به گزارش پارس ، در یادداشت روزنامه اطلاعات آمده است: در نگاه نخست جامعه از این اتفاقات خوشحال می شود. از یک نگاه خوشحال کننده هم هست. امیدی که در جامعه پس از انتخابات ایجاد شده حلقه گمشده این روزهای جامعه ایرانی بوده است. همه ما به این شادمانی و امید نیاز داشته و داریم، اما قدر مسلّم همانطور که در یادداشت های گذشته هم گفته شد، باید کاری کنیم که این شادمانی و نشاط و این امیدواری چون ابری زودگذر و نسیمی کوتاه و دولتی مستعجل نباشد و دوامی توسعه بخش داشته باشد.

حال به یک بررسی کوتاه از وضع اقتصادی کشور بپردازیم و اندکی با واقعیت ها همراه شویم تا در انتظار معجزه ای نباشیم که در صورت عدم وقوع آن، نومیدی و سرخوردگی به سراغمان بیاید و ایمانمان را سست کند.

واقعیت این است که پایین آمدن قیمت سکه و ارز بیش از آنکه نشانه وقوع تحولات عمیقی در ساختار اقتصادی کشور باشد، ناشی از جوّ روانی است و همین عامل می تواند در آینده آسیب هایی به وجود آورد. در حقیقت به همان اندازه که تورم ناگهانی و انفجار قیمتی ارز و کاهش ارزش پول ملی مصیبت بار است، افزایش مصنوعی ارزش پول داخلی نیز بدون داشتن نسبت مناسبی با رشد تولید ملی می تواند موقتی و آسیب زننده باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم قیمت برابری ریال با ارز خارجی در طی سال های اخیر باید همین نسبتی را می یافت که اکنون با یک شوک قیمتی به این مرز رسید.

معمولاً یکی از راههای تعیین قیمت یا نسبت ارزش پول ملی با ارز، ضریب مابه التفاوت تورم داخلی منهای تورم جهانی در هر سال است. یعنی اگر به عنوان مثال تورم داخلی ۲۰ درصد و متوسط تورم جهانی ۲درصد باشد، ارزش پول خارجی می شود قیمت ارز در سال قبل با افزایش ضریب ۱۸درصد (یعنی ۲۰درصد منهای ۲درصد) .

از سال ۸۵ تاکنون، متوسط تورم داخلی ۱۸ درصد و متوسط تورم جهانی ۲ درصد بوده است، با این حساب قیمت ارز خارجی (برای آنکه به تولید داخلی صدمه نخورد) باید از ۹۰۰ تومان در سال ۸۵، ضریب افزایش ۱۶ درصد به رقم، ۳۵۰۷ تومان می رسید. دولت در طول این سالها با تزریق دلارهای نفتی و به صورت مصنوعی و به نفع واردکنندگان کالا و تولیدکنندگان خارجی قیمت ارز را ثابت نگه داشت و همین عامل باعث شد که به یکباره با تشدید تحریم ها و کاهش فروش نفت، فنری را که به زور و بدون داشتن پشتوانه درونی و واقعی هر روز محکم تر از قبل فشرده نگه داشته بود، به یکباره از جا دربرود و تمام کسری های گذشته را نیز جبران کند (که حتی اگر تحریم هم اتفاق نمی افتاد ادامه و استمرار این وضع هم غیرممکن بود و هم غیرعقلانی و غیرعلمی) پس باید پذیرفت که بهای ارز در این محدوده چندان تضاد و تعارضی با واقعیات اقتصادی کشور ندارد.

شاید اگر افزایش تدریجی قیمت ارز همپای تورم داخلی اتفاق می افتاد شاهد این شوک قیمتی و تورمی هم نمی بودیم و حتی شاید قیمت واقعی ارز از این میزان هم کمتر می شد، چون به دلیل تشدید وابستگی به درآمدهای نفتی و ارزان فروشی ارز خارجی که از جمله درآمدهای عمومی دولت هم محسوب می شود، کسری بودجه چنین سنگینی هم پیش نمی آمد که هم فشار نقدینگی و هم فشار تورمی را به وجود آورد. حال هر چه که بود و هرچه که شد، گذشته و رفته است، اما آنچه که حقیقت است اینکه اکنون افزایش بهای ارز فشارهای تورمی را به وجود آورده و سطح عمومی قیمت ها را هم باعث شده و پایین آمدن غیرمنطقی آن اولاً تأثیر زیادی بر کاهش قیمت ها و تورم نمی گذارد و ثانیاً با توجه به تأثیر زیاد کسری بودجه بر تورم و افزایش نقدینگی درصورتی که ارزان فروشی ارز و نیز طلا که از جمله منابع مهم درآمدی دولت محسوب می شوند استمرار یابد، موجب تشدید کسری بودجه دولت آینده شده و شوک تورمی جدیدی را باعث می شوند که امیدهای جامعه را در همین ابتدای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید کمرنگ خواهند کرد.

پس اینطور گمان نشود که مثلاً اگر قیمت ارز به زیر ۳هزار تومان و حتی به زیر ۲هزار تومان برسد نشانه رشد و پیشرفت اقتصاد کشور است. اتفاقاً این مسأله چون توجیه اقتصادی و زیرساختی ندارد و ناشی از افزایش تولید ملی و خلق ثروت و افزایش ثروت عمومی جامعه نیست، بازگشت قیمتی حتمی خواهد داشت که همراه با یک شوک تورمی جدید خواهد بود که تحمل آن برای اقتصاد و جامعه بسیار دشوار خواهد بود. پس بهترین راهکار آن است که دعا کنیم قیمت ها در بازار ارز و طلا ثابت بماند و با این اتفاق قطعاً بخش واسطه گری این دو بازار در سایه تثبیت قیمت از دور خارج می شود و از سوی دیگر ابزارهای درآمدی دولت هم به نفع واردکننده خارجی ناکارآمد نخواهد شد.

به گفته کارشناسان، بودجه امسال در خوش بینانه ترین حالت، نزدیک به ۵۰ و در حالت بدبینانه بیش از ۶۰هزار میلیارد تومان کسری دارد و بدترین اتفاق ممکن این است که دولت مجبور شود در پایان سال برای جبران این کسری بودجه، به استقراض از بانک مرکزی روی بیاورد که همه ما تبعات تلخ آن را می دانیم. لذا باید مراقب بود که با نشانی های غلط، آسایش دیرپا و امیدزا را فدای خوشی ها یا دلخوش کردنهای زودگذر نکنیم. امید و نشاط ایجادشده در جامعه بسیار خوب و حرکت آفرین است به شرطی که تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان عاقل و هوشیار را به ذوق زدگی های زودگذر و خدای ناکرده شادمانی های کودکانه و بدعاقبت دچار نکند. همه ما دعا کنیم که هرگز امید این مردم خوب و صمیمی آسیب نبیند و برای این کار نیازمند تدبیر دولتمردانی هستیم که از این پس قرار است با تدبیری نو و تازه، امیدهای ماندگار برای ایران و ایرانی بیافرینند.