بهبهانه آغاز بیست و پنجمین سال رهبرى حضرت آیتالله امام خامنهاى (مد ظله العالى)
یک حقیقت، دو تجلى
ارزیابى هنر مدیریتى رهبر معظم انقلاب در طول بیست و پنج سال گذشته که انقلاب اسلامى را بهسلامت از دل توفانها عبور داد، اگرچه در دهها کتاب هم نمىگنجد اما درعینحال موضوع مهمى است که نمىتوان از کنار آن بهسادگى گذشت.
به گزارش پارس ، به نقل ازتسنیم، ارزیابى هنر مدیریتى رهبر معظم انقلاب در طول بیست و پنج سال گذشته که انقلاب اسلامى را به سلامت از دل توفان ها عبور داد، اگرچه در ده ها کتاب هم نمى گنجد اما در عین حال موضوع مهمى است که نمى توان از کنار آن به سادگى گذشت. آن هایى که از نزدیک دستى بر تاریخ دارند، از یک بیمارى شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان و تحلیل گران تاریخ سخن مى گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانى که در پرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخى هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت هاى طاقت فرسایى را براى ضبط و روایت برهه هایى دور از یک دوره تاریخى متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است. این بیمارى، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه هاى علمیه، عالمان دینى، رجال مذهبى واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.
این روزها درحالى بیست و ششمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه اى را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامى فرا روى داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه و مطبوعه اى، از این انتخاب هوشمندانه و سرنوشت ساز نام و یادى به میان مى آید.
شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل مى گویند هر چه ذوق هنرى است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهى است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوى شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابى به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلى یافته است.
به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علماى فلسفه وعرفان، تعبیرى در توصیف واجب الوجود دارند که مى گویند « هو مستور لشده ظهوره و هو مخفى لشده وجوده» یعنى ظهور و وجود بارى تعالى آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفى مانده است. به راستى چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز و نشیب هاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این توفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده ایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کرده ایم
یکى از دغدغه هاى رهبران هر انقلابى، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب براى نابودى آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلى انقلاب را نشانه مى روند. رحلت امام خمینى (ره) بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى در چهاردهم خرداد سال ۶۸ در شرایطى بسیار حساس اتفاق افتاد. تحلیل هاى دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینى، پایان کار انقلاب اسلامى را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتد پرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینى اعلام کرد: « با رفتن (امام) خمینى، انقلاب اسلامى به پایان رسید» . اما تدبیر دوراندیشانه امام خمینى (ره) براى احیاى نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسى جمهورى اسلامى، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید. ساعاتى پس از رحلت امام خمینى، على رغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتى مدبرانه و به هنگام، آیت الله خامنه اى را به عنوان رهبر جدید جمهورى اسلامى معرفى کرد. حضور میلیونى مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینى (ره) و حمایت بى دریغ آن ها از انتخاب مقام معظم رهبرى، با طرح شعارهایى مانند: « اطاعت از خامنه اى، اطاعت از امام است» ، مهر تاییدى بر انتخاب به جا و شایسته مجلس خبرگان رهبرى بود.
در نظام جمهورى اسلامى، نقش رهبرى، کلیدى و بنیادین است. او فردى آگاه به دین، زمان شناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهاى کلان نظام را بر اساس رهنمودهاى اسلام تعیین مى کند. به تعبیر حضرت آیت الله خامنه اى: « رهبرى یعنى آن نقطه اى که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل مى شود. او حقیقت را براى مردم روشن و توطئه هاى دشمن را بر ملا مى کند، به مردم امید مى دهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئه گران دفاع مى کند» .
آیت الله خامنه اى در حوزه هاى علمیه و دوران سخت مبارزه، به بالندگى رسید و به عنوان نویسنده اى متبحر و خطیبى توانا و مجاهدى نستوه از آن پایگاه برخاست و از آغاز نهضت اسلامى، یار و پیرو راستین امام خمینى بود و در رشته هاى مختلف علمى به ویژه اسلام شناسى، فقه و تاریخ اسلام صاحب نظر شد. چنانکه امام راحل درباره ایشان فرمود: « جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى دانم و شما را چون برادرى مى شناسم که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت فقیه جداً جانبدارى مى کنید. در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى دهید» .
