جواد انصافی: برخیها میگفتند سیاهبازی مُرده است
جواد انصافی با اشاره به اینکه «از ابتدای انقلاب تغییراتی را در نمایشهای سیاهبازی داده ام»، میگوید: همان موقعها عدهای به من گفتند سیاه بازی مُرده، جمعاش کنید، اما من به آنها گفتم اشتباه میکنید، سیاه بازی میتواند مطابق با مسائل روز جامعه اجرا شود.
این بازیگر و کارگردان نمایشهای آئینی و سنتی که قرار است در نوزدهمین دوره جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی حضور داشته باشد، در گفتوگویی با ایسنا بیان کرد: در این دوره از جشنواره قصد دارم نمایشی با نام «خفتگان چشم باز» را که نوشته خودم هست، اجرا کنم. این نمایش یک کار استثنایی است و ویژگی متمایز آن نسبت به کارهای دیگرم موزیکال بودنش است.
او اضافه کرد: ۵۰ درصد این نمایش موزیکال است و ۴۰ نوع موسیقی، از موسیقی اصیل ایرانی گرفته تا پاپ در آن اجرا میشود. این سبک را به یاد زنده یاد استاد مهرتاش که مدتی شاگرد او بودم و درگذشته این سبک از کارهای موزیکال را انجام میدادند، اجرا میکنم تا این سبک از نمایش بر صحنه تئاتر متداول شود.
به گفته این بازیگر تئاتر فضای نمایش «خفتگان چشم باز» سیاه بازی است و خودش نقش سیاه (مبارک) را بازی میکند.
این سیاهباز قدیمی درباره داستان «خفتگان چشم باز» توضیح داد: نمایش درباره دو برادری است که «مبارک» پیش یکی از آنها کار میکند و برادر دیگر همیشه آرزوی خوانندگی را داشته که برآورده نشده است و در طول نمایش برای هر لغتی که گفته میشود یا میگوید، آوازی میخواند. داستان این نمایش از جایی شروع میشود که این دو برادر پسرعموی گمشده خود را که بسیار پولدار و خیّر است پیدا میکنند و نقشههایی برای نزدیک شدن به او میکِشند.
او با اشاره به اینکه "در دل این کار مسائل روز اجتماعی مطرح میشود" افزود: در جشنواره امسال در نمایش دیگری به نام «رخشورشاه» به کارگردانی علی یداللهی نقش سیاه را بازی میکنم که نمایش مربوط دوران احمدشاه قاجار است.
انصافی در بخش دیگری از صحبتهایش با بیان اینکه "اگر جای خاصی برای اجرای نمایشهای آئینی سنتی داشتیم قطعاً با استقبال مخاطبان همراه میشد" ادامه داد: ما بارها برای چنین مکانی درخواست دادیم؛ مکانی همیشگی که بتوانیم در آن سیاه بازی، نقالی، خیمه شب بازی، تعزیه و … اجرا کنیم. متأسفانه این کار انجام نشده است. حتی میگویند که تماشاخانه سنگلج برای این نوع نمایشهاست اما این همیشگی و ثابت نیست.
او اضافه کرد: من در سطح شهر تهران مکانی را سراغ دارم که وزرا خیلی راحت میتوانند سر آن توافق کنند. کنار تالار وحدت، تالاری قدیمی به نام "فرهنگ" است که در حال حاضر زیرمجموعه آموزش و پرورش است. این مکان یک ساختمان قشنگِ قدیمی با سالنی قدیمی است. بارها بحث این ساختمان را با ارشاد، میراث فرهنگی و شهرداری مطرح کردیم حتی خواستیم اگر ساختمانی شبیه این تالار وجود دارد، به گروههای آئینی سنتی اختصاص دهند تا گروههای نمایش سیاهبازی، نقالی، پردهخوانی و خیمهشببازی و تعزیه در آنجا امکان اجرا داشته باشند.
این هنرمند ادامه داد: همچنین پیشنهاد دادیم که در قسمت دیگر این مکان رستورانی از غذاهای محلی داشته باشیم. با این کار یک مکان سنتی ایرانی برای توریستهایی که میخواهند نمایشهای ایرانی ببینند، خواهیم داشت. سازمانهای مربوط به این طرح گفتند «به به» اما استقبالی از آن نکردهاند.
