به گزارش پارس به نقل از فارس، همواره با استقرار دولت های جدید، امیدهای جدیدی نیز برای تجدیدنظر در برنامه ریزی کلان اقتصاد جوانه می زند. فارغ از اینکه این امیدها تا چه میزان جامه عمل پوشیده اند و از آسمان روی زمین آمده و رنگ برنامه ریزی عملیاتی به خود گرفته اند، تبیین اولویت های اقتصاد ایران در هر بخش از سوی متخصصان و کارشناسان می تواند راهنمای مردم و رسانه ها و راهگشای مجریان باشد.

بخش دوم گفت وگو فارس با محمدرضا محمدخانی معاون امور زیربنایی مرکز پژوهش های مجلس با محوریت اولویت های کشاورزی پیش روی شماست. بخش اول این گفت وگو با محوریت انرژی پیش از برگزاری انتخابات منتشر شد اما با نزدیک شدن انتخابات ترجیح دادیم بخش های بعدی این گفت وگو را پس از فرو نشستن هیجانات انتخاباتی منتشر کنیم تا مباحث کارشناسی از این هیجانات متاثر نشود.

محمدخانی درباره حوزه کشاورزی نیز مانند دیگر بخش های اقتصاد از جمله انرژی معتقد است اولویت نخست کشور برنامه ریزی جامع، عملیاتی، دقیق و غیر قابل خدشه و تغییر است تا مجریان خود را متعهد به اجرای آن بدانند و کسی با اعمال سلیقه خود برنامه ریزی های کلان کشور را با چالش مواجه نکند.

فارس: درباره ظرفیت های بخش کشاورزی زیاد صحبت می شود و تکیه بر کشاورزی در اقتصاد ایران موافقان و مخالفانی دارد. ظرفیت واقعی بخش کشاورزی در اقتصاد ایران چقدر است؟ اولویت های اصلی این حوزه چیست؟

محمدخانی: ایران ۱۶۴ میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار وسعت دارد. از این میزان حدود ۸۴ میلیون هکتار یعنی حدود ۵۰ درصد مرتع است. ۳۷ میلیون هکتار نیز مزارع و زمین قابل کشت است که آب کشور کفاف کشت همه آن را نمی دهد.

۱۴.۲ میلیون هکتار آن جنگل است. ۲۲ میلیون نفر از جمعیت کشور نیز در روستاها یا روستا شهرهای زندگی می کنند که ۲۸ درصد جمعیت را دربرمی گیرد، اما نقش این بخش در اقتصاد ایران ۱۳ درصد است.

فارس: این بخش ظرفیت سهم بری بیشتری از GDP را دارد؟

محمدخانی: بله، ما چند کار باید در کشاورزی انجام دهیم، البته مطالعات مورد نیاز به صورت قطعات جدا از هم انجام شده و وجود دارد اما باید کسی آنها را جمع آوری و تبدیل به برنامه کند تا فردا دیگر کسی با تصمیمات شخصی آن را نفی نکند که مثلا باید در بادمجان و گردو خودکفا شویم.

این نقشه راه ما خواهد بود تا بر اساس قابلیت زمین و میزان آب در دسترس الگوی کشت را تعیین کنیم.

کشاورزی باید نقطه به نقطه توسعه داده شود. صنعت این گونه نیست و توسعه آن منطقه ای است.

باید برای کشاورزان تعریف کنند که چه بکارند و به عنوان مکمل چه بکارند. یکی از واردات عمده ما روغن است. اغلب زمین هایی که زیر کشت گندم و جو و برنج هستند قابل کشت کلزا نیز هست و کشت دوم آن می تواند کلزا باشد. کلزا محصول مکمل گندم است و بنا به گفته متخصصین حتی ضد آفت های یکدیگر عمل می کنند.

ما ۳ میلیون تن کارخانه روغن کشی و بیش از ۲ میلیون تن کارخانه تصفیه روغن داریم. بخشی از دانه روغنی مورد نیاز این کارخانه ها در داخل تأمین می شد و تولید آن در حال رشد بود. بعد ما ناگهان گفتیم خودکفایی گندم و تولید دانه های روغنی ناگهان افت کرد.

