دربی زشت و معماهای پنهان شفر و برانکو
دربی ۸۸ بی خاصیت، یخ و سرد و خسته تمام شد تا برخلاف جوسازیها، دوباره مردم و هواداران بازنده اصلی لقب گیرند.
مثل باد سرد پاییز که تن و استخوان را میسوزاند دربی ۸۸ یخ و سرد و کسل برگزار شد تا تن خسته و روحیه افسرده برای هواداران باقی بماند. مطمئنا این دربی در ذهن کسی نمیماند. اصلا چه داشت که بماند. جنگهای تن به تن برای خراب کردن بازی حریف نه برای تن به تن شدن برای گرفتن ۳ امتیاز. همین است که جنس فوتبال ایران را از صاحبان سبک متمایز میکند.
مهمترین دیدار لیگ این قدر بی شور و خستهکننده برگزار شد که جای دفاعی از لیگ نمیگذارد. البته شاید بی انصافی باشد همه لیگ را به دربی پایتخت خلاصه کنیم، اما اگر قرار است جدال سنتی سرخابیها را گل سرسبد بازیهای لیگ معرفی کنیم مایه خجالتی بیش نیست.
البته این اولین بار نبود و نخواهد بود که جدال آبیها و سرخها سرد و کسل کننده شروع و تمام میشود. در یک برههای تساویهای خسته کننده سرخابیهای این قدر زیاد شده بود که به باور مردم رسیده بود که پشت پرده خبرهایی هست و دستهایی در کار است که بازیها مساوی شود، اما بعد از مدتی شرایط دو تیم تغییر کرد و بالاخره دربیها رنگ برد را به خود دید، اما به نظر میرسد پرسپولیس و استقلال با دو مربی ترسو و خسته از فشارها قرار است به دوران بازیهای زشت و کسل کننده باز گردند.
دربی گذشته هم درحالیکه شاهد بازی خیلی عالی نبودیم این برانکو بود که به دلیل تفاضل امتیازها محتاط تیمش را روانه میدان کرده بود و شفر از آن احتیاط استفاده کرد و تیمش یک بر صفر برد، اما در دربی ۸۸ هر دو مربی نشان دادند بیش از همیشه تحت فشار قرار دارند، اولویت دربی به نباختن بنا نهادند.
از بازی صفر - صفر پرسپولیس و استقلال به لحاظ استراتژیکی نه ضرر کردند نه سود. استقلال توانست پرسپولیس پرمدعا را متوقف کند آن هم در روزی که میزبان بود و پرسپولیس قبل از بازی حساس با السد نباخت و به یک امتیاز خود را قانع کرد تا با شکست به استقبال یکی از مهمترین بازیهای سال خود نرود.
قبل از دربی ۸۸ شفر و برانکو از هدف بردن در دربی صحبت کرده بودند، اما نحوه بازی شاگردانشان در زمین با آنچه که سرمربیان سرخابی بیان کرده بودند، زمین تا آسمان فاصله داشت؛ اتفاقات بازی طوری بودن که گواهی میکرد که مرد کروات و آلمانی علاقهای به باختن نداشتن؛ ولاغیر.
شفر برای دیدار با پرسپولیس کمربند دفاعی تیمش را محکمتر کرده بود و به خواسته اش هم رسید. فقط هواداران استقلال نفهمیدند و سرشان را شاید به دیوار هم کوبیده باشند که چرا سرمربی آلمانی این طور تعویض کرد. اینکه اصلا چرا باشگاه استقلال مرتضی تبریزی را با قیمت بالا از ذوب آهن گرفت هم جای سوال دارد. تبریزی در بازی مهم نتواند خودی نشان دهد چرا به استقلال آمده است؟ کاش مسئولان گذشته و کنونی استقلال بگویند نگه داشتن تیام چقدر برایتان هزینه داشت که او را راحت از دست دادید، اما به جایش الحاجی گرویی را جذب کردید که جز راه رفتن روی نرو هواداران چیزی ندارد. آیا او قرار است این طور و این گونه قول قهرمانی به هواداران خود بدهید؟ استقلال به خاطر وجود چند بازیکن خود که دربی اولی بودند حسابی جا زده بودند.
استقلال از ابتدای فصل تا به حال فقط یک برد مقابل تراکتورسازی از هم گسیخته داشته و بس. تساوی در دربی برای اینکه تحت فشار قرار نگیری شاید برای شفر خوشایند باشد، اما قطعا برای هواداران استقلال حاصلی جز حرص خوردن ندارد.
در سمت دیگر زمین برانکو را داشتیم. برانکویی که یک نگاهش به بازی السد بود و یک دلش به دربی بود که نبازد.
برای پرسپولیس این تساوی ضرر نداشت، چون این تیم میانگین ۸ بازی انجام داده دو امتیاز گرفته و این برای تیمی که میخواهد راه قهرمانی را برود نتیجه بدی نیست. تساوی برای برانکو ضرر نداشت، چون تیمش نباخت و با روحیه ناراحت به مصاف السد نمیرود، اما برانکو اگر نمیترسید میتوانست مقابل استقلالی که زهر و زور بردن نداشت تبدیل به یک برنده شود و در عوض با روحیه بهتر و بشاشتر به استقبال السد برود، اما سرمربی کروات پرسپولیس ترجیح داد از این فرصت استفاده نکند و بیشتر به منافع خودش فکر کند.
البته بی انصافی است که به این اشاره نکنیم پرسپولیس به نسبت استقلال در دربی ۸۸ تیمتر نشان داد، اما تخریب بازی سرخپوشان توسط شفر باعث شد تا شاگردان برانکو نتوانند مقابله زهرداری کنند.
برانکو هم نباخت هم یک امتیاز گرفت، اما این وسط تکلیف هواداران چه میشود را نمیدانیم. شاید پستی که قبل از دربی بین مردم با این مضمون دست به دست میشد که قیمت ارز و طلا حوصلهای برای مردم نگذاشته که به دربی فکر کنند بهترین دل گرمی است برای این تساوی یخ و بی خاصیت.
درست است که سرمربیان پرسپولیس و استقلال باید مصلحت خود و تیمشان را ببییند، اما یادشان نرود دل خوشی اندکی هم که مردم به فوتبال و دربی دارند را نباید به راحتی فدای خواستههای خودشان و موقعیتهای خودشان کنند. مربیان میروند و میآیند، اما آنچه میماند همین هیجانهای دربی است. حالا باید دست به دعا شویم در آینده این روند ترس از نباختن در دربی تبدیل به عادت این مربیان نشود.
ارسال نظر