وی که حدود نیم قرن سابقه سیاه بازی و اجرای نمایشهای سنتی را دارد، با اشاره به اینکه "پس از انقلاب اسلامی نمایش سیاه بازی در تئاتر شهر اجرا میکردیم" گفت: این نمایشها مورد اعتراض دیگر گروههای نمایشی قرار گرفت و میگفتند که سیاه بازی تماشاگران را جذب خود میکند. بر همین اساس ما «ممنوع التئاتر شهر» شدیم. بعد از آن تماشاخانه "محراب" را در یک مقطع زمانی دو ساله در اختیار ما گذاشتند، آن موقع هم فقط ۱۵ روز طول کشید تا تماشاگران دهان به دهان از نمایشهای ما صحبت و استقبال کنند. آنجا رونق گرفت اما نمیدانیم به چه دلیل و چه سیاستی آنجا را هم از ما گرفتند.
انصافی در پاسخ به این سوال که آیا نمایشهای سنتی به نوآوری نیازمند هستند؟ گفت: من از ابتدای انقلاب تغییراتی در نمایشهای سیاه بازی ایجاد کردم، همان موقع عدهای به من گفتند سیاه بازی مُرده، جمعاش کنید، داری نبش قبر میکنی. اما من به آنها گفتم اشتباه میکنید، سیاه بازی میتواند مطابق با مسائل روز جامعه اجرا شود. در اوایل انقلاب که بمبگذاری گروهکها را داشتیم، نمایشی با نام «بمب» را روی صحنه بردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و ضبط تلویزیونی و پخش شد. در دروان جنگ هم نمایشی به نام «دام» را نوشتم و اجرا کردم که به دو زبان عربی و کردی دوبله و پخش شد.
این بازیگر تئاتر در ادامه بیان کرد: در حال حاضر هم با موضوعات مختلف، نمایشم را روی صحنه میبرم. آئینهای ایرانی را یکی یکی نمایش میکنم. برای مثال نوروز را نمایش کردم و در آن به واسطه پژوهشهای علمی جایگاه اصلی عمو نوروز و حاجی فیروز را معرفی کردم. در حین اجرا هم از استادهای دانشگاه دعوت کردم تا ببینند ما اشتباه پژوهش نکرده باشیم. برای مثال در زمینه خانه تکانی در نمایش موقع شستن فرش، اول خاکهای فرش را با چوب میتکاندیم و بعد آن را میشستیم، دلیلش هم این است که اگر با خاک فرش را بشوییم رنگ قاطی میکند. این موضوعات برای مخاطب جذاب است. در همین رابطه ۲۰ مورد در دل نوروز را با ابعاد فلسفیشان به نمایش درآوردم. مثال دیگر سبزه کاشتن است که فقط به عنوان نماد سرسبزی نیست، در گذشته این سبزه کاشتن یک آزمایشگاه کوچک بوده تا ببینند با توجه به آب و هوا در زمینهایشان چه بکارند و یا در نمایشها ترتیب چیدمان سفره هفت سین را نشان دادهام.
این هنرمند گفت: آنقدر نوآوری در مسائل سیاه بازی آوردم که همین الان هم تماشاچیها کارهایم را دنبال میکنند. من نمایشهایی درباره شخصیتهای برجسته تاریخ اجرا کردم مانند «کَل عنایت» دوران شاهعباس که کَل بازی از همان دوران شروع میشود. در واقع در نمایشهایم هم ابعاد تاریخی و هم ابعاد آموزشی را دارم.
این کارگردان تئاتر در اواخر خرداد ماه ورک شاپی در خانه تئاتر برگزار کرده که در آن چهل شگرد سیاه بازی، ریتم شناسی، بحرطویل خوانی، فائزخوانی و دیگر موضوعات تئاتری و سیاه بازی را به چهل و سه شرکت کننده آموزش داده و قرار است در جشن خانه تئاتر سال آینده با گروهی منتخب از این دانشآموختگان، یک نمایش سیاه بازی را روی صحنه ببرد.
ارسال نظر