعنی به عنوان قانون این برنامه ها را در مجلس تصویب کند، تا هرکس که رانندگی بلد نیست اما مدیریت یا وزارت را قبول می کند نتواند به آن دست بزند و اگر دست زد به شدت مجازات شود.
این گونه کشور روی ثبات می افتد و بعد از ۶ یا ۷ سال خودمان به رئیس جمهور آمریکا نامه می نویسیم که لطفاً در مواردی که ما را تحریم نکرده اید، هم تحریم را اعمال کنید.
ما در سرزمین جالبی زندگی می کنیم. مثلاً ATMها را از شرکت های آمریکایی، چینی، آلمانی و سویسی خریدیم. بچه های ایرانی این دستگاه ها را بسیار پیچیده تر طراحی کردند اما هیچ کس از آنها خرید نمی کرد.
میکروپروسسورهای آن را از خارج وارد می کنند اما وارد کردن اینها هیچ مشکلی ندارد. ما هم گزارشی نوشتیم که اینها در داخل قابل ساخت است، اما مقاومت شدیدی برای خرید از داخل وجود دارد.
*خسارت غیر قابل محاسبه سفرهای خارجی بر تولید ملی
فارس: چرا؟ به خاطر سفر خارجی؟
محمدخانی: بله، اما یک روزی این مقاومت باید برداشته شود. این همه رهبر معظم انقلاب روی کار و سرمایه ایرانی تاکید می کنند. یک نفر خیلی باید پست باشد که اینگونه به کشور خود خیانت کند. این جوانان توانایی دارند و اگر جایی نقص دارند بیشتر باید به آنها کمک کنیم تا راه بیفتد.
من قطعاً خواهم مرد و جوانان باید بالا بیایند تا جای ما را بهتر از ما پرکنند. می گویند برای اینکه پارچه کفن از حداقل شرعی بیشتر در نظر گرفته شود وراث باید اجازه دهند. خاک بر سر کسی کنند که به کشور خود خیانت کند و در انتها وراثش حتی اجازه بلند تر گرفتن کفن او را ندهند.
فارس: تا امروز کسی محاسبه کرده است ایران چه میزان خسارت بابت این سفرهای خارجی پرداخت کرده است؟
محمدخانی: بسیار زیاد رقم شاید قابل محاسبه نباشد. بنده به دلیل اینکه مجری بوده ام می دانم. آن طرف مرز شما را تحویل می گیرند. زمانی که بنده در اجرا بودم یک شرکت آلمانی ۱۰ بار بنده را دعوت کرد، نرفتم. یک روز نماینده شرکت به من گفت چرا نمی آیی؟ گفتم آنجا کاری ندارم. گفت بیا کارخانه ما را ببین. گفتم کارخانه شما ماشین آلاتی است که قطعات را روی برد الکترونیک نصب و لحیم می کند و چیز خاصی نیست و در ایران هم وجود دارد. گفت بیا دستگاه های ما را ببین. گفتم دستگاه ها را هم می شناسم و دوره های تخصصی را دیده ام. گفت هرکاری برای تو می کنم، گفتم به چیزی نیاز ندارم.
با یک بار که به شانگهای چین رفته بودیم ما را به طبقه ۸۶ هتل اصلی شانگهای بردند. پرسیدم چرا ما را آنجا اسکان دادید؟ آنجا به درد من نمی خورد. به درد کسان دیگری می خورد.
در همان سفر به شنزن رفتیم. شنزن یک روستای چهار هزار نفری بوده است. آن زمان که ما به آنجا رفتیم ۴ میلیون نفر جمعیت داشت و از هنک کنگ در تکنولوژی پیش افتاده بود. ۷۵ درصد ساکنان آن لیسانس به بالا بودند بیشتر آن هم مرکز تحقیقات الکترونیک بود. همه متخصص بودند و وسایل آسایش آنها هم فراهم شده بود.
