در جام جهانی طلا گرفتم، چون عصبانی بودم!
در ورزش ایران نمونههای زیادی وجود دارند که با آنها میتوان عشق و استقامت را معنا کرد. ورزشکارانی که از هیچ و سختی مفرط به نامهایی جهانی تبدیل شدند. همان حکایت صفر تا سکو! این شاید توصیف کوتاه و درستی درخصوص زندگی «خواهران منصوریان» باشد.
نامی که برای فیلم مستندگونه این 3 خواهر گذاشته شد و بازتاب زیادی هم در سینمای ایران داشت. خواهران ووشوکاری که روزهای سختی را در زندگی خود سپری کردند اما آنقدر جنگیدند تا به ستارههای ورزش ایران تبدیل شدند و افتخارات زیادی را در مسابقات جهانی و بینالمللی به دست آوردند. نمونه این موفقیتها، قهرمانی است که اخیراً شهربانو و الهه منصوریان در جام جهانی ووشو در هانژو چین به دست آوردند و صاحب مدال طلا شدند. این موضوع باعث شد تا به سراغ الهه منصوریان برویم و او در گفتوگویی که با خبرنگار «ایران» داشت، درباره این قهرمانی و شرایطی که در ووشو داشته، صحبت کرد.
درباره مسابقات جام جهانی که در آن به مدال طلا دست پیدا کردید، صحبت میکنید؟
من در حالی در این مسابقات شرکت کردم که از لحاظ روحی در شرایط خوبی قرار نداشتم، چون در بازیهای آسیایی نتوانستم به هدفم که قهرمانی بود، برسم. البته خیلیها آرزوی همین مدال نقرهای که من گرفتم را داشتند ولی من از خودم ناراضی بودم. به خاطر این فشار روحی، بیشتر تمرین و تلاش کردم تا اینکه قهرمان شدم. این قهرمانی برای من خیلی لذتبخش بود و خستگی را از تنم بیرون آورد. البته برخی گفته بودند که سطح جام جهانی پایین است ولی به نظر من سطح جام جهانی خیلی بالاست و همه قهرمانهای دنیا در آن شرکت میکنند. این رقابتها، هر 2 سال یک بار برگزار میشود و کسانی که در آن شرکت میکنند، باید مدال جهانی داشته باشند. البته یک موقع هم پیش میآید که 2 بازیکن خوب به هم میخورند و یکی از آنها حذف میشود اما خدا را شکر این رقابتها پایان خوبی برای من داشت.
این دومین مدال طلایتان در جام جهانی بود و یک بار هم در سال 2010 به قهرمانی 48 کیلوگرم رسیده بودید.
بله همین طور است. راستش را بخواهید، مدال گرفتن در سبک وزن خیلی سخت است. خیلی از ایرانیها بیشتر از کشتی اطلاع دارند و میدانند گاهی که برای حمید سوریان مشکلی پیش میآمد، به خاطر وزن پایینش بود. همین اتفاق برای ما هم میافتد. البته آقای سوریان کلی مدال دارد و الگوی ما هم هست ولی ایشان خودشان هم میداند که در وزن پایین مسابقه دادن خیلی سخت است.
الان که در وزن 52 کیلوگرم هستید.
بله. البته وزن 52 و 56 کیلوگرم هم جزو 3 وزن پایین به حساب میآید.
به بازیهای آسیایی اشاره کردید. در جاکارتا همه انتظار داشتند که مدال طلا بگیرید ولی این اتفاق نیفتاد و آن اشکهایی که شما و خواهرتان ریختید، همه را تحت تأثیر قرار داد.