بشر نیاز به خوراکی دارد که ۱۵ ویتامین، ۴۵ ماده معدنی، ۵۰ درصد پروتئین، ۳۰ درصد چربی و ۳۰ درصد مواد قندی داشته باشد.

فارس: آیا ما می توانیم چنین غذایی را در داخل کشور تأمین کنیم؟

محمدخانی: بله، فقط باید مطالعه کنیم که کجا چه بکاریم و چه میزان بکاریم. فقط سراغ خودکفایی نرویم. به سراغ فقرزدایی برویم. بخش اعظم کشاورزان ما فقیرند در صورتی که اگر درست عمل کنیم حتی با دو هکتار زمین نیز می توانند زندگی خود را بگذرانند.

البته در دو هکتار نمی توان با کشت گندم زندگی کرد اما در این دو هکتار می تواند محصول دیگری بکارد که شاید فرهنگ مصرف آن در ایران وجود نداشته باشد، اما امکان صادرات آن وجود دارد.

*یک درصد حمایت از خودروسازان را به کشاورزی بدهید

فارس: مانند چه محصولی؟

محمدخانی: مثلا مارچوبه که در زمین ایران جواب می دهد و خوراک اروپایی ها و آمریکایی ها است. قیمت آن هم بالاست.

یا ممکن است به صورت باغ این دو هکتار را زیر کشت ببرد اما باید بدانیم کجا چه بکاریم و چه میزان بکاریم و بر این اساس خوراک مردم را تأمین کرد و به صادرات هم برسیم.

اما نباید در جیرفتی که آب ندارد هندوانه و صیفی بکاریم و در واقع آب صادر کنیم. چه کسی آب خود را صادر می کند. در آنجا می توان محصولاتی کشت کرد که استفاده بهینه از آب را رقم بزند.

عمق آب در چاه های جیرفت از ابتدای حفر چاه ها تاکنون بسیار بسیار پایین رفته است.

همه این ها ناشی از سیاست های غلط اقتصادی است. الان آبیاری قطره ای از روی زمین به زیرزمین انتقال یافته است که اگر به مصرف گیاهان نرسد سفره های آب زیرزمینی را تغذیه می کند.

فارس: کار دیگری نیز در کشاورزی باید انجام شود؟

محمدخانی: بله ما باید کشاورز را مطمئن کنیم که نمی خواهیم زمین او را بگیریم. یک کشاورز که دو یا سه هکتار زمین دارد حداکثر ۵ تا ۶ تن محصول گندم می تواند برداشت کند و می خواهد آن را وارد بازار کند و نمی تواند.

کشاورزان نیز تنها گروهی هستند که سخنگو و سندیکا ندارند. اگر یک درصد حمایتی که از صنعت خودرو در ایران شد از کشاورزی شده بود الان ما جای دیگری ایستاده بودیم. الان همه صنعت ما برای خودرو تلاش می کند. اگر تنها یک درصد از این تلاش نصیب کشاورزی شده بود تغییرات بزرگی پدید می آ مد.

الان مردمی ترین بخش اقتصاد ایران بخش کشاورزی است. تنها فقرا در آن جمع شده اند. به همین دلیل ابتدا باید به کشاورز بگوییم که اگر وارد شرکت زراعی شدی زمین به خودت تعلق دارد. کشاورز می ترسد که زمینش را از دست بدهد.

در قالب شرکت زراعی، تعاونی یا هر قالب دیگر باید کشاورزان را متقاعد کرد همراه هم کشت کنند در حالی که زمین به خودشان تعلق دارد و هر کسی هم از محصول به اندازه مساحت زمینش برداشت کند و یکجا این محصول به بازار وارد شود. چون در این صورت قدرت آن بالا می رود.

