به گزارش پارس به نقل از فارس،   نادر ابراهیمی در ۱۴ فرودین ماه سال ۱۳۱۵ در تهران چشم به جهان گشود. وی در ۱۶ خرداد ماه سال۱۳۸۷ به دیار باقی شتافت و در روز ۲۰ خرداد ماه بر دوش جمع کثیری از هنردوستان و اهالی ادب راهی خانه ابدی شد و دردهایش آرام یافت.

نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی مدرک لیسانس گرفت. وی از ۱۳ سالگی به سازمان های سیاسی پیوست و بارها دستگیر شد و بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت.

وی در کتاب های « ابن مشغله» و « ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیت های گوناگون خود نیز پرداخته است که از جمله شغل های او می توان به کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحه بندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران شناسی عملی و چاپ مقاله های ایران شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب های کودکان، مدیریت یک کتاب فروشی، خطاطی، نقاشی و… اشاره کرد.

نادر ابراهیمی از ۱۶ سالگی شروع به نویسندگی کرد و در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان « خانه ای برای شب» به چاپ رسانید که داستان « دشنام» آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده است که دربرگیرنده داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایش نامه، فیلم نامه و پژوهش در زمینه های گوناگون است. ضمن آن که چند اثرش به زبان های مختلف دنیا برگردانده شده است.

نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگ ها و ترانه هایی برای آن ها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی غیردولتی ایران شناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمت های فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آن ها صرف کرد.

او فعالیت حرفه ای خود را در زمینه ادبیات کودکان، با تأسیس « مؤسسه همگام با کودکان و نوجوانان» متمرکز کرد. ابراهیمی در زمینه ادبیات کودکان، جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چندین جایزه دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان « نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به خاطر داستان بلند و هفت جلدی « آتش بدون دود» بدست آورد. نادر ابراهیمی رشته های مختلف ورزشی را تجربه کرده است و یکی از قدیمی ترین گروه های کوهنوردی به نام « اَبَرمرد» را بنیان نهاد.

از آثار وی در عرصه ادبیات بزرگسال می توان به با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، خانه ای برای شب، آرش در قلمرو تردید، مصابا و رویای گاجرات، بار دیگر شهری که دوست می داشتم، هزارپای سیاه و قصه های صحرا، افسانه باران، در سرزمین کوچک من، تضادهای درونی، انسان - جنایت – احتمال، مکان های عمومی، رونوشت بدون اصل، درحد توانستن، غزل داستان های سال بد، ابن مشغله، ابوالمشاغل، فردا شکل امروز نیست، براعت استهلال، مقدمه ای بر فارسی نویسی برای کودکان، چهل نامه کوتاه به همسرم، آتشْ بدون دود، با سرودخوان جنگ، یک صعود باورنکردنی، تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ، مردی در تبعید ابدی، حکایت آن اژدها، بر جاده های آبیِ سرخ، صوفیانه ها و عارفانه ها، یک عاشقانه آرام، سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد و طراحی حیوانات اشاره کرد.

ابراهیمی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم آثار زیادی از خود بر جا گذاشت که کلاغ ها، سنجاب ها، دور از خانه، قصه گل های قالی، پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی، بزی که گم شد، من راه خانه ام را بلد نیستم، سفرهای دورودراز هامی و کامی در وطن، پدر چرا توی خانه مانده است، جای او خالی، جای تو خالی، جَنگ بزرگ از مدرسه امیریان، مامان! من چرا بزرگ نمی شوم، روزی که فریادم را همسایه ها شنیدند، آدم وقتی حرف می زند چه شکلی می شود، عبدالرزاق پهلوان، آن که خیال بافت و آن که عمل کرد، حکایت کاسه آب خنک، لب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟ مثل پولاد باش پسرم؛ مثل پولاد، داستان سنگ و فلز و آهن، مدرسه بزرگ تری هم وجود دارد، گل آباد دیروز؛ گل آباد امروز، گل آباد امروز؛ گل آباد فردا، فرهنگ فراورده های فلزی ایران، هفت آموزگار مهربان، ما مسلمانان این آب و خاکیم، قصه سار و سیب، قصه موش خودنما و شتر باصفا، با من بخوان تا یاد بگیری، حالا دیگر می خواهم فکر کنم و قصه قالیچه های شیری بخشی از آثار وی هستند.