من بعد از آن شرایط، راجع به این اتفاق با هیچ کسی صحبتی نکردم ولی حالا آرامتر هستم و فکر میکنم که میتوانم راجع به این موضوع حرف بزنم. ما از نظر بدنی خیلی آماده بودیم و به نظرم یک چیزی اتفاق افتاد که عملکردمان پایین آمد و آن انتظار بود. من فکر میکنم که این انتظارات به ما صدمه زد. من دوست ندارم راجع به برخی اتفاقها صحبت کنم ولی به طور مثال، من دوست داشتم که یکی از پرچمدارها بودم. من الهه احمدی را خیلی دوست دارم و همین طور کیمیا علیزاده را ولی دوست داشتم که ما هم جزو کاندیداهای پرچمداری باشیم. دوست داشتیم بیشتر به ما احترام گذاشته شود. ما خیلی سال است که در ورزش زحمت میکشیم و توقع داشتیم که اتفاقهای بهتری برایمان بیفتد ولی نشد. البته مردم خیلی به ما انرژی و قدرت دادند. اگر مردم نبودند، شاید خیلی وقت پیش ورزش را کنار گذاشته بودم. به هر حال، همه میدانند آن حمایتهایی که در ورزش آقایان میشود، در ورزش خانمها نمیشود. جوایزی که به آقایان میدهند به خانمها نمیدهند و خیلی چیزهای دیگر ولی لطف مردم و اینکه همیشه حامی ما بودهاند باعث شده که همیشه انرژی بگیریم و جلو برویم. مردم توقع ما را بالا برده بودند و خودم هم فقط به مدال طلا فکر میکردم. همه اینها دست به دست هم داد تا این نتیجه را نتوانیم بگیریم. مقصر اصلی هم خودم هستم و دیگر یاد گرفتهام که دیگر از هیچ کسی و هیچ چیزی انتظار نداشته باشم و فقط ورزش کنم.
این دوران ریکاوری شما از بازیهای آسیایی تا جام جهانی چگونه سپری شد؟
اتفاقاً بعد از بازیهای آسیایی یک اتفاق دیگر افتاد و ما را به هم ریخت ولی تنها چیزی که حال من را بعد از عصبانی شدن خوب میکند، تمرین است. چون به من آرامش میدهد. دلیل اینکه در جام جهانی نتیجه گرفتم، همین عصبانیت بود. وقتی عصبانی میشوم، بیشتر تلاش میکنم.
این قهرمانی در جام جهانی برای اولین بار به صورت تیمی برای ایران هم به دست آمد.
بله. این نهمین دورهاش بود. 8 دوره چینیها قهرمان شده بودند و ما برای اولین بار بود که قهرمان جهان میشدیم.
چطور شد که توانستید این قهرمانی را از چینیها بگیرید؟
فکر میکنم یکدستی تیم و رئیسی که در فدراسیون داریم، باعث شد تا به این موفقیت دست پیدا کنیم. به نظر من، آقای علی نژاد بهترین رئیس فدراسیونهای ورزشی است و ما خودمان دوست نداریم که فدراسیون را رها کند ولی در عین حال، دوست داریم که چنین مدیرانی جایگاههای بالاتری هم داشته باشند و به کل ورزش ایران کمک کنند. رئیس ما، این یکدستی را در تیم ملی آورد و همین طور مربیان، حسین اوجاقی و بازیکنان. ما هیچ حاشیهای در تیممان نداریم و همه چیز آرام پیش میرود. حتی در بازیهای آسیایی هم میتوانستیم بیشترین مدالها را بگیریم و در بخش آقایان و خانمها میتوانستیم 5 طلا کسب کنیم. دلیلی هم که این اتفاق نیفتاد، جو سالن بود. به هر حال این ورزش، برای خود چینیهاست ولی در جام جهانی همه چیز آرامتر بود. فشار روحی کمتر بود و مربیان هم خوب توانستند این فشار روحی را کنترل کنند.
خواهرتان شهربانو هم مانند شما طلا گرفت.
بله شهربانو هم در این مسابقات خیلی آماده بود. او در بازیهای آسیایی هم با اختلاف یک امتیاز به حریف چینیاش باخت. من اگر به گذشته برگردم، شاید دوباره شکست بخورم ولی شهربانو میتوانست و اگر داور هم کمی مهربانانهتر رفتار میکرد و طرف چینی را نمیگرفت، شهربانو صاحب مدال طلای بازیهای آسیایی هم میشد.
اینکه هر دوی شما در بازیهای آسیایی نقره گرفتید و بعد در جام جهانی طلایی شدید، خیلی جالب توجه است!
همان طور که گفتم، ما وقتی که شکست میخوریم، برای موفقیت بیشتر تلاش میکنیم. یک جاهایی شکست برای من و خواهرهایم خوب است. اینکه میگویند «گرخدا خواهد که صد سلطان که هیچ» همین قضیه ماست و اگر خدا یاری کند، میتوانیم خیلی چیزها را به دست بیاوریم.