یک بررسى کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبرى، نشان مى دهد که در طول بیست و پنج سال گذشته، سکاندار کشتى انقلاب اسلامى، على رغم توفانهاى تند سیاسى در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده است. اکنون هوشیارى، توانمندى و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینى و ارتقاى جایگاه جمهورى اسلامى ایران در جهان بر کسى پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندى انگشت حیرت به دهان گرفته اند.
* حجاب معاصرت
ارزیابى هنر مدیریتى رهبر معظم انقلاب در طول سال هاى گذشته که انقلاب اسلامى را به سلامت از دل توفان ها عبور داد، اگرچه در ده ها کتاب هم نمى گنجد اما در عین حال موضوع مهمى است که نمى توان از کنار آن به سادگى گذشت. آن هایى که از نزدیک دستى بر تاریخ دارند، از یک بیمارى شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان و تحلیل گران تاریخ سخن مى گویند. چه بسیار تاریخ دانان و تاریخ نویسانى که در پرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخى هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت هاى طاقت فرسایى را براى ضبط و روایت برهه
هایى دور از یک دوره تاریخى متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است. این بیمارى، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه هاى علمیه، عالمان دینى، رجال مذهبى و اصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.
این روزها در حالى بیست و ششمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه اى را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامى فرا روى داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه و مطبوعه اى، از این انتخاب هوشمندانه و سرنوشت ساز نام و یادى به میان مى آید.
شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل مى گویند هر چه ذوق هنرى است در توصیف و استعاره و کنایه و تشبیهى است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوى شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابى به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلى یافته است.
* خورشید در آینه خورشید
امام بخشى از این بار مسؤولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى… برادرى آشنا به مسایل فقهى و متعهد به آن… ازجمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مى بخشد… متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام… عالم به دین و سیاست… کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است… سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب… در حکم آیه شریفه « اشداء على الکفار و رحماء بینهم» … من آقاى خامنه اى را بزرگ کردم… ایشان سرمایه انقلاب هستند… ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مى باشد، برخوردارند… ایشان الحق شایسته رهبرى اند، با بودن آقاى خامنه اى شما خلأ رهبرى ندارید و… و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانى خود در میان مردمى که دست بیعت به سوى ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایى که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشى نخواهیم کرد.
آرمان هایى چون پیگیرى سیاست نه شرقى و نه غربى، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنیاى اسلام، وفادارى به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایى کشور، حرکت به سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى شمردن مسأله فلسطین.
*عوامل مؤثر در سرعت عمل خبرگان
سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى در دوره اول در انتصاب حضرت آیت الله العظمى خامنه اى به مقام منیع ولایت و زعامت و رهبرى انقلاب اسلامى یک حادثه فوق العاده مهم تاریخى بود. این اقدام که هر چه زمان از آن مى گذرد بر ارزش هاى آن افزوده مى گردد، حقیقتى را به اثبات رساند که امروز در محضر قضاوت تاریخ واقع گردیده و امروز که در آستانه بیست و ششمین سال آن قرار گرفته ایم، نمى توانیم آن را در ظرفیت این مختصر بگنجانیم.
در واقع سه عامل مهم منجر به سرعت عمل مجلس خبرگان در انتخاب رهبر در یک شرایط حساس براى اقدام به یک انتخاب صحیح شد که این سه عامل هرگز جدا از هم نبوده اند، بلکه مانند یک مثلث، سه ضلعى یکپارچه اى را تشکیل داده اند که کاملاً مکمل یکدیگرند که به اختصار به هر یک از این عوامل دخیل ذیلاً اشاره مى گردد.
اولین اصل که در این موضوع دخالت داشت، وجود نفوذ معنوى امام راحل بود. همه رجال سیاسى، مذهبى و نخبگان جامعه اعم از علما و فضلا و اهل تقوا بلاشک تحت تأثیر عظمت و قدرت نفوذى معنوى او قرار داشتند، او بر دل ها حاکم بود، او دستاورد سال ها مبارزه بود، همه از دل و جان با او هم پیمان شدند تا رهنمودها و فرامین او را عملیاتى کنند که فرموده بود: « من در میان شما باشم و یا نباشم، به همه شما وصیت و سفارش مى کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. »
پیام هاى این چنینى در روح اعضاى خبرگان رهبرى دمیده شده بود و به عزم و اراده و تحرک آن ها قدرت بخشیده و سبب شده بود به تعهدات انقلابى، اسلامى، دینى خود به خوبى عمل کنند. از طرفى باید مردم را در غم و اندوه از دست دادن امام و مقتداى شان تسلاى خاطر مى دادند تا راه، هدف و مقصد او را فراموش نکنند، چرا که فرموده بود: « باید آماده و مهیا باشیم، روزهاى حساس و تعیین کننده اى در پیش رو داریم و انقلاب اسلامى هنوز سال ها و ماه هاى تعیین کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ها حاضر و آماده باشند… » همین روح و اراده معنوى که بر مجلس خبرگان حاکم بود، برگرفته از معنویت و برکات وجودى امام راحل بود که در تصمیم خبرگان مردم در انتصاب بهترین جانشین مؤثر واقع گردید.