نادر ابراهیمی علاوه بر نوشتن شعر، رمان و داستان کوتاه در زمینه های فیلمسازی، ترانه سرایی، ترجمه و روزنامه نگاری فعالیت کرد. اجازه هست آقای برشت؟ ، وسعت معنای انتظار و یک قصه معمولی و قدیمی در باب جنایت از نمایشنامه های وی هستند. نادر ابراهیمی فیلمنام های آخرین عادل غرب و صدای صحرا را هم به رشته تحریر درآورد و مویه کن سرزمین محبوب، از پنجره نگاه کن، دوست؛ کسی است که آدم را دوست دارد و آدم آهنی را به فارسی زبان گردانی کرد.

ابراهیمی در دوران حیات خود توانست شاگردانی را پرورش دهد که هر کدام در جامعه کنونی از افراد صاحب نظر و صاحب نام به شمار می آیند.

کمال تبریزی کار گردان سینما، در روزهایی که جوان بود و تازه کار و به دنبال آموختن، سعی می کرد در کلاس های اساتید ویژه آموزش هنر شرکت کند. یکی از آنها کلاسی بود که همیشه برای تبریزی جذابیت خاصی داشت و هر روز در آن مفاهیم تازه و غیرتکراری ای می آموخت؛ کلاس درس نادر ابراهیمی بود. نفوذ کلام ابراهیمی از نظر تبریزی عمیق بود و پرمعنا و همیشه حرف هایی می زد که وادار به تفکر می شد. لحن بیانش به گونه ای بود که او را به ساحت دیگری از زندگی اشاره می داد. تبریزی از نادر ابراهیمی یاد می گیرد که همه پدیده ها ظاهر و باطنی دارند، خلوت و جلوتی دارند و آ شکار و پنهانی دارند. از نادر ابراهیمی یادمی گیرد که ساحت هنر و هنرمند، یافتن باطن و خلوت و پنهان است در بستر ظاهر و جلوت و آشکار. یاد می گیرد آنچه به چشم می آید اورا نفریبد و همیشه رازهای پنهان را جست وجو کند.

کیومرث پوراحمد، کارگردان شناخته شده امروز ایران، از دستیاران نادر ابراهیمی در ساخت آتش بدون دود بوده است. عزیز الله حاجی مشهدی، انسیه شاه حسینی، ابراهیم حاتم کیا و… از دیگر افرادی بودند که مصاحبت ابراهیمی پا به عرصه هنر گذاشتند.

نادر ابراهیمی در دوره جنگ ایران و عراق به همراه ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز جوان و گمنام آن زمان، سفری به مناطق جنگی کرد و کتابی درباره این سفر نوشت. کتاب کوتاه « با سرود خوان جنگ در خطه ی نام و ننگ» یادداشت های پراکنده نادر ابراهیمی است که در سفری با ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی و علی کلیج در فروردین ۶۵ به مناطق جنگی جنوب نوشته است. روایت او از جبهه های جنگ در مرزی میان واقعیت و احساسات توانسته است به خوبی « معنویت حقیقی» را نمایش دهد. آنچه که بسیاری از نویسندگان و هنرمندان این سال ها در آن مانده اند. آنجا که خلوص نیت، هیئت ها و عشق به امام حسین ع یا نماز شب رزمندگان را روایت می کند.