مقام معظم رهبری زمانی در صحبت با دولت گفته بودند بیایید برای مدتی ۶ ماه یا یکسال همه در خدمت کشاورزی قرار بگیریم اما چه کسی به این صحبت گوش کرد؟

من فرمایشات ایشان را که نگاه می کنم ایشان تا شاخص را هم بیان کرده اند اما ما عاقلانه رفتار نکردیم.

با تجمیع کشاورزان می توان در تأمین ماشین آلات کشاورزی با بهره برداری بهینه از آب به آنها کمک کرد. کشاورزی که دو هکتار زمین دارد و گندم را از او ارزان می خرند و برای تولید محصول باید هزینه کند، کجا می تواند اقتصاد خود را بگرداند.

به جای آنکه کارهای تشریفاتی کنیم باید اقتصاد کشاورزان را اصلاح کنیم. مثلا برای روستا سالن ورزشی ایجاد کنیم که چه بشود؟ اما اگر اقتصاد کشاورزان را اصلاح کردیم خود آنها سالن خواهند ساخت و ورزشکار تربیت خواهند کرد.

اگر درست با زمین برخورد کنند کشاورز مالک دو هکتار زمین هم می تواند خوب زندگی کند، اما در شرایط موجود نمی تواند.

*شیر در ایران گران تر از کشورهای حاشیه خلیج فارس/کشاورزی اولین ظرفیت اشتغالزایی

فارس: ما در بخش دامداری چه کرده ایم؟ چرا علیرغم ظرفیت های کشور بحران های متعددی از این حوزه گزارش می شود؟

محمدخانی: چرا باید شیر در کشور ما گران تر از کشورهایی مانند کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس باشد که نه گاو دارند نه علوفه تولید می کنند نه دارو تولید می کنند نه حتی آب مال خودشان است؟

فارس: واقعا؟ چرا اینگونه است؟

محمدخانی: اولا دامداری سنتی ما تقریبا راکد شد. زمانی دامداران لرستانی اول پاییز از شمال لرستان و همدان تا شوش و شوشتر و اندیمشک آغاز می کردند و در این مسیر همه مراتع در اختیار آنها بود و اوایل بهار این مسیر را باز می گشتند. یعنی یک فاصله ۴۰۰ کیلومتری با یک عرض وسیع در اختیار آنها بود و گوشت کشور را تولید می کردند. اما ما یا آنها را ساکن کردیم یا گفتیم با کامیون دام خود را حمل کنند.

دامداری های صنعتی را نیز اطراف شهرها احداث کردیم و چون اطراف شهر علوفه وجود ندارد باید علوفه آنها را نیز منتقل کنیم. علوفه هم در کشور ما صاحب سیاست تولید نیست و مجبور می شویم آن را وارد کنیم.

آیا کسی حساب کرده است ما در این ۶۴ میلیون هکتار چه میزان مواد مغذی علوفه ای تولید می کنیم؟ لااقل ما که ندیده ایم.

فارس: چرا اسکان دائمی عشایر در کشور عملیاتی شد؟

محمدخانی: برای اینکه دلمان برای آنها سوخت. مانند کسی که بچه تازه متولد شده را از روی محبت به بالا پرتاب می کند. در کشور ما با همه ضعفی که داریم سهم کشاورزی در GDP حدود ۱۳ درصد است، اما سهم اشتغال مستقیم آن ۲۰ درصد است. اشتغال پسین و پیشین آن را نگاه کنید. کود، سم، خدمات مهندسی، سمپاشی، صنایع تبدیلی، مشاوره، تولید طیور، گوشت، تولید آرد و نان را اگر جمع بزنیم متوجه می شویم این ۱۳ درصد چه باری را به همراه خود حمل می کند.

اتفاقا کارشناسان می گویند هیچ جایی مانند کشاورزی در ایران قابلیت اشتغالزایی ندارد و معدن در رتبه دوم است.

این افراد فقیر حدود ۸۵ درصد از غذای مردم را تأمین می کنند. بقیه آن را نیز وارد می کنیم سال گذشته ۸ تا ۹ میلیارد دلار وارد کردیم.

