به گزارش پارس نیوز، 

سوره یوسف که نام دیگرش «احسن القصص» است، دوازدهمین سوره قرآن و دارای ۱۱۱ آیه و مکی است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: «سوره یوسف را به زیردستان خود آموزش دهید؛ زیرا هر مسلمانی که این سوره را تلاوت کند و به خانواده و زیردستان آموزش دهد، خداوند سختی‌های هنگام مرگ را از او برداشته و نیرویی به او عطا می‌کند تا به دیگران حسد نورزد.»

امام صادق علیه السلام هم فرموده اند: «هرکس این سوره را در شب‌ها یا روز‌ها تلاوت کند، خداوند در روز قیامت او را در حالی مبعوث می‌کند که جمالش مانند حضرت یوسف علیه السلام زیباست و ترس و بی تابی در قیامت به او نمی‌رسد و از بندگان شایسته و خوب خداوند خواهد بود.» همچنین ایشان فرموده اند: «کسی که این سوره را قرائت می‌کند در روز قیامت از آنچه که موجب بی تابی مردم می‌شود، در امان است و همسایه بندگان صالح خدا خواهد بود و نیز از ارتکاب به زنا و زشت‌گویی در امان خواهد بود.»

تلاوت مجلسی آیات ۵۳-۷۶ سوره یوسف

 
 
 
 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۵۳﴾

و من نفس خود را تبرئه نمى ‌کنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مى ‌کند مگر کسى را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است (۵۳)

وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿۵۴﴾

و پادشاه گفت: او را نزد من آورید تا وى را خاص خود کنم پس، چون با او سخن راند گفت: تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستى (۵۴)

قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿۵۵﴾

[یوسف]گفت: مرا بر خزانه ‌هاى این سرزمین بگمار که من نگهبانى دانا هستم (۵۵)

وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۵۶﴾

و بدین گونه یوسف را در سرزمین [مصر]قدرت دادیم که در آن هر جا که مى خواست‌ سکونت میکرد هر که را بخواهیم به رحمت‌ خود مى ‌رسانیم و اجر نیکوکاران را تباه نمى‌ سازیم (۵۶)

وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿۵۷﴾

و البته اجر آخرت براى کسانى که ایمان آورده و پرهیزگارى مى ‌نمودند بهتر است (۵۷)

وَجَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ﴿۵۸﴾

و برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند [او]آنان را شناخت ولى آنان او را نشناختند (۵۸)

وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿۵۹﴾

و، چون آنان را به خوار و بارشان مجهز کرد گفت: برادر پدرى خود را نزد من آورید مگر نمى ‌بینید که من پیمانه را تمام مى‌ دهم و من بهترین میزبانانم (۵۹)

فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿۶۰﴾

پس اگر او را نزد من نیاوردید براى شما نزد من پیمانه‌ اى نیست و به من نزدیک نشوید (۶۰)

قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند او را با نیرنگ از پدرش خواهیم خواست و محققا این کار را خواهیم کرد (۶۱)

وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿۶۲﴾

و [یوسف]به غلامان خود گفت‌ سرمایه ‌هاى آنان را در بارهایشان بگذارید شاید وقتى به سوى خانواده خود برمى‌ گردند آن را بازیابند امید که آنان بازگردند (۶۲)

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۶۳﴾

پس، چون به سوى پدر خود بازگشتند گفتند اى پدر پیمانه از ما منع شد برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه بگیریم و ما نگهبان او خواهیم بود (۶۳)

قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿۶۴﴾

[یعقوب]گفت: آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان (۶۴)

وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿۶۵﴾

و هنگامى که بارهاى خود را گشودند دریافتند که سرمایه‌ شان بدان‌ها بازگردانیده شده است گفتند اى پدر [دیگر]چه مى‌ خواهیم این سرمایه ماست که به ما بازگردانیده شده است قوت خانواده خود را فراهم و برادرمان را نگهبانى مى ‌کنیم و [با بردن او]یک بار شتر مى‌ افزاییم و این [پیمانه اضافى نزد عزیز]پیمانه‌ اى ناچیز است (۶۵)

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿۶۶﴾

گفت: هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا با من با نام خدا پیمان استوارى ببندید که حتما او را نزد من باز آورید مگر آنکه گرفتار [حادثه‌ اى]شوید پس، چون پیمان خود را با او استوار کردند [یعقوب]گفت‌ خدا بر آنچه مى‌ گوییم وکیل است (۶۶)

وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿۶۷﴾

و گفت: اى پسران من [همه]از یک دروازه [به شهر]در نیایید بلکه از دروازه ‌هاى مختلف وارد شوید و من [با این سفارش]چیزى از [قضاى]خدا را از شما دور نمى‌ توانم داشت فرمان جز براى خدا نیست بر او توکل کردم و توکل‌کنندگان باید بر او توکل کنند (۶۷)

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا کَانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾

و، چون همان گونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند [این کار]چیزى را در برابر خدا از آنان برطرف نمیکرد جز اینکه یعقوب نیازى را که در دلش بود برآورد و بى‌ گمان او از [برکت]آنچه بدو آموخته بودیم داراى دانشى [فراوان]بود ولى بیشتر مردم نمى‌ دانند (۶۸)

وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۶۹﴾

و هنگامى که بر یوسف وارد شدند برادرش [بنیامین]را نزد خود جاى داد [و]گفت: من برادر تو هستم بنابراین از آنچه [برادران]میکردند غمگین مباش (۶۹)

فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿۷۰﴾

پس هنگامى که آنان را به خوار و بارشان مجهز کرد آبخورى را در بار برادرش نهاد سپس [به دستور او]نداکننده‌ اى بانگ درداد اى کاروانیان قطعا شما دزد هستید (۷۰)

قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿۷۱﴾

[برادران]در حالى که به آنان روى کردند گفتند چه گم کرده‌ اید (۷۱)

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿۷۲﴾

گفتند جام شاه را گم کرده‌ ایم و براى هر کس که آن را بیاورد یک بار شتر خواهد بود و [متصدى گفت]من ضامن آنم (۷۲)

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ﴿۷۳﴾

گفتند به خدا سوگند شما خوب میدانید که ما نیامده‌ ایم در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نبوده‌ ایم (۷۳)

قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ ﴿۷۴﴾

گفتند پس اگر دروغ بگویید کیفرش چیست (۷۴)

قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ﴿۷۵﴾

گفتندکیفرش [همان]کسى است که [جام]در بار او پیدا شود پس کیفرش خود اوست ما ستمکاران را این گونه کیفر مى‌ دهیم (۷۵)

فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿۷۶﴾

پس [یوسف]به [بازرسى]بارهاى آنان پیش از بار برادرش پرداخت آنگاه آن را از بار برادرش [بنیامین]در آورد این گونه به یوسف شیوه آموختیم [چرا که]او در آیین پادشاه نمى‌ توانست برادرش را بازداشت کند مگر اینکه خدا بخواهد [و چنین راهى بدو بنماید]درجات کسانى را که بخواهیم بالا مى ‌بریم و فوق هر صاحب دانشى دانشورى است (۷۶)

انتهای پیام/