در برشی از این کتاب می خوانیم: « این، به اعتقاد خالص و صادقانه من، عظیم ترین، مومنانه ترین، دلاورانه ترین، ایرانی ترین و نیز سالم ترین جنگی است که ملت ما از آغاز تاریخ خود تاکنون داشته است. از آغاز تاریخ یعنی از زمانی که ملتی یا سرزمینی به نام ایران یا نامی نزدیک به آن و یا حتی اقوامی به نام پارس و ماد در این سرزمین زیسته اند و تا آنجا که می توان خاطره محوی از آن را در اسناد و مدارک تاریخی یافت از زمان دولت ایلام و هجوم آریاهای سرمازده به این خاک…

ما، از نبردهای اسطوره ای و افسانه ای که بگذریم بدون شک سه نوع جنگ داشته ایم و نه بیشتر. نخست جنگ های تجاوزکارانه - ستمگرانه یا امپریالیستی که به اراده شاهان و شاهزادگان بوده کمترین ارزش و اعتبار انسانی نداشته و توده مردم، عقلا و منطقا خواهان و دوستدار چنین جنگ هایی نبوده اند.

دوم جنگ های داخلی که شاهک ها، امیرک ها، راهزنان صاحب قشون و زمین داران بزرگ با یکدیگر داشته اند و در جملگی آنها خون هموطنان رنجیده ما بر خاک می ریخته است به نظر حرص و بیشتر خواهی حکام محلی و فرمانروایان.

سوم جنگ های تدافعی در مقابل مهاجمان و تجاوزکاران که متاسفانه غالبا با شکست و سرافکندگی همراه بوده و با تجزیه ایران و تکه پاره شدن وطن تاریخی ما قرین، که اگر به پیروزی هم می رسیده باز از اساس، جنگ حکومت ها با حکومت ها بوده نه جنگ ایمان و اراده و انتخاب. .

در حقیقت اگر از چند جنگ دریایی و دلاورانه میرمهنای دغابی و همرزمانش با اجانب، چند نبرد جانبازانه و غمناک عباس میرزای غیرتمند و نهایتا از نخستین جنگ های رهایی بخش آقا محمدخان قاجار که گفته بود من از سرزمین اُروس چیزی نمی خواهم فقط ایران را می خواهم. بگذریم، جنگ کنونی، نخستین جنگ آزادیخواهانه، داوطلبانه و معنوی ملت ما در تمام تاریخ حیات این ملت است و شکل تازه ای از جنگ های استقلال و اعتقاد در سراسر جهان.

این جنگ قبل از هر چیز یک نکته بسیار بنیادی از یاد رفته را به یاد همه ما آورد. و آن اینکه ما ملتی ترسو، بزدل، توسری خور، تریاکی، تسلیم و بی حمیت نیستیم و سپس این نکته را که ایمان، انگیزه و اسلحه عظیم و خطیری است برای تهی دستان و غیرتمندانه جنگیدن و پیروز شدن…

من به خاطر غرور و افتخاری که از این رزم بزرگ احساس می کنم این کتاب بسیار کوچک را به رزمندگان دلاور میهن مقدسم به مومن ترین مردان جهان امروز بچه های سپاه پاسداران، به خصوص کلیج و حاتمی کیا، دو تن از همسفران خوبم در جبهه های جنوب پیشکش می کنم. »

او هم چنین در ساخت سریال برای تلویزیون نیز فعال بود و از میان آثار او می توان به سریال تلویزیونی آتش بدون دود به نویسندگی و کارگردانی نادر ابراهیمی اشاره کرد که به زندگی ترکمن های ایران می پرداخت و در مدتی کوتاه به یکی از پر بیننده ترین برنامه های تلویزیون ایران دوره پیش از انقلاب تبدیل شد. او رمانی هفت جلدی هم به همین نام دارد.

ابراهیمی همچنین سریالی با نام « سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» ساخت که هدفشمعرفی ایران بود. این مجموعه در آخرین سال های پیش از انقلاب ایران به یکی از پر بیننده ترین مجموعه های تلویزیونی تبدیل شد. نادر ابراهیمی در زمینه سینما نیز فعالیت داشت و کارگردانی فیلم « صدای صحرا» در سال ۱۳۵۴ و مشاور فیلمنامه فیلم معروف « مغول ها» به کارگردانی پرویز کیمیاوی از جمله فعالیت های او در سال های پیش از انقلاب است.

