کاش یه مغازه بود

آدم می رفت می گفت

بی زحمت یه «خیال خوش» می خوام

ببخشید این «خنده های از ته دل» چندن؟

این «آرامشا» لحظه ای چند ؟

این «بی خیالیا» که ‌میپاشن رو‌ زندگی مشتی چندن ؟

از این «روزایی که بی‌ بغضن» دارین ؟

از این‌ «سالهای بی رنج» اندازه‌ دل ما دارین ؟!

این «شادیا» دوام دارن ؟!

نه ...

کاش یه جایی‌ بود میشد رفت و‌ بگی آقا یه «زندگی» می خوام

بی زحمت جنسش خوب‌ باشه ...