دومین اصل موثر در این تصمیم، اعضاى مجلس خبرگان بودند؛ کسانى که از متن جامعه و توسط مردم براى چنین امرى گزینش شده بودند تا از ادامه راه ترسیم شده امام، تخطى صورت نپذیرد. اعضاى مجلس خبرگان با خداى خویش و ملت و امام امت پیمان بسته بودند کسى را جایگزین امام خمینى (ره) کنند که همانند او باشد و در عمل از سلامت نفس، صلابت، شجاعت، رحمت، رأفت، درایت، سیاست، دقت و بصیرت خمینى گونه برخوردار باشد.
مجلس خبرگان که در یک دوره شش ساله در دوران امام راحل آزمون ها و خطاها را تجربه کرده بود، رهنمودهاى هشداردهنده سال ۶۲ را آویزه گوش خود کرده بودند، پس باید کسى انتخاب مى شد که « بازوى توانمند جمهورى اسلامى» ، « آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن» و « حامى مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه» باشد. یعنى کسى را که امام درباره اش فرموده بود: « در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى دهید. » لذا خبرگان به مباحث جلسه صبح خبرگان که بحث شورایى بودن رهبرى مطرح شده بود، تمایل نشان نداد، اما همین که سخن از فرد پیش آمد، یکى از نمایندگان از رئیس و نایب رئیس سؤال کرد که « چرا نظر امام را نقل نمى کنید؟ » با این جمله، چشم ها به نایب رئیس مجلس (آقاى هاشمى رفسنجانى) دوخته مى شود و همه از او مى خواهند که نظر امام راحل را بیان کند. او از راز سر به مهرى پرده برداشت و چنین گفت: « در چند مورد حضرت امام در جلسات خصوصى، « آقاى خامنه اى» را به عنوان رهبر آینده کشور معرفى نمودند. »
با ذکر این جمله صلوات مجتهدان عالى رتبه، صحن مجلس خبرگان را به لرزه در مى آورد و آیت الله العظمى خامنه اى به پشت تریبون مى روند و از نمایندگان مى خواهند که شخص دیگرى را به رهبرى برگزینند. ولى نمایندگان با صلوات پى درپى، رهبرى ایشان را مورد تأیید قرار مى دهند. یکى از نمایندگان که آتش تندى داشت، معظم له خطاب به او مى فرمایند: « اگر من رهبر شوم خود شما حاضرید تبعیت کنید. » آن چهره سرشناس سه بار تأکید مى کند و اظهار مى دارد ما جان خود را در این راه مى گذاریم! اما بعدها او و مواضعش چیز دیگرى شد و تاریخ بعدها مشخص کرد که اشاره رفتن انگشت حضرت آقا به سوى او بى حکمت نبوده است.