اگر بخواهیم به طور گذرا بر فعالیت های سینمایی نادر ابراهیمی نگاهی کنیم باید به نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی صدای صحرا، تهیه شده در سینماتئاتر رکس، نویسندگی و کارگردانی فیلم مستند علم کوه و تخت سلیمان، نویسندگی و کارگردانی فیلم مستند گل های وحشی ایران؛ قسمت اول: آذربایجان گل های خردادی تهیه شده در تلویزیون، نویسندگی و کارگردانی فیلم داستانی پدر در کوهستان (یا: ما از راه دیگری می رویم) تهیه شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نویسندگی و کارگردانی مجموعه ی تلویزیونی ۳۶ساعته ی آتش بدون دود، تهیه شده در تلویزیون، نویسندگی و کارگردانی ۵۰ ساعت از مجموعه ی تربیتی آموزشی سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن تهیه شده در تلویزیون، تدریس فیلم نامه نویسی و کارگردانی و تحلیل فیلم در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم، تدریس فیلم نامه نویسی و اصول کارگردانی و تحلیل فیلم در دفتر فیلم سازی سپاه پاسداران، تدریس فیلم نامه نویسی و اصول داستان نویسی در دانشکده ی صداوسیما، تدریس اصول داستان نویسی و تحلیل فیلم در دانشگاه هنر، نویسندگی و مشاورت کارگردانی مجموعه ی کوتاه تلویزیونی هفته ی دولت، نویسندگی و مشاوره ی کارگردانی و تدوین مجموعه ی ۱۳ قسمتی جمعه ی خونین مکه، نویسندگی و کارگردانی و تدوین فیلم ۶۱ دقیقه یی شرکت نفت در سخت ترین سال ها، نویسندگی و کارگردانی و تدوین یک مجموعه ی تلویزیونی به نام اسناد کهنه، تاریخ نو، نویسندگی و کارگردانی فیلم مستند ” صحرای دوگانه” ، گفتار متن فیلم های مستند ” ارگ بم” ، ” گلاب قمصر” ، پ مثل پلیکان، بخشی از مغول ها، تپه های قیطریه، آن که خیال بافت و آن که عمل کرد و کایت، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی روزی که هوا ایستاد، نویسندگی فیلم نامه ی فیلم سینمایی دست شیطان، و دو فیلم نامه ی چاپ شده: صدای صحرا و آخرین عادل غرب اشاره کرد.

سروده های نادر ابراهیمی هم ماندگار شده و در ذهن همه جای باز کردند. ای وطن (شعر و آهنگ) در مجموعه تلویزیونی سفرهای دور و دراز هامی و کامی، سفر برای وطن (شعر و آهنگ) ، در مجموعه تلویزیونی سفرهای دور و دراز هامی و کامی، هجرت (شعر) در نمایش نامه سنجاب ها و دنبال دل (شعر و آهنگ) در نمایش نامه ی سنجاب ها بخش از سروده های او هستند.

در پایان دو شعر از این اهل هنر تقدیم می شود:

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

گل از تو گلگون تر

امید از تو شیرین تر

نمی شود پاییز

فضای نمناک جنگلی اش

برگ های خسته ی زردش

غمگین تر از نگاه تو باشد

نمی شود که تو باشی، من عاشق تو نباشم

نمی شود که تو باشی

درست همین طور که هستی

و من، هزار بار خوبتر از این باشم

و باز، هزار بار، عاشق تو نباشم!

نمی شود، می دانم

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

***

من هرگز نخواستم از عشق افسانه ای بیافرینم،

باورکن

من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم

کودکانه و ساده و روستایی

من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم

آن لحظه ای که تو را بنام می نامیدم

من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم،

مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک