چین نمی تواند متحد قابل اتکایی برای ایران باشد
تحریم تسلیحات متعارف سازمان ملل متحد علیه ایران در ماه اکتبر منقضی می شود و تلاش های ایالات متحده برای تمدید این تحریم ها تاکنون با انتقاد شدید جامعه بین المللی مواجه بوده است. این مساله در حالیست که سطح روابط آمریکا و چین به پایین ترین میزان در چند دهه گذشته کاهش یافته و یکی از موارد اختلاف دو کشور دیدگاه چین به شرایط ایران است. سخنگوی سفیر چین در سازمان ملل اخیرا در توئیتی نوشته: «ایالات متحده با خروج از برجام، به تعهدات خود طبق قطعنامه ۲۲۳۱ عمل نکرده است. این حق ندارد که تحریم تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کند، چه رسد به مکانیزم ماشه. حفظ برجام تنها راه درست پیش روست.»
تحریم تسلیحات متعارف سازمان ملل متحد علیه ایران در ماه اکتبر منقضی می شود و تلاش های ایالات متحده برای تمدید این تحریم ها تاکنون با انتقاد شدید جامعه بین المللی مواجه بوده است. این مساله در حالیست که سطح روابط آمریکا و چین به پایین ترین میزان در چند دهه گذشته کاهش یافته و یکی از موارد اختلاف دو کشور دیدگاه چین به شرایط ایران است. سخنگوی سفیر چین در سازمان ملل اخیرا در توئیتی نوشته: «ایالات متحده با خروج از برجام، به تعهدات خود طبق قطعنامه 2231 عمل نکرده است. این حق ندارد که تحریم تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کند، چه رسد به مکانیزم ماشه. حفظ برجام تنها راه درست پیش روست.»
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، به وضوح نگران این مساله است که چین از پایان تحریم تسلیحاتی علیه ایران استفاده کند. او در گزارشی به تاریخ ۲۹ آوریل گفته: «تنها چند ماه با اقدام چین، روسیه و دیگر کشورهای سراسر جهان به فروش سامانه های تسلیحات متعارف قابل توجه به ایران فاصله داریم. این یک توهم نیست؛ واقعیت است.»
اما واقعا چقدر احتمال دارد که چین به یک تامین کننده تسلیحاتی برای ایران تبدیل شود؟ شاید این تفکر در نگاه اول منطقی به نظر برسد: دو کشور مشارکت استراتژیک جامعی دارند؛ در زمینه دفاع همکاری میکنند؛ روابط دیپلماتیک آنها به سال های خیلی دور برمی گردد؛ و ایران نه فقط در زمینه تسلیحات که در رابطه با کالاهای مصرفی و صنعتی، یک بازار بزرگ برای تجار چینی به شمار می رود. از سرگیری رابطه تامین تسلیحاتی با ایران برای اقتصاد ۱۳ تریلیون دلاری چین تنها چند میلیون دلار بیشتر به ارمغان می آورد، چراکه اقتصاد تضعیف شده ایران احتمالا دلار کافی برای خرید تسلیحات در حجم بالا را نخواهد داشت. از این رو، برای ایالات متحده و رقبای ایران در خاورمیانه که بسیاری از آنها شرکای استراتژیک چین هستند، چندان منطقی نیست که بر سر این مساله با ایران جدال کنند.
در اینجا عامل آمریکایی اهمیت زیادی دارد. همانطور که جان آلتمن، معاون ارشد مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی، اشاره کرده، ایران یک مهره مهم برای چین به شمار می رود؛ وجود ایران به تنهایی ایالات متحده را در خلیج فارس سرگرم می کند و مانع از تمرکز آمریکا روی آسیا یا اقیانوس آرام و هند که هر دو برای منافع چین مهم هستند، می شود و از این رو، حمایت حداقلی چین از ایران ابزار کم هزینه ای برای مشغول کردن آمریکا با خاورمیانه است و فروش تسلیحات به ایران نیز بخشی از همین رویکرد به شمار می رود.