*چرا سیب زمینی و پیاز باید برای دولت چالش ایجاد کند؟

فارس: ۹ میلیارد دلار مواد غذایی وارد کردیم؟

محمدخانی: کنجاله، ذرت، مرغ، گوشت، علوفه و امثال آن را وارد کردیم.

فارس: شاید بخشی از واردات به محصولاتی متعلق است که در ایران قابل کشت نیست…

محمدخانی: ممکن است کسی بخواهد قهوه و آناناس بخورد و من نمی دانم در ایران قابلیت کشت آنها وجود دارد یا نه، اما درد ما چند قلم محصول لوکس نیست.

درد ما این است که تولیدکننده ۸۵ درصد از خوراک اذیت می شود و بعد باز هم کم می آوریم و گرفتار واردات می شویم.

وقتی می پرسیم چه شده هم می گویند تحریم شدیم، اما آیا در پیاز، سیب زمینی، گوجه و خیار هم تحریم شدیم؟ این کالاها که سال گذشته اشک مردم را درآوردند. در اردیبهشت و خرداد سال گذشته پیاز روی دست کشاورزان خراسان شمالی ماند. نتوانستیم آن را مدیریت کنیم و در ماه رمضان پیاز اشک مردم را درآورد و اصلاً پیاز در بازار گم شد.

ما در کشوری هستیم که اکثر نیاز خوراکی مان از میوه جات و صیفی جات و حتی در بعضی موارد سبزیجات را در تمام طول سال می توانیم تازه مصرف کنیم. هیچ کشوری اینگونه نیست.

کسی برای من تعریف می کرد ما برنامه ریزی کرده بودیم که کجا باید سیب زمینی بکاریم تا در تمام طول سال سیب زمینی تازه داشته باشیم. معنی آنکه سیب زمینی و پیاز دولت را وارد چالش کند چیست؟

یا گوجه فرنگی روی زمین مانده بود اما در بازار کمیاب شده بود. بعد تازه یاد دولتی ها افتاده بود که در بوشهر و بندرعباسی تولید شده است. حل این مشکلات برنامه ریزی می خواهد.

فارس: در مورد تولیدات غذایی دریایی هم مشکلات مشابهی داریم؟ چون گفته می شود در سبد غذایی مردم به اندازه کافی محصولات دریایی وجود ندارد. دقیقاً در حوزه کشاوری برنامه ریزی باید در چه حوزه های انجام شود؟

محمدخانی: اولاً بهره وری را ببینیم. یعنی ساختار نظام بهره وری را اصلاح کنیم. نیروی انسانی کشاورزی را آموزش دهیم، البته لازم نیست کشاورز را سر کلاس من بیاوریم. وقتی تعداد زیادی از کشاورزان مجتمع شدند می توان یک مشاور به آنها اختصاص داد. در عین حال باید الگوی کشت زمین کشاورزان را تعیین کرد. اولویت تامین کود را به اینها بدهیم نه صادرات، ۴.۵ میلیون تن اوره تولید می کنیم، نیاز کشور ۱.۵ میلیون تن است اما با تامین همین میزان مشکل داریم. الان در تامین کودهای پتاسه و فسفاته مشکل داریم.

*مشکل دریاچه ارومیه ناشی از فقدان برنامه ریزی کشاورزی است

فارس: در کشاورزی هم مانند انرژی به یک نقشه جامع نیاز داریم؟

محمدخانی: بله. این قبلاً مطالعه شده است. یک شرکت خارجی قطعه به قطعه زمین های ایران را قبل از انقلاب مطالعه و مشخص کرده بود هرجا چه چیزی باید کاشته شود. البته این مطالعه باید روز شود و در قالب نیاز امروز قرار بگیرد.

باید برای تولید نقطه به نقطه برنامه ریزی کنیم. ما در دریاچه ارومیه به مشکل خوردیم چون در کشاورزی مشکل داشتیم و ۲۱ تا ۲۲ هزارچاه در اطراف این دریاچه حفر کردیم.