این عصبانیت که به آن اشاره داشتید بعد از بازیهای آسیایی به وجود آمد، به همان مصاحبهتان برمیگردد که راجع به چادر در آن صحبت کردید و حاشیه ساز شد؟
یک موضوع آن بود و موضوعهای دیگر هم دخیل بود. به هر حال انتظار میرود که توجه بیشتری به ووشو شود. مثلاً در موضوع چادر، منظور من چیز دیگری بود و جور دیگری برداشت شد. ما 2 روز بود که از بازیهای آسیایی برگشته بودیم و تا خواستیم حال و هوایمان عوض شود، یک موضوع دیگر پیش آمد و دوباره حال روحیمان به هم ریخت. باور نمیکنید که من در عمر و زندگیام اینقدر تحت فشار نبودم و دوست داشتم ورزش را کنار بگذارم و در یک کشور دیگر زندگی کنم که درآمدم بیشتر هم باشد. ولی این عصبانیت دوباره اینقدر من را عصبی کرد که با خودم گفتم که نه من باید برگردم و همه چیز را درست کنم و طلا بگیریم و همین باعث شد تا بیشتر تلاش کنم.
شما و خواهرانتان کم حاشیه هستید. چه شد که آن صحبتها را انجام دادید؟
آن قضیه کاملاً یک سوء تفاهم بود. چون مادر من هم چادر میپوشد و با چادر بیگانه نیستم. ضمن اینکه هم ما در یک کشور اسلامی زندگی میکنیم و خیلیها هم به چادر احترام میگذارند. منظور من چیز دیگری بود.
آخر بعد از آن هم فیلمی از شما منتشر شد که چادر سرتان میکنید اما در مصاحبه حرفهای دیگری زدید!
زیاد دوست ندارم که راجع به این موضوع صحبت کنم. فقط بعضیها زود قضاوت کردند و سوء تفاهم به وجود آمده بود. به هر حال، خواهران من هم چادر میپوشیدند و خیلیها هم الان چادر سر میکنند. یکی هم هست یک روز چادر میپوشد یک روز هم نه و یا یکی چادری نیست و چادری میشود و هر دو این اتفاقها میافتد. من احترام میگذارم و من هم زمانی حرفم را به مردم میزنم که بتوانم خوشحالشان کنم.
از این بحث که بگذریم، چرا سهیلا دیگر خواهرتان در جام جهانی حضور نداشت؟
همان طور که گفتم کسانی در جام جهانی شرکت میکنند که در مسابقات جهانی مدال گرفته باشند ولی سهیلا در این 2 سال در مسابقات ملی حضور نداشت و به همین خاطر در این مسابقات هم نبود.
شما لژیونر هم هستید. این حضور در چین، چه تأثیری روی کار شما گذاشته است؟
همان طور که میدانید، چین مهد ووشو دنیاست و علمش را دارند و خیلی هم به روز هستند. ولی در عین حال، ما را هم میشناسند و میتوانیم رقیب سرسختی برای شان باشیم. ما هم با آنها به صورت تن به تن مبارزه میکنیم و خیلی از قلقهای چینیها دستمان میآید. هم ما از مسابقه با آنها استفاده میکنیم و هم آنها. من در لیگ چین و در تیم شانگهای ، با همین رقیبم در بازیهای آسیایی، مبارزه کرده بودم و شکستش دادم.
زندگی در چین با فرهنگ متفاوت و غذای متفاوتی که دارند، سخت نیست؟
بله، زندگی در چین واقعاً سخت است و من دوست ندارم زیاد در این کشور زندگی کنم!
چقدر در طول سال، در ایران و چین هستید؟
6 ماه تقریباً در چین هستم و 6 ماه هم در ایران و زمانی هم که میخواهم به ایران برگردم، جزو روزهای خوب زندگی من است. یک چیزی در چین خیلی من را ناراحت میکند، این است که به ما آن طور که باید، احترام نمیگذارند! البته باشگاه خیلی احترام میگذارد اما مثلاً در بانک به من پول نمیدهند!