در همین حال، چین به رابطه ای کاربردی با ایالات متحده بیشتر از از مشارکت با ایران نیاز دارد. تجارت دو جانبه بین پکن و تهران در بیشترین سطح خود در سال ۲۰۱۴ برابر با ۳۸ میلیارد دلار بوده، در حالی که ارزش تجارت دو جانبه چین و آمریکا در کمترین سطح آن در سال ۲۰۱۹ به بیش از ۵۴۰ میلیارد دلار رسیده است. قطعا ملاحظات اقتصادی تنها عامل تعیین کننده نیستند، اما پکن احتمالا با توجه به اینکه می داند فروش سلاح به تهران خط قرمز دولت دونالد ترامپ است، خطر وخامت بیشتر در روابط با واشنگتن را به جان نمی خرد.
مساله دیگر این است که روابط چین و ایران آن اندازه ای که به تصویر کشیده می شود، عمیق نیست. حمایت لفظی چین از ایران تا حمایت عملی آن فاصله زیادی دارد. مشارکت جامع استراتژیک لزوما به معنای تعهدات مبتنی بر اتحاد ندارد. رهبران چینی نظم چندجانبه جهانی را ترجیح می دهند و با رهبری ایالات متحده احساس راحتی نمی کنند، اما این به معنای حمایت بی قید و شرط آنها از ایران نخواهد بود. چین بدون ایران هم می تواند به هدف خود دست یابد. همانطور که اسفندیار بتمنقلیچ، کارشناس مسائل اقتصادی ایران، گفته، چین اخیرا روابط اقتصادی خود را با ایران کاهش داده است. در یک گزارش چتم هاوس نیز کارشناسان چینی گفته اند روابط با ایران با منافع ملی کشورشان ارتباطی ندارد. همچنین، بسیاری از تجارت های چینی باور دارند که ارتباط با ایران ارزش تحمل دشواری های مربوط به تحریم ها را ندارد.
به علاوه، چین منافع خود در باقی خاورمیانه را در نظر می گیرد. درست است که ایران یک بازار با پتانسیل برای چین به شمار می رود، اما این مساله درباره بسیاری از کشورهای منطقه صدق می کند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای چین اهمیت زیادی دارند و ورود پکن به روابط تسلیحاتی با تهران می تواند دستاوردهای آن در روابط با ریاض و ابوظبی را به خطر اندازد. طبق داده های موسسه تحقیقاتی بین المللی صلح استکهلم، نام 3 شرکت تسلیحاتی دولتی چینی در میان 10 شرکت برتر جهان قرار دارد و نکته مهم این است که این شرکت ها اهداف تجاری و سیاسی چین را دنبال می کنند و برای کسب درآمد بیشتر، روابط دیپلماتیک چین را به خطر نمی اندازند. خاورمیانه دومین بازار بزرگ چین به شمار می رود و دلیلش فروش پهپادها به کشورهایی از جمله امارات، عربستان سعودی، اردن، عراق و مصر است. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که نشان می دهد چین بازار کنونی خود را به دلیل روابط محدود با ایران به خطر نخواهد انداخت. ایران خود دارای یک صنعت پیشرفته ساخت پهپاد است و نمی تواند بازاری برای چین باشد. پس این سوال پیش می آید که چین چه سلاحی می تواند به ایران بفروشد؟
ایران به ارتقای نیروی هوایی خود نیاز دارد و از مدت ها پیش شایعاتی وجود داشته مبنی بر اینکه چین می خواهد جنگنده های «جی-10» بفروشد، اگرچه هنوز هیچ خبری به طور رسمی اعلام نشده است. همچنین این احتمال وجود دارد که ایران بخواهد از تجربه و اطلاعات چین در ناوبری ماهواره ای برای اهداف نظامی استفاده کند. اما در این رابطه نیز چین پیشتر در زمینه های مشابه با رقبای ایران در منطقه خاورمیانه همکاری کرده و بعید است روابط خود با آنها را به خطر اندازد. خلاصه اینکه چین احتمالا صرفا منافع خود را در نظر خواهد گرفت و نزدیک تر شدن به ایران در حال حاضر تامین کننده این منافع به شمار نمی رود. البته، شرایط ممکن است در بلندمدت تغییر کند و از این رو، انتظار می رود که چین حداقل سطح روابط با ایران را حفظ کند.
ارسال نظر