به گزارش پارس نیوز، متأسفانه برخلاف سال قبل که فیلم‌های زنانه زیادی به اکران درآمدند، سال نودوهفت، سینما بار دیگر به فضای جبری مردانه خود رجعت کرده و در بسیاری از فیلم‌ها اصلاً اثری  از یک نقش تأثیرگذار که به‌وسیله یک زن ایفا شده است پیدا نمی‌کنید. «به‌وقت شام»، «تنگه ابوقریب» و حتی «لاتاری»، نمونه‌هایی از فیلم‌های سال گذشته هستند که باوجود اقبال عمومی که به دست آوردند اما کاملاً در فضایی مردانه قصه‌شان را روایت می‌کردند. به همین دلیل سخت است که در چنین فضایی به دنبال بازی‌های برجسته زنان بود. با این‌حال در این یادداشت چندی از بهترین بازی‌های بازیگران زن در سال نودوهفت را بررسی می‌کنیم.

 

 سحر دولتشاهی- عرق سرد

اگر یادتان باشد در مطلب قبلی عنوان کردیم که قصد داریم بازیگران و کاراکترهایی را بررسی کنیم که در جشنواره‌ها موردتوجه قرار نگرفته‌اند و آن‌گونه که شایسته بودند موردتقدیر قرار نگرفته‌اند. اما اجازه بدهید همین ابتدای کار، کمی بدقولی کنیم و با معرفی کاراکتر جذاب، چندبعدی و منفوری که توسط سحر دولتشاهی ایفا شد و برایش سیمرغ بلورین را به ارمغان آورد شروع کنیم. 
 

 سحر دولتشاهی در عرق سرد


سحر دولتشاهی در عرق سرد
 

دولتشاهی، در نقش مهرانه نوری، سرپرست تیم فوتسال بانوان، با آن شمایل تیپیکال، آن‌قدر واقعی، حس نفرت را در بیننده برمی‌انگیزد و آن‌قدر خوب به مرزهای حل شدن در نقشش نزدیک می‌شود که به‌جرئت می‌توان ادعا کرد بهترین بازی سال گذشته سینمای ایران را ارائه می‌دهد.

 

شیرین یزدان بخش- آشغال‌های دوست‌داشتنی

همین‌که محسن امیر یوسفی بعد از شش سال موفق شد «آشغال‌های دوست‌داشتنی» را به پرده اکران برساند یکی از مهم‌ترین رویدادهای سینمای ایران در سال گذشته بود. «آشغال‌های دوست‌داشتنی» دو بعد بازیگری دارد. یکی بازی بازیگران در قاب عکس‌ها که با میزانسنی شبیه تئاتر روایت می‌شود و همان نوع بازی دراماتیک را می‌طلبد و دیگری بازی که در دنیای واقعی و خارج از قاب‌ها انجام می‌شود و یک نوع بازی رئالیستی احتیاج دارد. 
 

 شیرین یزدان بخش در آشغال‌های دوست‌داشتنی


شیرین یزدان بخش در آشغال‌های دوست‌داشتنی
 

شیرین یزدان بخش در نقش منیر خانم تمام و کمال در قامت مادربزرگی فرو می‌رود که سعی می‌کند تنش‌ها را آرام کند، میان همه میانجی­گری کند و در التهابات سیاسی فقط خانواده‌اش را در کنار هم حفظ کند. نگرانی‌ها، ترس‌ها و وابستگی‌های یک زن در بحبوحه دعواهای عقیدتی، از کاراکتر منیر خانم یکی از ماندگارترین مادرهای سینمای ایران را می‌سازد.
 

مرجان اتفاقیان- مغزهای کوچک زنگ‌زده

احتمالاً گمنام‌ترین اسم این فهرست، مرجان اتفاقیان است. بازیگری که از هنرجویان هومن سیدی بود و با حضور کوتاه اما درخشانش در «مغزهای کوچک زنگ‌زده»، نشان داد که استعدادی عجیب‌وغریب دارد. اتفاقیان در فیلم چند مرحله تحول شخصیتی را طی می‌کند، از زمانی که در ابتدای فیلم یواشکی مو رنگ می‌کند و با برادر کوچکش جروبحث می‌کند تا زمانی که با چادری که بر سر کشیده عاجزانه به دنبال راهی برای فرار است؛ اتفاقیان اوج و فرود نقش را به زیبایی نشان می‌دهد.
 

مرجان اتفاقیان در مغزهای کوچک زنگ‌زده


مرجان اتفاقیان در مغزهای کوچک زنگ‌زده
 

اتفاقیان در نقش شهره، درگیر و بند زیبا بودن و زیبا به نظر رسیدن نیست و نگرانی بازتاب سوپراستاری‌اش را هم ندارد، درنتیجه کاملاً و یکسره در نقشش فرو می‌رود و بااینکه کاراکتر شهره اولین بازی‌اش است، به‌خوبی می‌تواند زن بودن را در یک دنیای بی‌رحم مردانه بازتاب دهد.
 

نگار مقدم- درساژ

پویا بادکوبه در اولین تجربه فیلم‌سازی بلندش، یک حماسه از بلوغ و عصیان را روایت می‌کند و قهرمانش هم در اولین بازی‌اش، درخشان ظاهر می‌شود. نگار مقدم بااینکه سن کمی دارد و تجربه‌ای ندارد، به‌خوبی در نقش یک نوجوان که مسیری پرفرازونشیب را طی چند روز می‌پیماید را بازتاب می‌دهد. نکته درخشان بازی مقدم، در سکوت‌هایش است. 
 

نگار مقدم در درساژ


نگار مقدم در درساژ
 

مقدم در نقش گلسا، خشم، عصیان، نگرانی و ترس را فقط در سکوت به نمایش می‌گذارد و دوره پرالتهاب چندروزه‌ای که زندگی‌اش را دگرگون می‌کند را به‌خوبی و بدون هیچ اغراق بیهوده‌ای، پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. نگار مقدم بی‌شک ستاره جدید سینمای ایران در سال نودوهفت بوده و حالا در ابتدای راهی دشوار قرار دارد تا خودش را نشان دهد و ثابت کند درخشش او در «درساژ» اتفاقی نبوده است.

 

 زهرا داوود نژاد- شماره ۱۷، سهیلا

«شماره ۱۷، سهیلا» از آن دست فیلم اولی‌هایی است که باوجودشان می‌توان به سینما دوباره اعتماد کرد، یک فیلم مستقل، بی‌ادعا و درعین‌حال تأثیرگذار. «شماره ۱۷، سهیلا»، چند کاراکتر فرعی دارد و یک کاراکتر اصلی به نام سهیلا با بازی زهرا داوود نژاد. سهیلا زنی در آستانه چهل‌سالگی، که گذشته و فرصت‌های ازدست‌رفته را مرور می‌کند، به دنبال عشق می‌گردد و با آدم‌های قدیمی تجدیددیدار می‌کند و آدم‌های جدیدی را به زندگی‌اش راه می‌دهد. 
 

 زهرا داوود نژاد در شماره ۱۷ سهیلا


زهرا داوود نژاد در شماره ۱۷، سهیلا
 

زهرا داوود نژاد، پس از سال‌ها دوری از سینما، در نقش سهیلا، چنان باورپذیر ظاهر می‌شود که باور می‌کنید در حال تماشای برهه‌ای از زندگی خود او هستید. بحث‌وجدل‌هایش با جوانی که در مترو دیده، مقابله‌اش با عشق قدیمی و مردی که به او معرفی‌شده و درنهایت سکانس بی‌نظیر پایانی، وقتی نفس‌نفس‌زنان به دنبال آن جوانک می‌دود، بازی داوود نژاد را برجسته و به‌یادماندنی می‌کند.
 

شبنم مقدمی- خجالت نکش

شبنم مقدمی در طی سال‌های گذشته بارها و بارها خود را به چالش کشیده و در نقش‌های متفاوتی ظاهرشده است. این بار، مقدمی در یک کمدی ساخته رضا مقصودی ظاهر می‌شود و در مقابل احمد مهران فر قرار می‌گیرد. چالش بزرگ این نقش برای مقدمی، همبازی شدن با بازیگری است که اساساً کمدی کار می‌کند و شمایل طنزش برای بیننده آشنا و دوست‌داشتنی است و مقدمی به‌خوبی می‌تواند پا به‌پای او در موقعیت‌های طنز بدرخشد و حتی از او پیشی بگیرد.
 

شبنم مقدمی در خجالت نکش


شبنم مقدمی در خجالت نکش
 

کاراکتر زن میان‌سالی که بچه‌دار شده است، در یک موقعیت بحرانی قرار دارد و با حماقت‌های همسرش روبروست و درعین‌حال باید فرزندش را که در روستا گم‌شده، پیدا کند، شاید یک کاراکتر خیلی عمیق و چندبعدی نباشد، اما در اجرا دقت و ظرافتی دارد که فقط از مقدمی برمی‌آید.
 

 

مهتاب کرامتی- جاده قدیم

مهتاب کرامتی هم از آن دسته بازیگرانی است که بعد از سال‌ها سوپراستار بودن با «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی، تصمیم گرفت قامت شیک و زیبایش را بشکند و در نقشی متفاوت بازی کند. حالا کرامتی، تقریباً همه جور تجربه‌ای در کارنامه هنری‌اش دارد و یکی از بازیگران اهل ریسک سینمای ایران محسوب می‌شود. کرامتی در «جاده قدیم»، جسارت بر عهده گرفتن نقش یک قربانی را از خود نشان می‌دهد. قربانی که در جامعه خفه می‌شود، سرنوشتش تابو است و نباید از او سخن گفت. 
 

مهتاب کرامتی در جاده قدیم


مهتاب کرامتی در جاده قدیم
 

«جاده قدیم»، شروعی نه‌چندان قوی دارد و کاراکتر کرامتی هم، زیادی اغراق‌شده است. اما با پیشروی روایت و وقوع تجاوز و قربانی شدن این کاراکتر، کرامتی چندین مرحله را در بازی خود منعکس می‌کند تا نشان دهد یک زن قربانی تجاوز چه از سر می‌گذراند. انکار، ناباوری و خشم، همه احساسات عمیقی هستند که در مدت کوتاهی باید در این کاراکتر بازتاب یابد و این دقیقاً کاری است که کرامتی انجام می‌دهد. مهم‌تر از همه، همان جسارتی است که به آن اشاره کردیم. کرامتی در «جاده قدیم»، فریاد بی‌صدای همه زنان قربانی است که هیچ‌وقت در مورد فرجام شوم خود صحبت نکرده‌اند.