چرا؟
به خاطر تحریمها و به همین خاطر من از کشورشان خوشم نمیآید. ما یک کشور اصیل هستیم و تمدن زیادی داریم. حتی من در چین با یکی از بازیکنان دعوایم شد و به او گفتم میدانستی یک بخشی از چین برای ایران بوده است؟
چند روز پیش هم خبر آمد که یکی از ووشوکاران چینی به تو بی احترامی کرده و بحث تا ن شده است.
بله، قبل از بازی حریفم با زبان چینی به من توهین کرد. من هم تا حدودی چینی متوجه می شوم و ناراحت شدم. به او گفتم جوابت را در زمین می دهم. او در ابتدای مسابقه هم کارت گرفت و ناراحت شد و بعد هم که مسابقه تمام شد، باز هم دعوا کرد و می گفت مسابقه ناعادلانه بود!
مثل این که دوباره تو را به مبارزه دعوت کرده؟
بله. او ووشو کار خوبی است ولی بی اخلاق است. با این حال، فکر می کند اگر یک مسابقه دیگر بدهیم من را شکست می دهد. من هم دوست ندارم اگر کسی من را به مبارزه دعوت می کند، عقب بکشم.
اما چین جزو کشورهایی است که با ایران مراودات بازرگانی زیادی دارد! چرا چنین برخوردهایی با تو می شود؟
بله ولی من در این قضیه خیلی به مشکل خوردم و پول من را به صورت نقد به من میدهند. حتی در بانکهای آنجا، یوآن من را تبدیل به دلار نمیکنند. یوآن هم بستههای زیاد پول است ولی دلار و پولهای دیگر، حجمش کمتر است. به غیر از آن، ما از لحاظ غذایی هم در چین دچار مشکل هستیم. چون آنها هر چیزی را میخورند و عادت کردهاند.
شما خودتان غذای چینی میخورید؟
بله من غذاهای دریاییشان را میخورم. چون حلالتر است ولی ادویههای خاصی دارند و بیشتر غذاهایشان هم به صورت آبپز است و با سلیقه ایرانیها زیاد جور درنمیآید. برای همین بیشتر سعی میکنم که در خانه خودم غذا درست کنم. من در هتل زندگی نمیکنم و سختم است و برای همین در خانه غذا درست میکنم.
دوست چینی خوب هم دارید؟
بله دوستان خوب زیادی دارم. حتی از تاجیکستان و کشورهای دیگر هم دوستان خوبی دارم. حتی تعدادی از همباشگاهیهایم برای گردش به ایران آمدهاند.
اولین بار که چین رفتید، برایشان تعجب آور نبود که یک خانم ایرانی آمده تا مسابقه بدهد؟
بله. چون خودشان فکر میکردند آنقدر خوبند که فقط باید خودشان باشند. تعجب کردند که یک ایرانی کنار آنهاست و مسابقه میدهد.
از لحاظ مالی حضور در چین برایتان چند برابر نسبت به لیگ ایران بهتر بوده است؟
طبیعتاً من نسبت به زمان حضور در ایران چند برابر بیشتر حقوق میگیرم. در ایران، قراردادها خیلی کم است و اگر در یک کشور دیگر بازی کنیم، خیلی بهتر است.
اما مثل اینکه خواهرتان شهربانو زیاد تمایل ندارد به چین بیاید و مسابقه بدهد!
شهربانو بیشتر به خاطر همسرش نمیخواهد که به چین بیاید و دوست دارد بعد از اردوهای تیم ملی کنار همسرش باشد. ما اولویت اولمان باشگاه سپاهان است. چون همان طور که میدانید ما هم آنجا بازی میکنیم و هم باشگاه سپاهان. ووشو هم مثل بسکتبال میماند. اینجا که لیگ تمام میشود، تازه لیگ چین شروع میشود. حالا هم تمام تلاشمان را میکنیم که شهربانو را هم بتوانیم با خودمان ببریم. آنها پیشنهاد داده بودند که محسن محمد سیفی و احسان آهنگران هم به چین بیایند. آنها در بازیهای آسیایی مدال گرفتند و حضورشان باعث میشود که راه برای بقیه هم باز شود.
دیگر خواهرتان سهیلا چطور؟
سهیلا که هست. هم پارسال در چین بود و هم امسال و با هم یک جا زندگی می کردیم اما از وقتی از چانگ چونگ جدا شدیم و او به تیم چانگ شاه رفت و من به شانگهای با هم زندگی نمی کنیم.
