طلسم و جادو چه فرقی دارند؟
کتاب «بادهای افسون» نوشته پرویز براتی اثری عمومی و مقدماتی برای آشنایی با علوم غریبه و مفاهیم متافیزیکی در ایران و غرب است که میتوان پاسخ سوالات اولیه مخاطب را درباره این امور بدهد.
مواجهه امروزی با علوم غریبه و مفاهیمی از این دست، همیشه با نوعی پرهیز و احتیاط همراه است. اما مطالعه و کنار زدن ابرهای ابهام میتواند باعث شود تا هنگام شنیدن درباره چنین مسائلی دست و پای خود را جمع نکرده و تصور نکنیم داریم درباره مسائل ممنوع و خط قرمزی میشنویم.
بادها یا زارهای جنوب ایران، نمونه بارز و خوبی از مواجهه با پدیدههای متافیزیکی و اصطلاحا غریبه هستند که به عنوان باور بومی مردمان این بخش از ایران، برای عدهای جالب و جذاب بوده و همچنین، مورد اقتباس و بهرهبرداری برای تولید آثار ادبی و هنری نیز قرار گرفتهاند. حسین واعظ، سهروردی، شیخ بهایی، اسحاق نیوتن و گوتفرید لایبنیتس همگی از اسامی و شخصیتهایی هستند که در زمینه علوم غریبه کار کرده و آثاری از خود به جا گذاشتهاند.
کتاب «بادهای افسون» نوشته پرویز براتی اردیبهشت سال ۹۶ توسط نشر چشمه منتشر و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد. این کتاب بهمنماه همان سال به چاپ دوم رسید و در حال حاضر هنوز نسخههای این نوبت از چاپش در بازار نشر هستند. این کتاب در واقع یک اثر عمومی برای آشنایی با علوم غریبه و پدیدههایی مثل زار و بادهای جنوبی است. به هر حال، اگر مخاطبی کنجکاو باشد و بخواهد از راه مطالعه و رجوع به کتاب، پاسخ این میل را بدهد، «بادهای افسون» میتواند قدم ابتدایی خوبی برای این کار باشد. این کتاب، قدمهای بعدی را هم در خود معرفی کرده و منابعی را به مخاطب عرضه میکند که در صورت تمایل به مطالعه تخصصی، میتواند به آنها رجوع کند.
توضیح خلاصه آنکه در مناطق جنوبی ایران برخی از بادها را همچون روح و جن میپندارند. عقیده مردم این مناطق بر این است که چنین بادهایی با وارد شدن به تن مردم، آنها را تسخیر میکنند و به فرمان خود در میآورند. مردم جنوب و جنوب شرقی ایران به ویژه بنادر و جزایر خلیج فارس، ارواح و اجنه را به صورت باد میپندارند و معتقدند که باد یا جنباد، درون جسم آدم رفته و آن را تسخیر و گرفتار؛ و به اصطلاح بادزده و هوایی میکنند و به صورت فرس و مرکب خود در میآورد. در این فرهنگ، کسانی را که یک یا چندبار به تسخیر بادهای جادویی و مرموز بیماریزا درآمده و دوباره به زندگی عادی برگشتهاند، به اصطلاح اهل هوا نامگذاری میکنند.
بلوچها بادها را به مهاجر و بومی تقسیم میکنند. غلامحسین ساعدی در پژوهشهایی که داشته، بادهای پراکنده سواحل و جزایر خلیج فارس را به ۷ گروه تقسیم کرده است. علی ریاحی نیز به عنوان یک محقق دیگر، بادهای پراکنده در بلوچستان را به ۵ گروه تقسیم کرده است. مردم خلیج فارس، بیش از ۷۲ نوع باد زار میشناسند. بادها در یک طبقهبندی دیگر به ۲ دو دسته کلی مسلمان و کافر هم تقسیم میشوند. براتی در کتاب خود اشاره کرده که آرییان ارواح بد را دشمن میدانستند و با اورادی به دفع شر آنان میپرداختند که این اعمال بعدها موجب گسترش سحر و جادو شد. در سطور بعدی این مطلب به مفاهیمی چون سحر و جادو نیز خواهیم پرداخت.