*تفاوت جالب عقل ژاپنی با عقل ایرانی/ایرانی ها دو نفر که می شوند، عقلشان نصف می شود
تک تک آنها را نگاه می کردیم می دیدیم توان و عقل ندارند اما در مجموع بسیار کارامد عمل می کردند. در ژاپن یک دوره تخصصی می گذراندم و یک کتاب از یکی از متخصصان می خواستم. به او گفتم شما مردم باهوشی هستید. گفت تو چیزی از من می خواهی. گفتم نه جدی می گویم. گفت باور کن خنگ ترین نژاد دنیا زردها هستند و در زردها ما ژاپنی ها از همه خنگ تریم.
فقط فرق ما با شما یک چیز است. عقل ما به اندازه یک سکه صد ینی است دو تا که می شویم دوبرابر می شود و هرچه زیاد می شویم عقل ما با هم جمع می شود.
گفت من جامعه شناسی خوانده ام و محور مطالعه من هم خاورمیانه و ایران بوده است. به این مطلب رسیده ام که ایرانی ها از جمله باهوش ترین ها در جهان هستند. اما وقتی دوتا می شوند عقل آنها نصف می شود و هرچه بیشتر در کنار هم قرار می گیرند به همین نسبت عقل آنها کم می شود.
فارس: چرا؟
محمدخانی: چون ما حتی به فرماندهی هم اهمیت نمی دهیم. مردم به فرماندهی انقلاب اسلامی نگاه می کنند اما مسئولان اصلاً در این باغ نیستند.
نتیجه آن می شود که چشم انداز و سیاست های کلی را می نویسیم بعد آن ها را کنار می گذاریم و هرچه می خواهیم می کنیم. این کار غلط است که در یک استان ۳۰۰ طرح را به صورت خلع الساعه تصویب کنیم. این توسعه متوازن نیست. قابلیت منطقه ای باید در طراحی مد نظر قرار بگیرد و گرنه شکست می خورید.
تاسیس ۸ کارخانه ۸۰۰ هزار تنی فولاد در ۸ منطقه مختلف اشتباه است. اسم آن را هم رفع محرومیت گذاشته ایم. ایجاد این کارخانه ۴ فاکتور معدن، انرژی، راه و آب را نیاز دارد و هر ۸ کارخانه فولاد فاقد بعضی از این فاکتورها و یا حتی بعضاً ۳ فاکتور از ۴ فاکتور هستند. مقیاس تولید هم در اقتصاد بسیار مهم است.
خوب بود برنامه های کاندیداها برای اقتصاد از قبل در اختیار مردم و کارشناسان قرار می گرفت، تا متخصصان درباره آن اظهار نظر کنند. آقای دکتر نیلی در دولت آقای خاتمی بدون اینکه کسی را خبر کنند، یک استراتژی توسعه صنعتی تدوین و منتشر کردند. همه به این استراتژی حمله کردند و نیلی هم رها کرد. نفر بعدی جور دیگری نوشت. نفر بعدی هم کنار گذاشت و کیلویی کار کرد.
به این شیوه اصلاً کار پیش نمی رود. بنده ۳۲ سال کار اجرایی کردم. زمانی قرار بود مجموعه ای در کرمان افتتاح شود و آقایان موسوی و غرضی قرار بود برای افتتاح بیایند.
هواپیمای آنها در فرودگاه نشست و دستگاه خوابید. ۳۰ نفر می دویدند تا آن را درست کنند. بنده هم در آن پروژه مسئول بودم. هرکدام از این ۳۰ نفر به یک بخش دستگاه مشغول بودند. بنده گفتم هرکس هرکاری کرده به وضعیت قبلی باز گرداند. بعد همه را بیرون کردم.
۲ یا ۳ نفر را خواستم و یک جلسه اضطراری تشکیل دادیم. تقریباً اینگونه بود که آقایان از در وارد شدند و دستگاه به کار افتاد. اگر همه آن ۳۰ نفر تغییرات مورد نظر خود را اعمال کرده بودند دستگاه از بین رفته بود.
در کشور هم همین گونه است یعنی همه می خواهند پهلوان باشند. نشان دهند که هستند. در حالی که در حوزه خودشان می توانند خدمت کنند.
هر رئیس جمهوری باید برای حوزه های کشاورزی و معدن و صنایع معدنی برنامه ریزی کند. برای صنعت نیز بر اساس کشاوری و صنایع معدنی برنامه ریزی کند.