اتفاق جالبی که درباره شما و خواهران تان رخ داد، اکران فیلم «صفر تا سکو» بود. بازتابهایی که دیدید، چطور بود؟
صفرتا سکو اتفاق خیلی خوبی بود. چون زندگی شخصی ما روی پرده سینما رفت و دوست داشتیم که همه مردم ببینند و جوانها اگر میخواهند الگوبرداری کنند و سبک و شرایط زندگی ما را ببینند. البته صفر تا سکو میتوانست بهتر از این هم باشد چون خیلی از مسائل به دلیل اینکه تایم فیلم کم بود، نمایش داده نشد و 80 دقیقه از زندگی ما زمان کمی بود. ولی در کل فیلم خوبی از آب درآمد و خیلیها، مخصوصاً در چین از آن استقبال کردند. البته ما به بخش مالی فیلم فکری نکردیم و نمیخواستیم از آن پولی دربیاوریم. فقط هدفمان این بود که ورزش زنان را نشان دهیم. فقط من نیستم که فعالیت میکنم. من در شرایطی معروف شدم و مردم من را میشناسند ولی خیلیها آرام و بی سر و صدا در گوشهای ورزش میکنند و مدال میگیرند و اصلاً هم معروف نیستند و کسی آنها را نمیبیند ولی صفر تا سکو خیلی به ما کمک کرد.
در این مدت دوستی ویژهای هم با مهتاب کرامتی پیدا کردید.
بله. البته ما قبل از این فیلم هم با هم رفیق بودیم و اصلاً به خاطر همین مجاب شدیم که فیلم زندگیمان را بسازند. قبل از آن ذهنیتمان این بود که کسی نباید از زندگی ما خبردار شود. احساس میکردیم که سخت زندگی کردهایم ولی آنها به ما نشان دادند که شما بد زندگی نکردهاید. این رفاقت و حرفهایی که به ما زدند، باعث شد تا این فیلم ساخته شود. من مهتاب را خیلی دوست دارم و او در زندگی من تأثیرگذار بوده و خیلی چیزها از او یاد گرفتهام. در واقع باید بگویم که فیلم صفر تا سکو، روابط ما را بیشتر و بهتر کرد.
پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی نداشتهاید؟
چرا اتفاقاً یک فیلم سینمایی هم به من پیشنهاد شده بود که اکشن بود ولی چون نقشم کم بود، قبول نکردم. من دوست دارم که وارد سینما شوم ولی اولویتم ورزش است و نمیخواهم ورزش را از دست بدهم ولی اگر بخواهم این کار را انجام بدهم، باید فیلمی باشد که خوب و تأثیرگذار باشد و طراحیهای رزمی آن هم با خود ورزشکار باشد. البته من یک تله فیلم هم بازی کردهام که اکشن است و تمام طراحیهای رزمی آن را هم خودم انجام دادهام.
البته کلاً فیلمهای رزمی و اکشن، جزو ژانرهایی است که در سینمای ایران به آن کم پرداخته میشود.
درست است. به نظر من، هم مشکل فیلمنامه وجود دارد و هم مسأله دیگر این است که کار را باید به کاردان سپرد. متأسفانه از کسانی که خودشان میتوانند صحنههای رزمی را طراحی کنند، استفاده نمیشود. من خودم طراحیهایی میتوانم انجام دهم که میتواند عالی باشد یا محسن احمدی طراح دوئرین ماست. دوئرین فرمی است که در آن حرکات ووشو که به صورت دو نفری با هم مبارزه میکنند، نمایش داده میشود. از این افراد استفاده نمیشود و مردم هم دو تا فیلم رزمی ببینند که خوب نیست، دیگر نمیآیند. با این حال، من اگر در فیلمی همکاری کنم و خوب شود، مردم بیایند و آن فیلم را ببینند.
پس به نظرتان میتوانید بازیگر خوبی شوید.
بله من میتوانم در فیلمهای اکشن، خیلی خوب بازی کنم.
کنار مهتاب کرامتی هم دوست دارید بازی کنید؟
بله چرا که نه. البته خیلی دوست دارم در یک فیلم کنار جمشید هاشمپور بازی کنم. (میخندد)
اتفاقاً جمشید هاشمپور جزو معدود بازیگران سینمای اکشن ایران است.
بله همین طور است. ایشان خیلی بازیگر بزرگی است که در فیلمهای اکشن ماندگاری هم بازی کرده است.
در ورزش یا سینما، دوستان دیگرتان چه کسانی هستند؟
ما بعد از صفر تا سکو با خیلی از ورزشکاران و هنرمندان بیشتر آشنا شدیم و دوستان خیلی خوبی هم داریم. مثل بهاره کیان افشار و اگر بخواهم اسم ببرم، ممکن است جا بمانند.
شما انواع و اقسام مدالها را در مسابقات آسیایی و جهانی به دست آوردهاید و به نظر میرسد یکی از آرزوهای شما هم حضور در المپیک باشد، درست است؟
بله. میتوانم این کار را هم انجام دهم و تصمیمهایی هم گرفته بودم که تغییر رشته بدهم و در رشتهای شرکت کنم که نزدیک به ووشو باشد.
مثلاً کاراته.
بله کاراته یا تکواندو. البته کاراته را دوست ندارم. من ورزشی را دوست دارم که خیلی در آن کتک کاری شود و همدیگر را بزنیم! ولی کاراته بیشتر نمایشی است. تکواندو خوب است ولی من عاشق ووشو هستم و برایم سخت است که دل بکنم. اگر از تیم ملی مرا بیرون میانداختند، خیلی راحت میتوانستم رشتههای دیگر را انتخاب کنم یا این که دکتر علی نژاد میرفت. رئیس فدراسیون ما آنقدر خوب است که دوست داری بمانی و کار کنی و درسته که ووشو المپیکی نیست ولی همان مدالهای آسیایی و جهانی را بگیری.
خیلی کم پیش میآید که ورزشکاران از رئیس فدراسیونشان تعریف کنند.
دقیقاً. من آن مشکلاتی هم که در ابتدای صحبتهایم گفتم، منظورم افراد دیگر بود ولی رئیس فدراسیون ما وحشتناک خوب است. اگر نبود، من رفته بودم تکواندو.
گفتید عاشق کتک کاری هستید ولی دخترها کمتر چنین روحیهای دارند. چه شد شما 3 خواهر سمت ووشو رفتید؟
ووشو تقریباً ترکیبی از بوکس، کشتی، تکواندو و جودو بود. ما هم چون عاشق جنگیدن هستیم و در زندگی شخصیمان هم جنگیدهایم، کارهای راحت را دوست نداریم و کارهای سخت برایمان لذتبخشتر است. خیلیها رشتههایی را انتخاب میکنند که راحتتر باشند ولی ووشو تنها رشتهای است که در آن مشت در صورت خیلی محکم میخورید! چون خانمها که بوکس ندارند. ما هم ترسی نداریم و نترس هستیم و شرایط زندگیمان، طوری بود که دوست داشتیم بجنگیم. حتی در ورزش.
آن تصویری که از شما منتشر شد که مشت خورده بودید و چشمتان کبود شده بود، خیلی بازتاب داشت.
من وقتی با این سؤال مواجه میشوم و میخواهم آن لحظه را توضیح دهم، میگویم که آن لحظه در مقابل سختیهایی که ما در کودکیمان کشیدهایم، چیزی نبود. آنها میگویند نه خیلی سخت بود. چون ممکن بود زیباییات را از دست بدهی. بله من واقعاً ممکن بود بینایی ام را از دست بدهم ولی گفتم که اوکی هستم و مسابقهام را ادامه دادم و باز هم اگر این اتفاق برایم بیفتد، ادامه میدهم. من اگر جایی هم شکست خوردم، کم کاری نکردهام و در بازیهای آسیایی هم کم نگذاشتم و اگر به عقب برگردم، شاید شکست بخورم ولی در کل نشد.
پس با این روحیهتان فیلمهای بروس لی را هم زیاد میدیدید.
بله من فقط فیلمهای رزمی دوست داشتم ببینم.
برنامه بعدیتان چیست؟
برنامه بعدی من حضور در لیگ ایران و چین است و همچنین حضور در مسابقات جهانی. سهمیه ایران در این مسابقات 3 تاست و من امیدوارم هر 3 خواهر به این مسابقات برویم.
ارسال نظر