در این نوشتار به طور مختصر و مفید به معرفی علوم غریبه، شاخههایش و مفاهیمی چون طلسم و جادو و البته کتاب «بادهای افسون» میپردازیم. مطالعه این مقاله در بردارند این نتیجه خواهد بود که باید علوم غریبه را به عنوان میراثی از پیشینیان به رسمیت شناخت اما احتیاجی به سر و کله زدن یا درگیرشدن جدی با آن وجود ندارد؛ مانند خیلی دیگر از پدیدهها و مفاهیمی که دور و اطراف ما وجود دارند اما کاری به کارشان نداریم.
تصویری از یک مراسم زار در جنوب ایران
کتابی که براتی درباره این علوم نوشته، زبان روان و سادهای دارد و مخاطب عام به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند. فصلبندیها و تقسیمبندی مطالب نیز در حد مطلوب و مناسبی انجام شده است. این محقق در کتابش، آثار خوبی درباره علوم غریبه در ایران معرفی کرده است؛ همچنین تاریخ طبیعی نوشته پلینی یا همان بلیناس حکیم را. این کتاب دایرهالمعارفی کهن و ۷ جلدی درباره طبیعت، انسان و موجودات است.
معرفی علوم غریبه
دانشمندان دوران قدیم و در راس آنها ابن سینا، علوم را به دو شاخه عملی و نظری تقسیم میکردند. علوم عملی شامل ۳ علم تدبیر عام مردم، تدبیرخانه و علم نفس (خود) است. اما علوم نظری در این تقسیمبندی ۳ شاخه داشت که عبارت بودند از: علم برین، علم میانگین و علم طبیعی. از جمله طبقهبندیهای علوم طبیعی نزد دانشمندان کهن، یکی علوم جلیه و دیگر علوم خفیه یا غریبه است که اولی را به بیان ساده میتوان به علومی اطلاق کرد که از راه حواس و تجربه بشر کسب میشوند اما علوم خفیه یا غریبه، چیزی نیست که بتوان اطلاعاتش را با ابزار و لوازم علوم جلیه به دست آورد.
نکته مهم این است که در گذشته، اساتید و صاحبان فن، برای انتقال سینه به سینه علوم از خود به شاگردشان، ابتدا او را میآزمودند تا ببینند ظرفیت و گنجایش پذیرش علم مورد نظر را دارد یا خیر. نمونه بارزش آزمونهای کلامی و ترشروییهایی است که میرداماد پیش از به شاگردی پذیرفتن ملاصدرا از خود بروز و نشان داد تا ببیند ملاصدرا واقعا کشش و علاقه پذیرش فلسفه را دارد یا خیر. درباره علوم غریبه نیز این اتفاق بارها رخ داده و میتوان گفت علوم غریبه هم از جمله علومی است که هرکسی توانایی پذیرش مبانیاش را نداشته و یا تقوای داشتن آن را ندارد چون ممکن است دست به تصرفات غیرمجاز بزند.
امر غریب و مخفی در جهان غرب همان معنایی را در دارد که در کشور ما دارد. امر غریب به معنای چیز پنهان از حواس بشری است و اعتقادی که طبق آن، شخص به دانشی دست پیدا میکند که از سازو کار جهان آگاهی یافته و حتا به دستکاری در این ساز و کار میرسد. نکته مهم درباره علوم غریبه این است که شاخههایش در گذر تاریخ، بین مرز خرافه و واقعیت در رفت و آمد و به تعبیر پرویز براتی، سرگردان بودهاند.
به بیان ساده و امروزی میتوان گفت شاخههای علوم غریبه از جمله علومی هستند که انسانهای عادی نباشد کاری به کارشان داشته باشند. البته در روزگار فعلی و غلبه علوم تجربی و پراگماتیسم، عده زیادی از مردم، درباره علوم غریبه کنجکاوی نمیکنند و به اصطلاح، عقلشان به چشمشان و پیشرفتهای تکنولوژیک است. اما با این حال، جسته و گریخته و گاه و بیگاه حضور و نقش علوم غریبه و مسائل متافیزیکی را در آثار ادبی، داستانی یا فیلمهای سینمایی شاهد هستیم. در کتاب «بادهای افسون» هم به آثاری چون «آونگ فوکو» نوشته امبرتو اکو، «درخشش» نوشته استفان کینگ (که فیلم سینماییاش را هم با بازی جک نیکلسون و کارگردانی استنلی کوبریک دیدهایم)، رمان «تاریخدان» نوشته الیزابت کوستوا و ... اشاره شده است. به تعبیر پرویز براتی نویسنده کتاب پیش رو، گونه ادبیاتی این آثار با داستانهای علمی تخیلی و نیز داستانهای فانتزی مشابهت دارد و گاهی با آنها یکی انگاشته میشود.
