به گزارش پارس نیوز، 

استقلال چهره دیگرى از خودش رو کرده است! در زمین، کسى با پاتوسى کارى ندارد!

 

١- بازى جورى پیش مى رود که نتیجه اش معلوم است:... امیدى به نتیجه گرفتن نباید بست. تیم آقاى شفر، شباهتى به تیمى که فولاد را برد و پارس جنوبى را مغلوب کرد و ذوب‌آهن را هم همه جا به دنبال خود کشید، ندارد! تازه اگر عیناً همان تیم باشد و مو به مو هم، مگر به کجا خواهد رسید؟ 

استقلال چهره دیگرى از خودش رو کرده است! در زمین، کسى با پاتوسى کارى ندارد! بازى به سوى پاتوسى نمى‌رود! پاتوسى، نه بازیسازى دارد و نه پاس‌هاى خوبى نصیب منشا و حتى فرشید اسماعیلى -که به‌شدت هواى خودش را دارد و فقط خودش را مى‌بیند- مى‌کند. استقلال را یک جور دیگرى مى‌یابیم و این سؤال، خیلى زود ذهن‌مان را مشغول مى‌کند و مخ‌مان را به کار مى‌گیرد:

... این الدحیل است که باعث شده تا استقلال سپر بیندازد و در بازى، از حریف دنباله‌روى کند یا استقلال خود، اجازه داده است الدحیل هر کارى که دلخواهش است، انجام دهد؟

فاصله فوتبالى، میان بازى استقلال و عملکرد الدحیل، از زمین تا آسمان نیست ولى زیاد است و خیلى هم! شفر هم کارى براى از زیر فشار درآمدن انجام نمى‌دهد! فرشید باقرى، تنها کسى است که مى‌خواهد، اما نمى‌تواند! بحث غیبت صیادمنش نیست ولى جاى روزبه به شدت خالى مانده است! سمت چپ هم دفاعى ندارد! سمت چپ، چپه کرده است! استقلال باید استقامت بورزد و دوام بیاورد تا بلا بر سر خودش نیاورد ولى، مى‌آورد! چون که دوام نمى‌آورد! براى اینکه، استقامتش کم است! نه توپ‌گیرى، نه حفظ توپ، نه بازى مالکانه، نه فشارى که باعث شود از زیر فشار خارج شود! نه دریبل، نه پاس، نه فضاسازى و نه حرکت در عمق و عرض! پرسینگ هم انگار جریمه اش زندان بود!

پرسپولیس دیدنى، اما نادیدنى

٢- در تهران هم حکایت دیگرى بود که دیدنى مى‌نمود، بلکه نادیدنى! در یک روز، یعنى در یک شب، هم بدترین استقلال را مى‌دیدیم و هم بدترین پرسپولیس را. بدتر از روزى که به فولاد باخت! باز هم صد رحمت به فوتبال ذوب‌آهن که مقابل الزورا، با توپ به اندازه کافى «بازى-بازى» مى‌کرد، و الا نه از استقلال آبى گرم مى شد که نشد و نه از پرسپولیس که این هم به شرح ایضاً. 

بدترین بازى از تیم برانکو، همین بازى بود:... دیدار با پاختاکور! نه شروع درستى داشتند، نه تمام کردن به درد بخورى! همه چیز الکى، همه کار‌ها آبکى! همه حرکات روى هوا! ضد بازى بود! ضد فوتبال بود! ضدیت با خود بود! خط بطلان کشیدن بر کارنامه خود! 

در آزادى هم حال‌مان بد شد! در آزادى هم حال‌مان گرفته شد! هیچ‌کس خودش نبود! شاید هم همه همینند! شاید ما خودمان را دچار وهم و خیال و ناواقیعت‌ها کرده‌ایم! شاید زور ما، به ازبک‌ها هم نمى‌رسد! شاید فاصله ما با الدحیل ٣ گل است! شاید لیگ برتر ما، بدل شده است به لیگ برتر!

هافبک‌هاى پرسپولیس، درست مثل استقلالى‌ها، جور دیگرى بازى مى‌کردند! یعنى که اصلاً بازى نمى‌کردند! فستیوال «توپ لو دادن»! «جشنواره» دویدن‌هاى فرمالیته و الکى! پس تیمى که چند ماه پیش، در فینال لیگ آسیا بازى کرد و چند بازى خوب هم تا رسیدن به فینال داشت، چه شد؟ چرا این‌طور شد؟ چرا خبرى و اثرى از خود به‌جا نگذارده؟

ما، خودمان را دچار فریب کرده بودیم یا الان؟ استقلال، مگر در هر بازى از بازى‌هاى آخرش، ٣ گل ٣ گل نمى‌زد؟ پس کو آن تیم؟

باز هم فریب

٣- پرسپولیس فردا باید در قائمشهر بازى کند! حریف، نه الدحیل است و نه پاختاکور! استقلال در تهران، برابر نفت مسجدسلیمان به میدان مى‌رود و شاید هم تکرار کند بازى‌هاى قبل و نتایج پیشین را در لیگ برتر! در آن‌صورت چه باید کرد؟ باز هم ستاره‌سازى؟ باز هم خورشیدتراشى؟ باز هم کرور-کرور، ناز و ادا خریدن؟

چهار سال دیگر، تیم ملى ما در چه سطحى بازى مى‌کند و قطرى‌ها، به چه نمایشى دست مى‌زنند؟ یا کره و ژاپن؟ لیگ آسیا و بازى‌هایش، آینه فوتبال فرداى آسیاست! فردایى که در حال ساختن یا نساختن آنیم!