کسی که زندگی صابر ابر را زنده میکند!
صابر ابر با انتشار این عکس نوشت:
صبح بود هنوز آفتاب جایش را پیدا نکرده بود، دیدم لا به لای بوته های کدو خم و راست میشود، چشمش که من را دید دستش را سایه کرد بالای سرش و گفت، گُلِ کدو میچینم که با آرد و تخم مرغ صبحانه کنیم. از کاه کوه میساخت، اما آن کاه و آن کوه، انگار میکردی که جهان آماده شده برای ساختن. فری میگفت، آدم که نگاهش میکند یادِ زندگی دوباره زنده میشود، انگار تا به حال سرمان گرم بود و حواسمان پرت... نعمتیست یک نفر را داشته باشی که یادِ زندگی را زنده کند! اینکه همین که در آنیم همه زندگی نیست، همه زندگی با ما فاصله ها دارد و ما گُل های بوته های کدو را به گرمای تابستان میفروشیم تا بِگَندد و یکنفر در نزدیکی ما آن را برای شروع صبح ، صبحانه میکند.
ارسال نظر