یکی از فصلهای کتاب «بادهای افسون» به آصف بن برخیا اختصاص دارد که نامش را در داستان حضرت سلیمان (ع) و جریان آوردن تخت بلقیس به طرفةالعین شنیدهایم. در کتاب پرویز براتی هم به این داستان و اشارهاش در قرآن پرداخته شده است. توضیحی که در قرآن درباره آصف آمده این است که او فردی بود که علمی از علم کتاب نزدش بود. همچنین گفته شده که او تنها یک حرف از حروف اسم اعظم را میدانسته و با اتکا به آن، تخت بلقیس را در کمتر از پلکزدنی به دربار سلیمان آورد. آصف بن برخیا در سیر علوم غریبه در ایران یکی از دارندگان این علوم شناخته میشود که نگارش کتابهایی چون هفتاد و دو دیو به او نسبت داده میشود. اگر مطالعه درباره این شخصیت مرموز در کتاب «بادهای افسون» مخاطب را راضی نکند، میتواند به منابع گستردهتر موجود مراجعه کند.
صفحات یکی از کتابهای قدیمی حاوی طلسمات
جدا از روزگار فعلی که در آن به سر میبریم، علوم غریبه در دوران شکوفایی علمی و فلسفی ایران اسلامی، جدی تلقی شده و برای خود قوانین و چارچوبی داشتند. یک نکته مهم که براتی در کتاب خود به آن اشاره میکند این است که قطعا با عقل مدرن نمیتوانیم به دنیای متون غریبه راه پیدا کنیم. به بیان دیگر شرایط و مقتضیات زندگی امروز ما، قابلیت برقراری ارتباط با علوم غریبه را ندارد مگر اینکه تن به شرایطی بدهیم که پیشینیان داده و به تبع آن قابلیت استفاده از این علوم را داشتند. از جمله محققانی که براتی در کتابش از آنها یاد میکند، صادق هدایت و غلامحسین ساعدی هستند که درباره باورهای اینچنینی مردمان بومی ایران پژوهشهایی انجام داده بودند. صادق هدایت کتابی به نام «نیرنگستان» دارد که در آن به ۲ شرط یا گونه درباره علوم غریبه اشاره کرده است: «اول افکار و اعتقادات لومی است که در نتیجه آزمایش روزانه، خانوادگی، مذهبی یا انفرادی و یا از یادگارهای خیلی قدیمی نژاد هند و ایرانی به جا ماندهاند. دوم اعتقادات و خرافاتی هستند که از ملل بیگانه همچون سیتها، پارتها، یونانیها، رومیان و به خصوص اقوامی سامی یعنی کلدانیان، بابلیان، یهودیان و عربها به ایران سرازیر شد یا در نتیجه تحمیل مذهبی به مردم تزریق گردیده است.»
براتی در این کتاب مورد نظر، از «طهران قدیم» جعفر شهری که چند سالی است توسط انتشارات معین منتشر و تجدیدچاپ میشود، نیز سند و مدرک آورده و در کنار دیگر اسنادی از پژوهشگرانی چون مهرداد بهار از آنها بهره برده است.
در مجموع، علوم غریبه یا خفیه یکی از دو شاخه علوم در تقسیمات قدیمی دانش، در نظام آموزشی مدارس اسلامی است. شاخه دیگر یعنی علوم جلیه به طب، منطق، هندسه و ... مرتبط بود و قوانین مشخص خود را داشت؛ ولی علوم غریبه علومی بود که اسرارشان تنها در سینه صاحبان آنها مخفی بود. علوم غریبه ۵ شاخه مهم دارد که ۴ شاخه اول آن به این ترتیباند و به اختصار برای مخاطب این نوشتار معرفیشان میکنیم: کیمیا (علم تبدیل قوای فاعل به مفعول یا بالعکس و در آن روی تبدیل کانیها و فلزات رخ میدهد) هیمیا (علم تسخیرات، احوال ستارگان و حیوانات مرتبط با آنها) سیمیا (علم خیالات، مرتبط با راز و رمز اعداد و تصرف موجودات خیالی) و ریمیا (یا شعبدات، همان تردستی است و هدف از آن شناخت پدیدهها و نیروهای زمینی و امتزاج آنها با هم برای به دست آوردن نیرویی تازه است.)
