چرا مردگان را به خاک میسپاریم؟
خاکسپاری مردگان دارای مفهومی نمادین است که مهمتر از دلایل ظاهری آن است و به طور کلی رفتار مردم ملل مختلف با مردگان خود دارای مفهومی عمیق بوده و پیامهای متعددی را با خود حمل میکند.
به گزارش پارس به نقل از مهر، روایت شده که بعد از اینکه قابیل، برادر خود، هابیل را کشت، ندانست که با جنازه ی هابیل چه کار کند. در همین هنگام دو کلاغ را دید که در حال نزاع کردن هستند. یکی از کلاغ ها کلاغ دیگر را کشت و سپس با منقار خود گودالی در زمین حفر کرد و کلاغ مرده را در آن گذاشت و روی آن خاک ریخت. قابیل با دیدن این صحنه تصمیم گرفت که هابیل را در زیر خاک پنهان کند تا کسی او را نبیند و متوجه جرمش شود. از این جا بود که انسان متوجه شد که باید مرده را به خاک بسپارد.
به خاکسپاری مردگان علاوه بر دلایل مستقیم و عملی آن دارای مفاهیمی نمادین است که شاید این مفاهیم مهمتر از دلایل ظاهری آن باشد. به طور کلی رفتار مردم ملل مختلف با مردگان خود دارای مفهومی عمیق بوده و پیام های متعددی را با خود حمل می کند. انسان، جسم مرده هم نوع خود را به خاک می سپارد اما چرا با جسم زنده ی هم نوع خود چنین کاری نمی کند؟ زیرا این عمل نمادین یک اعتراف شهودی و ناخود اگاه است به اینکه حقیقت انسان روح است و جسم انسان صرفاً برای این روح است. وقتی که کسی می میرد ما او را به خاک می سپاریم، در حالی که این جسم مرده تفاوت زیادی با جسمی که در حال خواب است ندارد. پس چرا شخص که خواب است را به خاک نمی سپاریم؟
با این کار ما اعتراف می کنیم که این جسم تا وقتی موجود زنده محسوب می شد که دارای روح باشد حالا که دارای روح نیست بنابراین مرده تلقّی می شود و بهتر است با او مثل مردگان رفتار شود. جالب اینکه حتی کسانی هم که ظاهراً منکر وجود و جاودانگی روح هستند، همین کار را می کنند و با همین کار خود، ناخواسته، به اصل حقیقی وجود انسان که روح اوست اشاره دارند. بسیاری از آیین ها و سنت ها ریشه در شهودات و یافته هایی بسیار عمیق و تاریخی دارد که با تجزیه و تحلیل آن ها می توانیم درس های معنی دار فراوانی بیاموزیم. خردمندان هندو می گویند ما جسم مرده را آتش می زنیم تا روح او وابستگی به جسم را از دست داده و دیگر هرگز به جسم رجعت نکند بلکه به حیات آسمانی خود ادامه دهد. و بعضی از آن ها معتقدند که با به آتش کشیدن جسم در واقع جسم را به انرژی صاحب خود که همان روح است می شناسد و دوباره به او ملحق می شود.
در مصر و چین، ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، باستان شناسان با قبرهایی برخورد کردند که شبیه به یک اتاق با تمام تجهیزات ضروری زندگی بود در این قبرها، در کنار جسد مردگان انواع وسایل زندگی یافت می شد (و می شود) حتی پول و زیورآلات و جواهرات در بعضی از آن ها علاوه بر وسایل زندگی غذا هم وجود دارد. ظروف عسل، روغن زیتون و گندم و از جمله این غذاها بوده است. یکی از مقبره هایی که در چین کشف شد شامل شخص امپراطور و سربازان و خادمین بوده و آن ها بر این اعتقاد بودند که مرگ پایان زندگی نیست بلکه نوعی جابه جایی از این جهان به جهان دیگر است. همه این رفتارها اعتراف و شهودی عملی است درباره وجود روح و جاودانگی آن درباره واقعیت های زندگی در جهان دیگر.
یکی از بنیادی ترین اصول و مبانی کلیه روش های درمانی باطن گرا، اعتقاد به وجود و جاودانگی روح است، به عبارتی بیشتر روش های درمانی باطن گرا، اعتقاد به وجود و جاودانگی روح است. به عبارتی بیشتر روش های درمانی نامتعارف به اصل وجود بقاء روح پایه گذاری شده اند. بنابراین برای درک واقعی این گونه روش ها و یا برقراری ارتباط مؤثر با آن ها لازم است که این مسأله را برای خود حل کنید که آیا روح واقعاً هست یا خیر؟ حل این مسأله و اعتراف همه جانبه برای اصالت روح می تواند حلال بسیاری از مسایل و مشکلات انسان باشد. حتّی بعضی از مکتب های باطنی بر این اعتقادند که با درک این راه حل می تواند به همه مسایل پایان داد که البته تا حدی افراطی به نظر می رسد.
اینک آیاتی از قرآن کریم که کلام خداوند است بر اصالت و استلال روح شاهد آورده می شود که می فرماید: قُل یَتَوف̍اکُم مَلَکُ المَوتِ الّذی و کُلﱠ بِکُم ثُمﱠ اِلیَ رﱠبکُم تُرجَعونَ به آن ها بگو، فرشته مرگ که مأمور قبض روح شماست جان شما راخواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود باز می گردید. این آیه مبارک پاسخی است به سخنان کفّار که می گفتند چگونه موقعی که ما در روی زمین گم شدیم و اجزای بدن ما خاک و پراکنده شد. باز زنده می شویم و زندگی دیگری شروع کنیم که در آیه قبل از این آیه، خداوند از قول آن ها حکایت می کند. در این آیه مورد بحث خداوند می فرماید: اگرچه با مرگ، بدن شما متلاشی و خاک می گردد، ولی حقیقت شما که روح شما است، باقی است گم نمی شود.
ارسال نظر