تصور می کنیم آب تبخیر شده با احداث سد مشکل ایجاد کرده اما واقعیت آن است که قبلاً آب این چاه ها به دریاچه سوار بوده اما الان آب این دریاچه به این چاه ها سوار است. چون الگوی کشت متناسب با محیط زیست تهیه نکردیم. اگر محیط زیست را می دیدیم می فهمیدیم چه میزان محصول نیاز داریم و کجا باید آن را بکاریم.

کشت آبخور را کجا باید بکاریم؟ چه کسی گفته است باید ذرت آبخور را در استانی مانند فارس بکاریم؟ یا برنج در این استان بکاریم تا دریاچه مهارلو خشک شود و به پایین دست این منطقه آب نرسد.

باید برنامه عملیاتی و ثابت داشته باشیم. اگر در موارد معدودی نیاز به تغییر در برنامه بود خود نویسندگان برنامه یا جانشینان آنها باید این تغییر را شکل دهند.

در خوزستان که ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار هکتار وسعت دارد، ۸۰ درصد زمین قابل کشت وجود دارد و ۳۳ درصد آب کشور نیز وارد خوزستان می شود. چرا کشاورز ما در خوزستان فقیر است؟ این هم تحریم است؟

جایی که گاهی می توان در سال ۳ کشت پیاپی انجام داد و چون الگوی کشت دارد و کشت ها مکمل هم هستند لازم نیست زمین را معطل گذاشت.

نباتات هم مانند انسان زمانی مریض می شوند که مواد غذایی مناسب به آنها نرسد. اگر مواد غذایی کافی دریافت کنند آفت بلایی سر نبات نمی آورد و نیازی به سم نیست.

*تولید مرغ در ایران عاقلانه نیست/تاثیر زنجیر وار واردات شکر در تولیدات کشاورزی و دامی

فارس: در مورد تولید گوشت هم مشکل ناشی از فقدان برنامه ریزی است؟

محمدخانی: ما کشوری نیستیم که مرغ تولید کنیم چون ذرت و کنجاله سویا نداریم. تولید ذرت آب زیادی نیاز دارد و واردات و صادرات آن با واردات و صادرات آب مشابه دانسته می شود.

زمانی که من جوان بودم خوردن مرغ تشریفاتی بود و سالی ۲ تا ۳ مرتبه مرغ می خوردیم. اما مصرف گوشت قرمز بالاتر بود. البته جمعیت ما این میزان نبود اما قابلیت ما و قابلیت حکومت ما نیز این میزان نبود و اینقدر سواد نداشتیم. الان مهندس کشاورزی و دامپزشک صادر می کنیم و پیش بینی نکرده ایم که باید برای همه این فارغ التحصیلان شغل در کشور داشته باشیم.

بسیاری از آنها می توانند به عنوان مشاور کشاورزان فعالیت کنند. البته تا مدتی دولت باید به آنها کمک کند.

به جای آنکه گندم را کیلویی ۹۵۰ تومان از آمریکا بخرند هزینه کننده گندم را از کشاورز قدری بالاتر بخرند و با هزینه کمی مهندس کشاورزی را کنار کشاورز نگه دارند که کشاورز رشد کند.

اگر علوفه راتقویت می کردیم، گوشت قرمز تولید می کردیم یا شیلات را تقویت می کردیم چه شرایطی داشتیم؟ چند هزار کیلومتر ساحل در کشور ما وجود دارد؟ این دریا چقدر روی زندگی ما موثر است؟ جز واردات مواد مصرفی بی ارزش و صادرات مواد خام چقدر از دریا استفاده کرده ایم؟ کی یک ناوگان بزرگ ماهیگیری ایجاد کرده ایم و در اقیانوس هند یک فعالیت شیلاتی موثر انجام داده ایم.

در داخل کشور چه کرده ایم؟ یک ماهی به نام تیلا پیا وجود دارد که از کود حیوانی تغذیه می کند. بسیار خوشمزه است و حساس هم نیست که بدون اکسیژن دهی زیادی به مشکل بخورد. رشد بسیار سریعی هم دارد. یعنی کشاورز کود تولید شده توسط دام خود را می تواند به این ماهی بدهد.

