کسب و کارهای پنهان و زیرزمینی در روزهای کرونایی
روی میزی نزدیک دستشویی، درست روبهروی درِ ورودی، مواد ضدعفونیکننده دست، ماسک، دستکش و دستمال کاغذی گذاشته و به محض ورود به داخل سالن میخواهد که اول از همه دستهایمان را بشوییم و از دستکش و ماسک استفاده کنیم. به جز من و همراهم، مشتری دیگری ندارد و همراه شاگردش در حال ضدعفونیکردن ابزار کارش است. روی چند کاغذی که به دیوار چسبانده، نوشته است «برای ضدعفونی ۱۰۰۰۰ تومان اضافه بر دستمزد دریافت میشود. دیپلمهای آرایشگری که از ترکیه و روسیه گرفته را هم قاب کرده و در جایی از سالن گذاشته که جلوی چشم باشد. در کنارشان کاغذ دیگری چسبانده که رویش به زبان انگلیسی نوشته: «هزینه کوتاهی مو ۱۰۰۰۰۰ تومان».
سالنش سادهتر از آرایشگاههای زنانه است و فقط دو میز کار دارد. روزهای زوج شریکش میآید و خودش هم روزهای فرد به مشتریهایش وقت میدهد. ساعت هر مشتری را طوری تنظیم میکند که سالن شلوغ نشود و به محض خروج یکی، مشتری دیگر زنگ سالن را بزند.
آرایشگر، یک مرد جوان ۳۱ ساله است. موهایش را رنگ روشن فانتزی کرده و گاهی که آستین لباسش حین کار بالا میرود، گوشهای از تتوهایش بیرون میزند. همراهم را با ماسک و دستکش زیر دستش مینشاند. با چرخاندن قیچی طلایی در دستش مهارتش را به رخ میکشد و تارهای مویی که تا بالا شانه کرده را میچیند و میگوید: «معمولا کوتاهی موی خانما وقت و انرژی بیشتری میبره.»
ویروس کرونا شرایط را برای او هم سخت کرده است و امسال نتوانسته مثل سالهای قبل کار کند. اسفندماه را کم و بیش از دست داده و مجبور شده بعد از چند روز تعطیلی عید، مشتریهایش را به صورت موردی بپذیرد. اکثر آنان خانوادگی مراجعه میکنند و حالا مجبور است تعداد محدودی را بپذیرد چون در درجه اول سلامتی خودش هم مهم است و اگر به کرونا مبتلا شود «کلاً از نانخوردن میافتم». در طول کار، تلفنش بارها زنگ میخورد و از شاگردش میخواهد که پاسخگوی مشتریان باشد. وقتش تا ساعت ۱۰ شب پُر است چون باید سر ماه اجاره سالن را بپردازد. همه کارهایش را برای مهاجرت انجام داده است و به محض آنکه همه چیز به روال عادیاش برگردد او هم به امید زندگی و کسب و کار بهتر میرود. معتقد است به اندازهای که تلاش کرده، پیشرفت نکرده اما شاید با مهاجرت به جایی دیگر بتواند آینده بهتری داشته باشد.
کوتاهی موی مشتری که زیر دستش نشسته بیشتر از یک ساعت طول میکشد و برای آنکه او را راضی روانه خانه کند، انرژی زیادی خرجش میکند و با ابزارهای متفاوت بارها دو طرف مو را میزان میکند و چندین بار سشوار میکشد. بعد از خروج از سالن، مشتریهای بعدی که یک زوج جوان هستند زنگ میزنند و وارد آپارتمان میشوند.
آرایشگاهها و سالنهای زیبایی تنها مشاغل پرخطری محسوب نمیشوند که این روزها تعطیلند بلکه طبق اعلام اتاق اصناف، پاساژها، مجتمعهای تجاری و بازارهای مرکزی مسقف، آموزشگاههای رانندگی، رستوران، اغذیهفروشی، طباخی و فستفود، گرمابه، سونا و ماساژ، بازارروزها و نمایشگاهها، مراکز بازی و تفریحی و گیمنت، باشگاههای ورزشی و بدنسازی، تالار پذیرایی و سالن مراسم، قهوهخانه، چایخانه و تریا هم مشاغل پر خطر هستند و تا اطلاع ثانوی امکان بازگشایی واحدهای خود را ندارند. با این حال برخی از مشاغل با این توجیه که چک دارند، باید اجارهبها و مالیات بپردازند و از طرف هیچ نهاد یا ارگانی حمایت نمیشوند، به کار خود به صورت پنهان ادامه میدهند.
