به گزارش پارس ، مسعود نیلی در خبرآنلاین در ادامه نوشت: این خیلی اهمیت دارد که دستگاه های اصلی اقتصاد مثل بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سازمان مدیریت و برنامه ریزی (در صورت احیای مجدد) هماهنگ و هم سو حرکت کنند. در عین حال هماهنگی میان وزارتخانه های نفت و صنعت و بازرگانی هم از اهمیت بالایی برخوردار است. یعنی اهمیت دارد که این وزارتخانه ها یک مجموعه به اصطلاح هماهنگ باشند که یک هدف مشخص را دنبال کنند. پرسش این است که چرا در سال های گذشته این هماهنگی وجود نداشته؟ که به نظر من باید جواب را در ترجیحات و برنامه های رئیس جمهور دید.

اگر رئیس جمهور برنامه مشخص و مدونی از مسائل پیش روی آینده خودش داشته باشد، و به خصوص تحلیل مشخصی از مسائل سال اول که می خواهد کارش را شروع کند داشته باشد، آن وقت تیمی یکدست و هم سو را انتخاب می کند. این تیم، تیمی است که می خواهد مسائل مهم و مشخصی را حل کند و بعد در نتیجه انتظارات رئیس جمهور از تیم اقتصادی اش تعریف شده خواهد بود. مثلاً می توان این گونه پیش بینی کرد که دولت در سال های آینده و به خصوص در دو سال اول، با تنگنای زیادی مواجه خواهد بود.

یعنی معلوم است که در بودجه خود با محدودیت های جدی مواجه خواهد بود. به طور مثال در شرایط فعلی، آقای روحانی اگر احساس کند که دو سال سخت از نظر هزینه و در آمد پیش روی دولت قرار دارد، باید از چهره هایی استفاده کند که این الزام را مد نظر قرار دهند. افرادی باید در تیم اقتصادی دولت حضور داشته باشند که بدانند استفاده از منابع بانک مرکزی به قیمت تشدید مشکلات دولت خواهد بود. بدانند که نیاز دولت این است که به منابع بانکی دست درازی نکند و مدیرانی باید حضور داشته باشند که به استقلال بانک مرکزی احترام بگذارند. رئیس جمهور باید بداند که استفاده از اقتصاددانانی که چنین باوری ندارند، می تواند اقتصاد را در شرایط سختی قرار دهد و لازم است همه به صورت یکسان از این سیاست تبعیت کنند. به هر حال مزایای تیم یکدست این است که سیاست اتخاذ شده برای رسیدن به اهداف مورد نظر یکسان است و همه اعضا خود را موظف به اجرای آن می دانند. اگر بخواهم مثال روشنی داشته باشم، به تورم اشاره می کنم که در اقتصاد راهکار مهار یا کاهش آن مشخص است اما دولت های بی اعتنا به راهکار اصلی، از روش های غلط برای مهار آن استفاده می کنند. مثلاً اگر تیم اقتصادی هماهنگ نباشد، رئیس کل بانک مرکزی ممکن است کنترل نقدینگی را به عنوان راهکار قطعی مطرح کند اما مثلاً یکی دیگر از وزرا معتقد باشد که با ابزار تعزیراتی می شود افزایش قیمت ها را مهار کرد و معتقد باشد که کنترل تورم ماموریت سازمان حمایت از مصرف کننده است نه بانک مرکزی. بنابراین مشخص است که اختلاف نظر شدیدی در تیم اقتصادی پیش می آید که عواقبش برای اقتصاد خوب نیست و آثار منفی زیادی دارد.

راه حل این موضوع مشخص است و به توان رئیس جمهور برای پیش بینی آینده بر می گردد. مثلاً رئیس جمهور جدید در چند هفته باقی مانده تا پایان دولت باید بتواند تصویر درستی از مسائل کشور ترسیم کند و پس از آن با مشخص کردن اولویت مشکلات، از افرادی دعوت به همکاری کند که توانایی فکری و اجرایی حل و فصل مشکلات را دارند.

در این صورت، افراد با ماموریت مشخص وارد دولت می شوند و نوع و سطح انتظار رئیس جمهور از آنها مشخص است. مثلاً در شرایط تنگنای مالی فعلی، پرهزینه ترین دستگاه دولتی وزارت آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و آموزش عالی است و دستگاه های نظامی و انتظامی هم در این رده جای می گیرند. حالا اگر به طور مثال فردی وزیر بهداشت شود که نتواند این شرایط را درک کند و نتواند متناسب با درآمدهای محدود دولت برنامه ریزی داشته باشد، طبیعی است که مشکلات دولت را زیاد می کند.

به هر حال این موضوع خیلی اهمیت دارد که رئیس جمهور، افراد مشخصی را با ماموریت مشخص وارد کابینه کند. نباید فراموش کنیم که کشور در شرایط بسیار حساسی قرار دارد. به هر حال این نکته خیلی مهم است که دوره چهار سال آینده در آینده کشور خیلی تعیین کننده خواهد بود و تن دادن به هر سیاست و مدل مشخص، کشور را در مسیر خاصی قرار خواهد داد. چیزی حدود ۶۰ سال است که نهاد دولت در کشور ما عمدتاً با توان مالی اش که ناشی از فروش نفت است، قدرت گرفته است اما ضرورت دارد که اکنون دولت با قدرت واقعی و توانمندی و کارایی اش روی کار بیاید. اتفاق خوب این است که دیگر پول نفت آن گونه که در گذشته اثر گذار بوده، در شرایط فعلی اثر گذار نیست و دولت نمی تواند با تکیه بر درآمد نفت، به اداره امور بپردازد. آقای روحانی، شعار دولت خود را تدبیر و امید گذاشته و جالب است که ظرف روزهای گذشته، امید به مردم بازگشته و ما امیدواریم تدبیر هم به مجموعه دولت بازگردد.