همانطور که در تصاویر، کتابها یا فیلمهای سینمایی دیدهایم، حرف و عدد مهمترین وسیله برای بیان مطالب علوم غریبه هستند و آنطور که براتی در کتاب «بادهای افسون» اشاره میکند پیش از پیدایش کلمات، زبان اعداد در علوم غریبه رایج بوده است.
بد نیست این توضیح را هم اضافه کنیم که علم حروف از شاخههای علم سیمیاست که احمد البونی و ابن عربی هر دو آثاری در این زمینه نوشتهاند. در این زمینه میتوان به کتاب «حروفیه» نوشته فاتح اسلو اِر مراجعه کرد که چند سال پیش با ترجمه داود وفایی توسط نشر مولی به چاپ رسید و در آن درباره این نهضت و عقایدش اطلاعاتی ارائه شده است.
علوم غریبه در ایران و اسلام
یکی از نقاط قوت کتاب «بادهای افسون» این است که براتی در آن، دست به گردآوری و معرفی منابع تحقیقی و در واقع یک کتابشناسی زده است؛ این کتابشناسی بین کتب ایرانی، هندی و غربی انجام شده است. بنابراین مخاطب جدی این کتاب، میتواند پس از بستن آن سراغ منابع دستهاول برود و مطالعه عمیقتری را دنبال کند. اما به هرحال و به طور اجمالی، آنطور که براتی در کتابش نوشته، میتوان اولین کتابها را در زمینه علوم غریبه در ایران مربوط به دوره ساسانیان دانست. از این دوران کتابهایی مانده که شباهتی به برخی کتب علوم غریبه و خصوصا کتب ادعیه دارند؛ مانند ارداویرافنامه.
براتی در کتابش اشاره میکند که دین زرتشتی همچون اسلام، مخالف خرافات است و خیلی سخت به جادوگران و اهل خرافات میتازد. این دین مخالف خرافاتی است که در اثر فعالیتهای تورانیان در ایران رواج یافته بود. این محقق همچنین اشاره میکند که در اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان)، جادوگران دیو نامیده میشوند. علوم غریبه قبل از ساسانیان هم در ایران رواج داشتند، با این تفاوت که بُعد خرافی آنها بالا بود و به جادوگری گرایش داشت.
به تعبیر نویسنده کتاب «بادهای افسون»، علوم غریبه در ایران در دو ساحت، قابل بررسی است. ساحت اول در قالب اشیای طلسمی میگنجد و ساحت دوم مرتبط با متنهای غریب است. اما درباره دین اسلام و مواجههاش با علوم غریبه و از طرف دیگر امر جادویی، اسلام با اینکه با سحر و جادو مخالف است، در عوض راه را برای بقیه علوم ماوراءالطبیعه آزاد گذاشت، چنانکه علم رمل را از کشفیات دانیال نبی (ع) و علم جفر را از مکشوفات حضرت علی (ع) و تداوم و تکمیل آن را به امام جعفر صادق (ع) نسبت دادهاند. علم رمل از جمله شاخههای مهم علوم غریبه است که هدف آن، دسترسی به مجهولات عالم و آگاهی یافتن بر خیر و شر وقایع است. مطابق با روایات در دسترس، پیشینه علم رمل به زمان حضرت آدم (ع) برمیگردد. جفر هم از جمله علوم غریبه است که معمولا در کنار رمل میآید.
با توجه به مجهول بودن اصول و ریشه علم جفر بعضی آن را خرافه میدانند. شیعیان این علم را مخصوص امام علی (ع) میدانند. به باور آنها، علوم اولین تا آخرین در جفر است.
طلسم چیست
یکی از مفاهیم مهمی که با گذشت سالیان و دورههای تاریخی هنوز در محاورات و مکالمات عمومی امروز ما و البته گاهی در زندگیها وجود دارد، طلسم است. این لفظ همیشه همراه با لغت جادو به زبان آورده میشود که در بخش بعدی مطلب به این اشتباه لفظی میپردازیم. اما به طور خلاصه باید گفت که طلسم موضوع یکی از علوم خمسه محتجبه (همان علوم غریبه) یعنی لیمیا است و این علم، نقشهای سحری یا نقشهای تنجیمی یا اشکالی از اعداد یا اشیایی است که اینگونه نقشها بر روی آن نوشته یا نقش میشود و برای برآوردن اهداف خاصی به کار میرود.
تهیه و یا نوشتن طلسمات از اعتقاد به تاثیر قوای فعاله آسمانی در قوای منفعله زمینی سرچشمه میگیرد. تصور قدما به این بوده که هرکس بتواند میان این دو قوه ارتباطی برقرار کند، از آثار مترتب بر آن بهرهمند میشود.