*نقش واقعه میدان « تیان آن من» در توسعه چین
فارس: به جز این موارد سرمایه گذاری در کشور به صرفه نیست؟
محمدخانی: تولید بسیاری از کالاها برای ما به صرفه نیست. اما مثلاً در الکترونیک می توانیم سرمایه گذاری کنیم، چرا که صنعت الکترونیک از نظر پولی یک صنعت مادر است و به اتوماسیون نیز به شدت کمک می کند تا هزینه های ما را کاهش دهد.
کسی را که به عنوان وزیر کشاورزی می گذارند یک قائم مقام بگذارد تا مثل قبل کیلویی کار کند. خود وزیر با یک مجموعه متخصص یک سال یا بیشتر را صرف برنامه ریزی کند. بعد از نوشتن استراتژی و برنامه کلان و برنامه عملیاتی و برنامه نقطه به نقطه دقیقاً می توانند وظیفه و کارکرد دقیق هریک از زیربخش ها را مشخص کند.
استراتژی معدن باید بر این اساس نوشته شود که ارزش افزوده حداکثری تولید کند و در عین حال ببینیم کجای صنعت ما به کار می آید. می گویند در بعضی خودروها خودکفا هستیم. اما به محض تحریم همین خودروها به مشکل خوردند. پس خودکفایی چه شد؟
حضرت رسول (ص) می فرمایند هرکس بدون علم عمل کند شر و فساد او بیش از خیر و صلاحش خواهد بود. در این کشور افراد کار بلد سالم وجود دارند و باید کار را به آنها سپرد. چرا در برزیل گوشت کیلویی ۸ دلار و در ایران کیلویی ۲۰ دلار تولید می شود؟
در گردشگری جهان باید شرایط ما را باور کند و بپذیرد. به نیروی انسانی کشور باید بها بدهیم. مردم ما در سخت ترین فشارها از نظام پشتیبانی می کنند.
کشوری که چنین ثروتی دارد، غیرممکن است دچار مشکل شود.
فارس: اما چنین برنامه هایی هیچ وقت برای هیچ کاندیدایی رای آور نیست…
محمد خانی: هر رئیس جمهوری این کار را بکند مردم می فهمند کار یعنی چه. لازم نیست، اول چنین شعارهایی بدهند. رهبری دو سال قبل از هدفمند کردن یارانه ها درباره اصلاح الگوی مصرف صحبت کردند. ما چه کردیم؟ تولید سیمان ما کوره بلند است. دوم سوم انرژی صرف خشک کردن خاک می شود، در حالی که می توان از این انرژی به درستی بهره برد.
در پخت آجر هم مشکل مشابهی داریم و انرژی کلانی از بین می رود. روش هایی وجود دارد که در ایران هم مورد استفاده قرار گرفته و مصرف انرژی را لااقل ۵۴ درصد کاهش می دهد. شیوه های مدرن تر که مصرف انرژی بسیار بیشتر کاهش می دهد هم وجود دارد. در تولید آهن و روی و مس و آلومینیوم هم شرایط همین گونه است.
چین چطور چین شد؟ چین در سال ۱۳۶۶ زباله دانی بود. برنامه نوشتند. در میدان تیان آن من ۳۰ هزار نفر ضد حکومت چین جمع شدند. دولت چین صبر کرد، رهبران این حکومت وارد میدان شوند. بعد با سلاح های نیمه سنگین آنها را هدف قرار دادند. از یکی از شاهدان عینی شنیدم که جوی خون راه افتاده بود.
بعد از این اتفاق تمام رهبران درجه ۱،۲ و ۳ چین در کنگره چین جمع شدند و برنامه ریزی کردند. دولت چین به تولید کنندگانش می گوید فقط بفروش من ضرر شما را می دهم. اما تولیدکنندگان چینی ضرر هم نمی کنند.
دل های مردم را هم باید به هر نزدیک کرد، ابتدای انقلاب اسلامی مردم بسیار نسبت به هم مهربان بودند چنانکه از حق خود نیست به بقیه به راحتی گذشت می کردند چه شد که در نامردی نسبت به هم مسابقه گذاشته ایم.
ارسال نظر