برخی قهوهخانهها و چایخانهها نیز به صورت پنهان فعالند. یکی از این قهوهخانهها در تهران که به دوربین مداربسته مجهز است در تمام روزهای قرنطینه فعال بوده اما شیوه متفاوتی برای پذیرش داشته است. کرکره این قهوهخانه تمام روز پایین است و صاحب آن ماشینش را جلوی مغازه پارک میکند. مشتریهای پای ثابت برای مراجعه چندباری به کرکره آن میزنند، صاحب قهوهخانه از طریق دوربین مداربسته چک میکند تا مشتری آشنا باشد، سپس کرکره را تا نصفه بالا میدهد و مشتری میتواند وارد شود.
یکی از همسایهها متوجه این موضوع شده است و یک بار هم با پلیس تماس گرفته است. به محض اینکه صاحب قهوهخانه متوجه حضور پلیس شده، مشتریانش را از طریق پشت بام به خانه کنار مغازهاش که مال یکی از آشنایان اوست، فراری داده است.
یکی از مشتریهای ثابت قهوهخانه به ایسنا میگوید: «مگه چند روز میشه تو خونه نشست؟ بابا، آدم خسته میشه. خودِ من به کرونا اعتقادی ندارم. حتی اگه کرونا هم بگیرم برام مهم نیس. یعنی همه آدمایی که این روزا میان قهوهخونه مث منن و اونا هم کرونا رو مسخرهبازی میدونن. حالا که همه جا تعطیله کجا رو داریم بریم؟ همین یه قهوهخونه میمونه که از ساعت ۹ صبح تا دو شب بازه. ما هم که خلاف نمیکنیم. یه قلیون میکشیم و چند تا استکان چایی میخوریم که خرج زیادی هم نداره و ۱۵ هزار تومن آب میخوره».
صنف طلا و جواهر هم این روزها از جمله مشاغل پرخطر محسوب میشوند. برخی از صاحبان این صنف معتقدند مبلغی که به عنوان مالیات میپردازند بیشتر از آن چیزی است که از این راه درآمد دارند، به همین دلیل کسب و کارشان را در روزهای کرونایی کاملا تعطیل نکردهاند و هم فروش آنلاین دارند و هم به صورت محدود مشتریهایشان را میپذیرند.
یکی از گالریهای طلافروشی، مشتری را همچنان با وقت قبلی میپذیرد. بعد از آنکه میگویم برای خرید چه زیورآلاتی قصد مراجعه دارم، کارمند گالری ویترین زیورآلات مربوطه را میچیند و به محض اعلام حضورم جلوی در، کرکره را بالا میدهد تا وارد شوم. صاحب گالری معتقد است باید حقوق کارمندان، اجاره مغازه و مالیات را بپردازد و از همه مهمتر چک دارد و به همین دلیل مجبور است همچنان با در نظر گرفتن جوانب ایمنی و بهداشتی، کارش را ادامه دهد، در غیر این صورت باید اعلام ورشکستگی کند و اگر جواب مشتریها را بیپاسخ بگذارد، آنها را از دست میدهد: «خودمان سر کار حاضر میشویم و سعی میکنیم مشتری کمتری به صورت حضوری بپذیریم. معمولا آنهایی که از قبل سفارش داشتهاند مراجعه میکنند.»
پشت درِ گالری طلافروشی وقتی کرکره تا نصفه بالا میرود، زوج جوانی بعد از خروج من وارد میشوند و دوباره کرکره پایین میآید و خیابان پُر است از مغازههایی که کرکرهشان پایین است.
ارسال نظر