بدمن‌های سینمای ایران در دهه نود

به گزارش پارس نیوز، بدمن کیست؟ بدمن به تعریف دقیقش به شخصیت بدذات و خبیثی می‌گویند که در روند پیشروی داستان و روایت تاثیرات قابل توجهی می‌گذارد و در مسیر قهرمان فیلم سکته ایجاد می‌کند و پاپیچش می‌شود.

ناصر خاکزاد - «متری شیش و نیم»
کار مهمی که سعیدروستایی می‌کند در این است که از خلافکارش یک انسان شبیه به همه می‌سازد و این‌چنین است که تماشاگر از مواجهه با ناصر خاکزاد واقعی بعد از دستیگیریش متعجب می‌شود. ناگهان شخصیت منفی برای تماشاگر همدلی‌برانگیز می‌شود و در نیمه دوم فیلم، روستایی همه تلاشش را می‌کند تا تماشاگر را به او نزدیک کند. بعد از مدت‌ها در «متری شیش و نیم»‌با یک بدمن خلاقانه و فرای کلیشه‌های رایج روبه‌رو هستیم.

ناصر، برادر خسرو - «برادرم خسرو»
هرچه فیلم جلوتر می‌رود سویه منفی و خبیث ناصر، بیشتر خودنمایی می‌کند، تحقیرها تبدیل به توهین و درگیری فیزیکی می‌شود و بی‌توجهی بدل به بستن برادر بیمار به تخت و دارو خوراندن به او. تماشاگر که از ابتدا هم دل خوشی از او نداشته، با تماشای بیشتر مظلومیت خسرو، از برادر بزرگتر بیشتر و بیشتر متنفر می‌شود تا در صحنه پایانی با برملا شدن حقیقت برای خسرو، به اوج انزجار برسد.

سحر- «دربند»
پگاه_آهنگرانی در «دربند» یکی از معدود بدمن‌های دهه نود است که نه تنها دستش از ابتدا رو نیست که تا انتها هم تماشاگر به سختی می‌تواند کوچکترین ظنی به‌او ببرد و این از مهارت پرویز شهبازی در داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی می‌آید. هیچ‌کس انتظار چنین قلب خبیثی را از آن ظاهر دلنشین نداشته است.

پیرمرد-‌ «فروشنده»
به رعنا تعرض شده و همسرش دربه‌در دنبال آن است که متجاوز را پیدا کند. تماشاگر انتظار یک آدم خبیث را دارد اما با یک پیرمرد بی‌دفاع طرف می‌شود. داستانی که #اصغرفرهادی با هوش رندانه‌اش برای تماشاگر تدارک دیده است.
بدمن به شکل مظلومانه‌ای در راه‌پله تلف می‌شود تا تماشاگر بیشتر و بیشتر به خودش شک کند و از قضاوتش متنفر شود.

مسعود- «خفه گی»
نکته ویژه در بدمن «خفه‌گی»‌ که #ویدمحمدزاده نقشش را بازی می‌کند، از ویژگی‌های نوآرگونه می‌آید. مسعود، مردی که با اغوای پرستار همسرش از او می‌خواهد، زن را بکشد تا پولش را بالا بکشد. یک ایده دسته اول که نتیجه‌اش یک بدمن جالب توجه می‌شود که همه را از جمله تماشاگر، سرکار می‌گذارد.