جالب است که ابن سینا طلسمات، نیرنجات (همان نیرنگات) و کیمیا را جز زیرشاخههای علوم طبیعی میداند. در توضیح بیشتر درباره علم کیمیا هم بد نیست بگوییم که کیمیا معروفترین دانش از علوم خمسه محتجبه است و کیمیاگر کسی است که میکوشد تا اکسیری به دست آورد که به واسطه آن فلزات کمبها مانند مس و روی را به فلزات گرانبها نظیر طلا و نقره مبدل کند. در این زمینه، نام محمد بن زکریای رازی را بارها و بارها شنیدهایم که به عنوان یک کیمیاگر و کاشف الکل یا اسید سولفوریک (همان جوهرنمک) شناخته میشود.
این مطلب را باید در بخش معرفی «علوم غریبه» کمی بالاتر میآوردیم، اما ذکرش در این بخش از نوشتار پیش رو بیلطف نیست که ابن سینا در نوشتههایش علوم غریبه و آثار سحر، شعبده، طلسمات، عزایم و نیرنجات را مردود نشمرده و در زمره اوهام دروغین نیاورده است. بلکه معتقد بوده انکار چیزی، دلیل بر محال بودن آن نیست، همان گونه که تصدیق بیدلیل امری، دال بر حقانیت آن نیست. به باور ابن سینا، به وجود آوردن امر غریبه ۳ منشا اصلی دارد: نفوس قوی، اجسام سفلی و اجرام سماوی؛ که با تاثیر گذاشتن در اجسام زمینی در به وجود آوردن امر غریبه تاثیرگذارند.
برای جمع کردن بحث تعریف طلسم و اینکه اصلا از کجا وارد زندگی بشر شد، بد نیست به این توضیح کوتاه اکتفا کنیم که انسانهای اولیه، استخوان شکار و بقایای موجودات دیگر را به گردن میانداختند. این یکی از کهنترین نمودهای استفاده از طلسم است. رفتهرفته زمانی که بشر به ابزار دست پیدا کرد، شکل اشیای طلسمی هم تغییر پیدا کرد و از زمانی که موفق به نوشتن شد، سعی کرد این نگاه را روی متن هم بیاورد. بنابراین طلسمهایی که با شکل حرف یا عدد دیدهایم، متولد شدند.
تفاوت طلسم و جادو
از جمله مفاهیمی که گاهی اوقات با یکدیگر خلط میشوند، طلسم و جادو هستند که براتی در کتاب به بیان تفاوتشان پرداخته است. به تعبیر این پژوهشگر این دو، همواره به جای هم به کار برده میشوند اما متفاوت از یکدیگرند و هریک ریشهای جداگانه دارند. به بیان ساده و مختصر، طلسم و طلسمنویسی یا تجویز آن، از دوران باستان یک علم و در واقع یکی از علوم ماوراءالطبیعه بوده اما جادوگری از همان دوران، به عنوان یک رفتار و سیره مذموم و ناپسند در نظر گرفته میشده است. طلسم مبتنی بر علوم ماوراءالطبیعه است و فهم و درک و خواندن آن برای همه یکسان نیست. لغت تعویذ هم که معادل واژه انگلیسی امیولت است، مصدر واژهای عربی بوده و میتوان معادلهایی چون چشمِ افسون یا چشم افسا را به ان اطلاق کرد.
در چند فراز از کتاب «بادهای افسون» به این نکته اشاره میشود که «به عکس طلسم، جادو همواره از دیرباز عملی مذموم بوده است.» مولف به آیات قرآن و تفسیرشان درباره جادو و جادوگری هم اشاره کرده است. از جمله نظریات موثق و قابل اتکای کتاب، نوشتههای علامه محمدحسین طباطبایی در این زمینه است. همانطور که در کتب شرعی و دینی خواندهایم، در کتاب «بادهای افسون» هم میخوانیم که از نظر فقهی سحر و تعلیم و تعلّم آن، به جز برای بیاثر کردن سحر ساحران حرام است.
میدانیم که سحر و ساحری از دوران باستان وجود داشته و مسالهای تخیلی یا خرافی نیست. در برخی فرازهای تاریخ اسلام یا تاریخ دیگر پیامبران به جز پیامبر اکرم(ص) خواندهایم که متهم به جادوگری شدهاند اما نکته مهم درباره تفاوت معجزه و جادو که پرویز براتی هم به آن اشاره کرده، این است که معجزه جزء فنون سحرآمیز نیست، زیرا اراده فرد در اثربخشی آن تاثیری ندارد. در واقع این جمله مؤید این معنی است که معجزه با اراده خدا انجام میشود اما جادوگری با اراده مخلوق.
طبق باور مسلمانان که در کتاب هم به آن اشاره شده، دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند. بنابراین جادو و جادوگری از جایی وارد تاریخ بشریت؛ و عاملی برای آزمایش انسان شد.
در بخشی از کتاب که مربوط به جادو و جادوگری است، مطلب جالبی درباره باور مردمان غرب درباره جادوگر بودن ایرانیها وجود دارد. به این ترتیب که: «غربیان همواره ایرانیان را پدیدآورندگان جادو میدانستهاند تا جایی که به باور بسیاری از پژوهشگران واژه مجیک با مغان و مجوس در پیوند و از آن برآمده است.» احتمالا واژههایی چون مُغ، مغان، مغبچه یا مجوس را پیشتر شنیدهایم که بلافاصله تصویر روحانیون زرتشتی را به ذهن متبادر میکنند اما براتی مینویسد: «مغان گویا یک گروه خاص بودند که انجام آداب و رسوم و مراسم دینی به عهده آنان بوده است. آنها مدتی بعد از آمدن زرتشت، این دین را هم به انحصار خود درآوردند.» همچنین «پیشگو بودن مغان که در انجیل هم آمده است، تاکیدی بر نهانبینی آنهاست.»
درباره کیمیاگری
کیمیاگری یکی از شاخههای علوم غریبه است که نامش را زیاد شنیدهایم و همانطور هم که در بالا اشاره شد، نام محمدبن زکریای رازی با این علم عجین شده است. به تعبیر براتی، کیمیا به عنوان یکی از ۵ علم نهان (خمسه محتجبه) خاستگاه دقیقی ندارد. همچنین در کتابی که این محقق نوشته، اشاره میشود که زمانی که اسکندر مقدونی به ایران حمله کرد، یونان در حال ورشکستگی بود. او علاوه بر غله و غلام و کنیز و طلا، اسناد مهم علمی به دست آورد و به وسیله این کتابها و نوشتههای علمی دانش و فرهنگ ایرانی را در یونان گسترش داد. بخشی از این کتابها درباره کیمیاگری بودند.
تصویری از زکریای رازی در یکی از منابع غربی
یکی از فصلهای کتاب پیش رو، درباره زکریای رازی است. گفته میشود او را پایهگذار شیمی نوین دانستهاند. آنچه این روزها «صیانت از حقوق بیماران» خوانده میشود، به معنای واقعی در رفتار حرفهای زکریای رازی دیده میشد. وی به بیماران توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص بیماری دست از آنها برنمیداشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود. رازی مواد را به طور کلی به دو دسته تقسیم کرده است: اول آنها که در آتش بخار میشوند و دوم آنها که ثابت مانده و تغییری نمیکنند. اولیها را جسد و دومیها را ارواح نامیده است. اجساد مانند طلا و نقره و قلع و سرب و آهن و مس و ارواح به مانند گوگرد و جیوه و زرنیخ و نوشادر که در مجاورت با آتش فرار میشوند و به همین دلیل آنها را ارواح گفته است.
نکته پایانی
در سطور بالایی مطلب به رمانها و فیلمهایی اشاره شد که با توجه به علوم غریبه و پدیدههای مرموز متافیزیکی منتشر شدهاند. نکته مهمی که پرویز براتی در کتابش به آن اشاره کرده این است که نمیتوانیم در ایران قائل به ادبیات علوم غریبه یعنی مشابه آن چیزی که در غرب ادبیات خفیه مینامند، باشیم. اما او از گفتمان غریب ایرانی حرف میزند. توضیح بیشتر اینکه کتابهایی درباره علوم غریبه داریم اما تا به حال این مساله دستاویز تولید ادبی یا داستانی نبوده است.
به تعبیر براتی، هرچند در نگاه جهانی، نویسندگان ایرانی تجربیات وسیعی در زمینه ادبیات علوم غریبه ندارند، با این حال میتوان برخی رمانها و داستانهایی را که تهمایه علوم غریبه، جادو، طلسمات و اعتقادات آیینی در آنها به چشم میخورد در زمره این نوع ادبیات قلمداد کرد.
ارسال نظر