چگونه با عزیزانمان بحث کنیم که ناراحت نشوند؟
چگونه می توانید یک بحث موثر با فردی که برایتان مهم است داشته باشیم
در برخی مواقع که شما دچار اختلاف می شوید، میزان قوی بودن رابطه عاطفی شما اهمیت زیادی نخواهد داشت. هرچند که نداشتن هیچ گونه بحث یک هدف غیر واقعی می باشد، ولی داشتن یک بحث بهتر، مورد مهم و موثرتری است.
در جلسات مشاوره بارها گفته می شود که: قدردان بودن همه ما می تواند منجر به بهبود کیفیت رابطه مان شود، که این رابطه شامل روش بحث کردن ما هم می باشد. در گفتگوی جدید من با یک مشاور خوب ارتباط، من از وی خواستم که در رابطه با نحوه ایجاد ارتباط موثرتر، یک سری راهنمایی ها را ارائه دهد.
وی پنج اصل بیان شده در زیر را بیان کرد که چگونه منظور خودتان را بیان کنید: یک رهیافت آگاهانه برای ارتباط مناسب ( Say What You Mean: A Mindful Approach to Nonviolent Communication) آورده شده است و می توانند الگوهای صحبت کردن و گوشش دادن ما را تغییر دهند.
در واقع باید روش صحیح درد و دل کردن را بیاموزیم.
1. در زمان حال باشید
اکثر اختلافات به این دلیل ایجاد می شوند که ما به صورت واقعی به صحبت های یک فرد دیگری گوش نمی کنیم. اورن بیان کرد که توجه کامل ما عبارت از "مهمترین پیش نیاز مربوط به ارتباط ما می باشد. ما باید در شرایط فعلی حاضر باشیم. در صورتی که ما نسبت به یک مورد دیگری فکر کنیم، در تفکرات خودمان گم شویم یا دچار حواس پرتی شویم – یک ارتباط واقعی ایجاد نخواهد شد."
همواره این مورد ساده تر از گمراه شدن به دلیل تعدی متقابل رسانه اجتماعی و سایر هشدارها می باشد. حتی زمانی که قصد داریم در حال حاضر باشیم و مشغول گوش دادن شویم، ممکن است متوجه شویم که ذهن ما دچار سرگردانی می شود، به خصوص در صورتی که ما یک گفتگویی داشته باشیم که باید از آن اجتناب کنیم.
در این شرایط، تمرین کردن آگاهی ذهنی می تواند مفید باشد. اورن بیان کرده است که "آگاهی یک ابزار مناسبی را در اختیار ما قرار می دهد تا توانایی خودمان برای باقی ماندن در شرایط فعلی را افزایش دهیم." برای مثال، یک مدیتیشن مبنایی برای نفس کشیدن، می تواند به ذهن ما آموزش دهد تا زمانی که ذهن ما دچار سرگردانی می شود، متوجه این شرایط شود و ذهن ما را به شرایط قبلی برگرداند تا بتوانیم توجه مناسبی داشته باشیم.
زمانی که به صورت کاملی حضور داشته باشیم، بهترین حالت ممکن را در این رابطه خواهیم داشت. اورن گفته است که "حضور ما بیان می دارد که شما برای من مهم هستید"، چرا که زمان و توجه خودمان را به یک فرد دیگری اختصاص می دهیم.
2. آگاه بودن نسبت به وضعیت عاطفی تان
احتمالا اکثر ماها به دلیل عصبانیت موجود یک سری حرف هایی زده ایم یا کارهایی انجام داده ایم و بعدا آرزو داشته ایم که ای کاش آنها را انجام نمی دادیم. روش آگاهی در این مورد هم می تواند مفید باشد، چرا که منجر به افزایش آگاهی ما نسبت به عواطف مختلف می شود. زمانی که ما به صورت درونی نسبت به مواردی که در حال وقوع هستند اطلاع کسب می کنیم، می توانیم نسبت به انجام ندادن مواردی که در مراحل بعدی منجر به پشیمانی ما خواهند شد، اطلاع کسب کنیم.
برای مثال، زمانی که ما خودمان را در شرایط تشدید شده "مبارزه یا فرار" مشاهده کنیم، می توانیم "یک لحظه صبر کنیم و تفکر درستی در رابطه با شرایط فعلی داشته باشیم یا اینکه یک مرحله به عقب برگردیم"، در نتیجه ما "یک چیزی را نخواهیم گفت که برای از بین بردن آن، به زمان و انرژی زیادی نیاز داشته باشیم." برای مثال ممکن است ما بگوییم که "من احساس می کنم که در این شرایط بار اضافی بر روی من قرار دارد – آیا می توانم بعد از آنکه مقداری آرامتر شدم، این کار را انجام دهم؟" بدیهی است که برگشت به بحث موجود در سریع ترین زمان ممکن، اهمیت زیادی دارد.
3. شناسایی نیازی که در این عواطف وجود دارد
ما در اغلب مواقع بر این عقیده هستیم که اتفاقات صورت گرفته بر روی عواطف ما تاثیر می گذارند – برای مثال، همسر ما به صورت نامناسبی با ما برخورد می کند و ما عصبانی می شویم. با این وجود، همواره یک مرحله ای مابین این اتفاق و عواطف ما وجود دارد. من در رهیافت رفتاری شناختی خودم، در اغلب مواقع بر روی تفکر موجود مابین یک اتفاق و یک احساس تاکید می کنم:
چهار ساعت طول می کشد تا همسرم به پیام من جواب بدهد او به من اهمیت نمی دهد. عصبانیت، اضطراب.
اورن در رهیافت خودش بر روی نیاز خنثی کردن تاکید کرده است. اورن نیاز ها را به عنوان "اشتیاق های عمیق تر و مبنایی موجود در قلب های ما که باعث می شوند که ما یک وجود انسانی باشیم. این موارد مهمترین موارد برای ما می باشند" تعریف کرده است.
در سناریوی بالا، نیاز موجود می تواند عبارت از این باشد که از همسرمان مراقبت کنیم یا در کنار همسرمان باشیم و از وی حمایت کنیم. شناسایی مواردی که نیاز داریم یک مرحله مهمی می باشد، چرا که این مورد به ما اجازه می دهد تا با نیازهای واقعی همسرمان ارتباط برقرار کنیم، به جای اینکه بیشتر در نقش های خودسرانه و قابل بحث خودمان، همانند "شما باید فورا به پیام های من جواب بدهید"، گیر کنیم.
4. شناسایی نیاز های همسرتان که در استراتژی آنها مخفی شده است
ما به یک روش مشابهی می توانیم از خودمان بپرسیم که نیازهای همسر ما در حین یک تضاد، چه مواردی می باشند. هر رفتاری "می تواند به عنوان یک تلاشی برای تامین نیازهای ما در نظر گرفته شود."
ما به جای متمرکز شدن بر روی مواردی که همسرمان انجام می دهد، می توانیم موارد موجود در یک اقدام خاص را بررسی کنیم تا نیازهای آنها را شناسایی کنیم. برای مثال، همسری که از ما می خواهد زمان و توجه بیشتری را صرف وی بکنیم، ممکن است نیاز خودش به دیده شدن و احساس ارزشمند بودن را بیان کند.
ما می توانیم مشکل موجود را از طریق نحوه بیان کردن نیاز موجود توسط آنها متوجه شویم. با این وجود، در صورتی که ما متوجه استراتژی مورد استفاده آنها برای ابراز نیازشان نشویم، ممکن است که به صورت مکرر به بحث و جدل های خودمان ادامه دهیم.
5. در نظر داشته باشید که یک انسان مشابهی هستید
تضادها در اغلب مواقع باعث می شوند که طرف مقابل را به عنوان یک دشمن در نظر بگیریم. در نقطه مقابل، متمرکز شدن بر روی نیازها باعث می شود که در کنار یکدیگر قرار بگیریم. اورن معتقد است که "انسان ها دارای نیازهای مبنایی مشترکی هستند." البته نیاز ما به هوا، آب، غذا و ایمنی فیزیکی عبارت از نیازهای مشخصی می باشند، ولی نیازهای رابطه ای هم اهمیت یکسانی با این نیازها دارند – مواردی از قبیل "همدلی، عشق و تعلق داشتن."
همچنین ما دارای نیازهای روحی مشترکی هستیم، همانند نیاز به آرامش، زیبایی یا ارزشمند بودند – "که در روح انسانی بزرگتر از خود می باشد."بهزیستی ما به تامین نیازهای عاطفی، رابطه ای یا روحی بستگی دارد.
ما با شناخت این مورد که همه ما به موارد مبنایی مشترکی نیازمندیم، می توانیم زمینه های مشترکی را پیدا کنیم و به راحتی می توانیم متوجه شویم که در همه موارد یکسان هستیم. ما می توانیم نیاز همسرمان را به عشق، احترام، استقلال، توجه و پذیرش متوجه شویم – که دقیقا همان نیازهایی می باشند که خود ما هم داریم.
روابط ما هیچ وقت قوی تر از کیفیت ارتباط ما نخواهند بود. همانطور که اورن در کتاب منظورتان را بگویید[1] بیان کرده است، "یادگیری نحوه بیان کردن منظورتان و نحوه گوش دادن عمیق، یکی از روش های قدردانی می باشد که می توانید انجام دهید. زمانی که شما توانایی خودتان را برای صحبت کردن عقلایی و گوش دادن مناسب افزایش می دهید، به یک منبع پایداری دسترسی پیدا خواهید کرد که با استفاه از آن می توانید کلمات خودان را هدایت و تبدیل کنید" سعی کنید این کار را از نزدیک ترین روابط خودتان شروع کنید.
منبع: سایت کانون مشاوران ایران
ارسال نظر