اما نقش شیلات از اقتصاد کشاورزی ما ۳.۲ درصد است. ۳۸.۵ درصد زراعت، ۲۵ درصد باغداری، ۳۲ درصد دام و طیور است که خوراک آن از داخل تامین نمی شود، ۳.۲ درصد شیلات و ۱ درصد آن نیز جنگل و مرتع است.

سال ۸۵ در کشور به تولید ۱.۳ میلیون تن شکر رسیدیم. ناگهان ۲.۵ میلیون تن شکر وارد کردیم. خوراک کشور ۲.۱ میلیون تن است. می گفتند چرا مردم شکر ۶۰۰ تومانی بخورند اما شکر ۴۰۰ تومانی وارد نشود اما انتهای ماجرا را ندیدند.

آن سال کارخانه های قند سازی چغندر کشاورز را نخریدند چون شکر روی دست آنها مانده بود سال بعد کشاورزان چغندر نکاشتند و بخش بزرگی از خوراکی که دام که از ملاس چغندر و نیشکر به دست می آمد از دست رفت یعنی نزدیک ۹۶۰ هزار تن که به ۲۰۰ هزار تن کاهش یافت.

خوراک دام که کم آمد دامدار مجبور شد دامش را کشتار کند. بعد از آن کاهش تولید آغاز شد.

یا اگر ما کلزا بکاریم دام آن را خواهد خورد اگر چه خوراک طیور نیست ما می توانیم فرهنگ غذایی را تغییر دهیم. در اروپا سر هر میزی که بنشیند حتما نان آن کم است اما یک خوراک سیب زمینی جایگزین آن شده است

*مراتع با ارزش کشور را با چه توجیهی بلا استفاده گذاشتیم؟

فارس: تغییر فرهنگ غذایی در ایران مشکل نیست؟ به هر حال دست کشیدن از عادت ها معمولا کمتر اتفاق می افتد.

محمد خانی: شما جوان هستید و کالباس را دیده اید. اما بنده سن بالایی دارم و قبلا کالباس را ندیده بودم. به سن جوانی که رسیدم تازه کالباس، سوسیس، انواع پنیر مانند پنیر پیتزا را دیدیم. پیتزا ندیده بودیم اما الان پیتزا می خوریم. پس می توان این فرهنگ غذایی را عوض کرد شما باید سلامت مردم را با غذا تامین کنید

تناقض عجیبی است. مردم بخشی از سلامت خود را به دلیل تغذیه بد ناشی از کم پولی از دست می دهند و بخشی از آن را با دارو می خرند چون پول دارند

ما درباره جنگل ها و مراتع چه سیاستی داریم؟ می گوییم در مرتع گوسفند نچرد یعنی ۸۴ میلیون هکتار بی استفاده بماند چرا؟

زمانی که ما جوان بودیم عشایر برگردن گوسفندهایشان کیسه هایی می آویختند درون این کیسه بذر بود و سوراخ کوچکی در آن تعبیه شده بود وقتی گوسفند میچرید بذر می انداخت گله آن را در زمین فرو می کرد و کود هم به آن می داد.

باران بهار این بذر را سبز می کرد گوسفند در بازگشت از ییلاق دوباره آن را می چرید در پاییز هم عکس این اتفاق می افتاد و درتمام سال علوفه برای چریدن داشتند. باور کنید در شهر ما یک ماه گوسفند عبور می کرد یعنی تعداد بسیار بالا بود.

باید مطالعه کنیم چه علوفه ای کاشته شود گیاهی به نام سورگوم وجود دارد که منشاء آفریقایی دارد و در ایران جواب داده است اما رسیدگی مورد نیاز ذرا را نیاز ندارد در عین حال وقتی ذرت حداکثر ۶۰ تا ۶۵ تن محصول در هر هکتار محصول می دهد این گیاه در همان شرایط ۲۵۰ تن محصول می دهد زمانی ما در کشور حجم زیادی پنبه کشت می کردم چرا الان نداریم.