از خرم آباد تا مهار پنالتی رونالدو
دروازهبان پرسپولیس صرفا یک سنگربان مطمئن نیست. شاید او در حال حرکت در مسیر جدیدی است که شبیه به آن را ندیدهایم. بیرانوند به عنوان چهره برتر ورزشی سال از دید مخاطبان خبرفوری انتخاب شد.
نگهبان دروازه تیم ملی ایران در یک سال به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید، در نیمه نهایی جام ملت های آسیا حضور پیدا کرد و در جام جهانی ستاره کشورش شد. افتخاراتی که شاید برای دیدن تکرار شدنش توسط یک دروازه بان ایرانی، باید بیشتر از یک عمر عادی را زندگی کنید.
مثل همه استعدادهایی که شهرستان محرومشان را کوتاهتر از سقف رویاهایشان میدانند، علیرضا هم تصمیم گرفت در 15 سالگی به تهران می آید. شماره یک پرسپولیس برای آمدن به تهران حتی پول کافی هم نداشت. اما خودش را بلیطی که با سرمایههای قرضی جمع کرده بود به تهران رساند. بیرانوند درباره روزهای اولیه زندگی اش در پایتخت به خاطر قد بلندش در کارواشها ماشین های شاستی بلند را میشست و در یک فست فود کار می کرد. در میان همه سختی های زندگی علیرضا اما فوتبال همان چیزی بود که باید شب های شیرین را تقدیمش کرد. دقیقا همان انگیزه ای که پسرک خرم آبادی را زنده نگه می داشت تا با کارهای بی پایان به آرزوی ناتمامش برسد؛ ستاره بودن.
بیرانوند به نفت تهران راه یافت. بازی کرد و درخشید. خودش را ثابت کرد و نشان داد که چرا باید به او اطمینان کرد. اما آغاز رویاپردازی های او از 8 سال پیش، این روزها نتیجه داده است. بیرانوند است می داند چگونه مسیر درست را انتخاب کند. در روزهای پس از جام جهانی میتوانست ایران را ترک کند؛ برای فوتبال و زندگی حرفهای تر. اما ترجیح داد در پرسپولیس بماند و مسئولیت ناتمامش را تکمیل کند. او پرسپولیس را یک تنه به فینال لیگ قهرمانان آسیا رساند. اگرچه دست دروازه بان تیم ملی از قهرمانی آسیا کوتاه ماند، اما دلیلی برای ناراحتی او وجود نداشت.
بیرانوند به جام ملتهای آسیا رفت. آن جا هم پنالتی گرفت. دقیقا مثل همان کارهایی که در روسیه انجام داده بود. پسرک خرم آبادی حالا مردی اهل لرستان بود که برای قهرمانی می جنگید. آرزوی بیرانوند دیگر قهرمانی نبود. او همه آن چه از قهرمانی می خواست را درک کرده بود؛ فینال لیگ قهرمانان و قهرمانی های لیگ برتر او را قانع کرد که برای بهترین بودن به چیزی بیشتر از قهرمانی نیاز دارد. حالا علیرضا می خواست بخشی از تاریخ باشد. یکی از اعضای تیم تاریخ سازی که قرار بود با هدایت کارلوس کی روش به فینال جام ملتهای آسیا راه پیدا کند. همان فینالیست هایی که قرار بود نام ایران را قاره کهن تکرار کنند. اما شماره یک تیم ملی این بار را شکست خورد. علیرضا پس از یک سال حیرت انگیز، پایان تلخی را تجربه کرد تا معنای واقعی زندگی را بفهمد؛ زندگی همیشه پیروزی نیست. شاید شکست درس های مهمتری از پیروزی داشته باشد و شاید پیروزی آخرین خاطرهای نیست که باید در ذهن ها به یادگار نگه داشت.
حالا بیرانوند آماده حضور در سال 98 می شود. سالی که می تواند شرایط او را دگرگون کند. علیرضا می تواند سال آینده در اروپا بازی کند، تیم ملی را در مسیر صعود به جام جهانی همراهی کند و به موفق ترین لژیونر این روز های ایران تبدیل شود. سال 98 برای بیرانوند یک چالش بزرگ هم دارد. او حالا وضعیت خاصی دارد. شرایطی که اگر قرار است به بهترین شکل ممکن پیش برود، باید تحت تاثیر انتخاب های پیشین او باشد. بیرانوند به موقع به پرسپولیس آمد، در تیم ملی تصمیمهای درستی گرفت و حالا هم باید میان ماندن و رفتن تصمیم بگیرد. تصمیمی که پل عظیم او در سال 97 را به یک مقصد ارزشمند منتهی می کند.
افتخارات علیرضا از بسیاری از دروازهبان های سابق تیم ملی هم بیشتر شده است. شاید تا سالها هیچ سنگربانی از ایران نتواند مقابل فوق ستاره ای مثل کریستیانو رونالدو پنالتی ها را دفع کند. شاید تا دههها فوتبال ایران واکنش دیدنی بیرانوند مقابل ژاوی را دوباره به چشمهای خود نبیند. و اگر قرار باشد یک نام برای ماندن در تاریخ ورزش از سال 1397 برای ایران انتخاب شود، احتمالا علیرضا بیرانوند لایقترین گزینه است.
ارسال نظر