«کربلای۴»؛ عملیاتِ همیشه پیروز
خیلی از این شهدا، «دانسته» و با یقین به سوی شهادت میرفتند و برخیهایمان با تعجب میدیدیم که اینان از رفتن، چنان محکم حرف میزنند که آدم شرمش میشود که از «بازگشتن» هم سخنی بگوید.
جنگ، قواعد خود را دارد و تعاریف خاص خود را نیز. شاید این تعاریف و آن قواعد در همه دنیا هم یکسان باشد، اما هیچ قاعدهای را نمیتوان یافت که به «الا» استثنا نخورده باشد. دفاعِ مقدسِ ما هم از جمله استثنائات نمایانی است که در تاریخِ جنگها رقم خورده است.
قواعد ما متفاوت است و معیارهای ما با معیارهای همه دنیا، فرق میکند. فهم ما هم از پیروزی و شکست با دیگران متفاوت است. شکست برای ما نه عدم الفتح، که عمل نکردن به تکلیف است؛ چه ما شاگردان خمینی بزرگ؟ره؟ هستیم و درسی که ما از امام روحالله(ره) گرفتیم این بود؛ ما مأمور به انجام وظیفهایم و نتیجه فرع آن است.
ترازویی که ما روی پیشخوان عمل خود گذاشته بودیم نیز یک پله داشت؛ انجام وظیفه، ما که برای دادوستد، هزینه و پیروزی و... حساب باز نمیکردیم، ما میخواستیم تکلیف خود را انجام دهیم و چون برای انجام وظیفه تا مرز شهادت میرفتیم، خود را پیروز میدانستیم و هنوز نیز خود را پیروز میدانیم و لذا باور داریم در طول دفاع مقدس ما
«عملیات شکستخورده» نداشتیم، هر چند از لحاظ نظامی با عدم الفتح مواجه شده باشد.من تعجب میکنم وقتی برخیها عملیات سراسر شهود کربلای4 را یک عملیات شکستخورده میپندارند و از آن-چندان که باید- نامی به میان نمیآورند. ما که بهدنبال نام و نان نبودیم. از قضا کربلای4 یکی از عاشوراییترین عملیاتهای دفاع مقدس است و شهدای این عملیات که همچنان مظلوماند نیز از نابترین بچههای جنگاند.
خیلی از این شهدا، «دانسته» و با یقین به سوی شهادت میرفتند و برخیهایمان با تعجب میدیدیم که اینان از رفتن، چنان محکم حرف میزنند که آدم شرمش میشود که از «بازگشتن» هم سخنی بگوید.
شهدا خود را در عاشورا میدیدند، لذا به رفتن میاندیشیدند و ما... بگذریم.
قصد ندارم قلم به ملامت بچرخانم، فقط میخواهم به فریاد بلند بگویم: کربلای4 را در قالب «جنگهای کلاسیک دنیا» نباید دید. اگر میبینید هم، رزمندگان این عملیات را از این نگاه مستثنی کنید. اعتقاد و ایمان این استثنا را به رسمیت میشناسد و بر آن تأکید دارد.
بر همین باور است که می گوییم کربلای4 یک عملیات پیروز بود، چنان که عاشورا پیروز بود و پیروز است. شهدای این عملیات هم پرشکوه و حماسهآفریناند. چنان که هنوز مردم به احترام حماسهآفرینی شهدای کربلا، پس از قرنها، تمامقد برمیخیزند و بر سر و سینه میزنند.
مطمئن باشید در سدهها و هزارههای بعد که کتاب حماسه دفاع مقدس ما را نیز مردمان باز بخوانند، از شهدای کربلای4 با حرمت یاد خواهند کرد و این عملیات را هم در شمار شاهکارهای تکلیفگرایی و انجام وظیفه خواهند نوشت. این حرف روشن امام روحالله؟ره؟ است که ما برای یک لحظه هم از عملکرد خود در جنگ نادم و پشیمان نیستیم و کربلای4 نیز نه «ندامتخیز» که «غیرتخیز» بود و ما به این عملیات، از باب انجام عاشقانه و صادقانه تکلیف افتخار میکنیم، چنان که به عملیات کربلای۵ افتخار میکنیم. شهدای این عملیات هم پرچم در اهتزاز عزت و امامزاده عشقاند مثل شهدای بیتالمقدس و فتحالمبین.
وقتی شهادت را سعادت و پیروزی میدانیم و به چراغِ افروخته آن، جان روشن داریم، چه تفاوتی است میان شهدای کربلای4 و کربلای5؟ تازه کربلای4، از جمله عملیاتهایی است که مراحلِ چندگانه دارد و یکی از مراحل آن همین سالهای اخیر انجام شد؛ با بازگشت غواصانی دستبسته. فراموش که نکردهایم موج مقدسی را که بعد از بازگشت ایجاد کردند؟ کدام عملیات میتواند چنین موج بلندی بیافریند که انسان را در قله باور قرار دهد؟ بگذریم، سخن به درازا نکشد؛ اما بدانیم که کربلای4 را باید حرمت ویژه نهاد و پرچمش را در ستیغ قلههای ماندگاری به اهتزاز در آورد که ما در این عملیات، شکوهی تازه از حماسه را معنا کردیم.
ارسال نظر