سومین ضلع این مثلث یکپارچه، شخص حضرت آیت الله العظمى خامنه اى بود که از ویژگى ها و خصوصیات ممتازى برخوردار بود، به دلیل این که، معظم له سال ها درس آموخته امام و در سال هاى مبارزه بسیار خوش نام بود و پس از پیروزى انقلاب نیز مسؤولیت هاى متعددى چون؛ نماینده امام در شوراى انقلاب، نماینده امام در ارتش و سپس شوراى عالى دفاع، امام جمعه تهران، نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبرى، رئیس شوراى انقلاب فرهنگى و هشت سال ریاست جمهورى را عهده دار بود و طبق قانون اساسى پس از امام، دومین شخصیت انقلاب و نظام شناخته مى شد. بالاتر از آن، شخصیت او داراى ابعاد فرهنگى، علمى، فقهى، سیاسى، هنرى، عبادى، اقتصادى، اجتماعى، اعتقادى، قرآنى و معنوى بود و البته شخصیت معنوى ایشان بر موارد دیگر غلبه داشت، لذا مى بینیم مرتب همگان را به مطالعه دروس اخلاقى دعوت مى کردند: « تا آنجا که مى توانید با صحیفه سجادیه مأنوس شوید، کتاب بسیار عظیمى است. این که گفته اند زبور آل محمد (ص) است، واقعاً همین طور است، پر از نغمه هاى معنوى است، دعا و درس است، هم درس اخلاق است و هم درس علم النفس است، هم درس امور اجتماعى است. »
معظم له درباره تلاوت و تدبر در آیات قرآن نیز مى فرمایند: « قرآن مثل کتاب معمولى نیست که آدم یک بار بخواند. خیلى خوب خواندیم. یاد گرفتیم. بعد ببندیم بگذاریم سر جایش، نه این مثل آب آشامیدنى است، حیات بخش است. همیشه مورد نیاز است، تأثیر آن تدریجى است، در طول زمان است، نهایت ندارد، هدایت او آخر ندارد، هرچه شما از قرآن فرابگیرید، باز یک باب دیگرى هست که گشوده بشود، گره دیگرى است که باز بشود، مجهول دیگرى هست که معلوم بشود، قرآن این جورى است. لذا باید دائم قرآن خواند. »
معظم له این راه و روش عملى را در زندگى شان نیز داشته و تجربه کرده اند. اهل تقوا و فضیلت او را با معنویتش مى شناختند. پس از ۲۵ سال دوران رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه اى که جریان انقلاب و نظام جمهورى اسلامى با مشکلات و سختى ها و بحران هاى عدیده اى روبه رو شد، دیدیم که ایشان با همین معنویت و بصیرت دینى بسیار قوى اى که داشت انقلاب را از معبرهاى بسیار دشوار عبور داد.
نتیجه اى که گرفته مى شود این که؛ روحیه معنوى و تقوامنشى معظم له در هر سه عامل حاکم بود و مجلس خبرگان هم که اعضاى آن اهل تقوا و معنویت بودند و از روح ملکوتى امام پیام مى گرفتند و برکات معنوى امام هم در مجلس خبرگان حاکم بود، لذا در اسرع وقت جانشین خلف امام یعنى مقام معظم رهبرى را انتخاب و به مردم معرفى کردند.
*چالش هاى پس از رهبرى
جابه جایى ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده اى درنظام هاى سیاسى رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگرى هاى امام امت (ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونى مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامى با کم ترین هزینه انجام شد.
به اعتقاد بسیارى از تحلیل گران سیاسى، معدل عملکرد و هنر مدیریتى و رهبرى امام (ره) در برهه زمانى ۶۷ تا ۶۸ که آخرین سال حیات مادى ایشان بر این کره خاکى بود را مى توان با تمام دوران مبارزه و رهبرى امام (ره) مقایسه کرد و در واقع سال ۱۳۶۷ سال شکوفایى و اوج هنرنمایى آن قائد عظیم الشأن بود.
در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلى سیاست ها و خطمشى جمهورى اسلامى ایران در عرصه هاى سیاسى، فرهنگى و بین المللى، بن بست هاى موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایى و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملى انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلى، عزل منتظرى از قائم مقامى رهبرى و انهدام باند مهدى هاشمى، تشکیل شوراى بازنگرى قانون اساسى و حذف مرجعیت از شرایط رهبرى، از جمله بن بست هایى بود که مى توانست هر انقلابى را به زانو درآورد، علاوه بر آن که با صدور حکم قتل سلمان رشدى و گشایش جبهه فرهنگى اسلام در برابر دنیاى غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تأکید مجدد بر صلاحیت هاى آیت الله خامنه اى، سیاست هاى کلى نهال نوپاى انقلاب را ترسیم فرمودند.
رهبر معظم انقلاب در شرایطى سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضاى پیش روى ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت على الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمى، فقهى، آموزشى و پرورشى و با تشکیلاتى قوى و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان، قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سودجستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش ها و جانفشانى هاى مریدانى چون طالقانى ها، بهشتى ها، مطهرى ها، خامنه اى ها، هاشمى رفسنجانى ها، مفتح ها، باهنرها، رجایى ها، سعیدى ها، غفارى ها، اندرزگوها، مدنى ها، اشرفى اصفهانى ها، دستغیب ها و… بهره برد که این امتیاز در سال هاى نخستین رهبرى آیت الله خامنه اى، به رغم تمامى شایستگى هاى ایشان، مهیا نبود و سال ها به درازا کشید تا بن مایه هاى عمیق علمى و قابلیت هاى شگرف فقهى ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
* مدیریت بحران
حضرت آیت الله خامنه اى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود.
رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها ساییده و نشان مى دادند. تأسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پایین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود.
تنظیم سیاست ها و اولویت هاى بازسازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالش هاى نفس گیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد. برنامه اى که به دلیل ماهیت ابزارى و سرمایه اى خود، موجبات بروز برخى ناعدالتى ها و تبعیض ها را فراهم مى ساخت اما این امر دلیلى بر سکوت و یا شانه خالى کردن ایشان از زیر بار مسؤولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخى سیاست هاى اقتصادى، در مواردى از سرعت گرفتن برنامه هاى موسوم به توسعه اقتصادى به دلیل فشارى که بر گرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد مى آمد، جلوگیرى به عمل آوردند.
یکى از مهمترین ویژگى هاى مقام معظم رهبرى به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالى و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانى است. اداره یک جامعه در شرایط عادى، شاید کار دشوارى نباشد خصوصا براى مدیران و رهبرانى که از تجربه لازم براى اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندى یک مدیر و یک سکاندار کشتى در شرایطى ظاهر مى شود که در لحظات بحرانى و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکى از این عقبه هاى سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم.
در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهاى غربى به خلیج فارس و آغاز درگیرى ها، گروههایى که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق مى دانستند، با مشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه اى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامى از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیارى و تدبیر رهبرى که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیرى با دنیاى غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام (! ) به سلامت عبور کرد تا هوشمندى و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
*عبور از دوران فتنه
دوران به قدرت رسیدن طیفى از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسى را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامى به شمار آورد. دورانى که شاهد بروز و ظهور فتنه هایى چون قتل هاى زنجیره اى، شبه کودتاى ۱۸ تیر، یکه تازى مطبوعات زنجیره اى و فضاى به شدت ملتهب سیاسى کشور بودیم.
قصه تلخ قتل هاى زنجیره اى با هدف فرمان آتش به سوى نظام طراحى شده بود و تبلیغات گسترده اى که هیچ تناسبى با وزن واقعى آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتى گوبلز و هیاهوى دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره هاى آدم سوزى و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانى مى انداخت. واقعه اى که به جاى ریشه یابى، توسط برخى گروههاى فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازى کشیده شده بود و محورى ترین شخصیت ها و بنیادى ترین نهادهاى نظام را با آتشبارى فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند.
توطئه اى که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلى و فراگیرنمودن آتش جنگ داخلى، ارکان نظام اسلامى را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبرى، به فرصتى براى پالایش نظام از نیروهاى نفوذى و موجب شکل گیرى صف بندى جدیدى به نام نیروهاى خودى و غیرخودى در جریان هاى سیاسى کشور گردید.
شکل گیرى مطبوعات زنجیره اى که درجهت اجراى پروژه هایى چون نافرمانى مدنى، استحاله از درون، دیپلماسى مسیر، براندازى خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنى، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنى در بالا، عبور از خاتمى و… تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان دارى رهبرى به تسخیر نیروهاى نظام درآمدند تا یکى از مستحکم ترین و مؤثرترین پایگاههاى دشمن که عبدالله بن ابى ها در آن موضع گرفته و فروپاشى نظام اسلامى را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشى گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایى چون فشار از پایین و چانه زنى در بالا و یا پروژه فروپاشى از درون، گواهى دیگر بر برخورد امام گونه ایشان با مخاطرات پیش روى انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید، حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است در حالى که برخى به دنبال نقش آفرینى همزمان یلتسینى و گورباچفى هستند. این ها اشتباه اولشان این است که آقاى خاتمى، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمى جمهورى اسلامى، نظام دیکتاتورى پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروى متشکل از سرزمین هاى به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بى بدیل رهبرى در ایران شوخى نیست.
تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتاى ۱۸ تیر ۷۸ تلؤلؤ دیگرى از هنر رهبرى و هدایت ایشان است. حادثه اى که با طراحى نیروهاى خارجى و صحنه گردانى اپوزیسیون داخلى و بازیگرى گروهى از اراذل و اوباش و تعدادى دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه اى شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبرى، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامى مان لبخند زند.
حادثه ۱۱ سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایى بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و تشکیل ائتلافى موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهاى شرارت و شعار هر که با ما نیست بر ماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهاى دنیاى اسلام طراحى شده بود و در برهه اى که قدرت هاى بزرگى چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهى را با سواره نظامان صلیبى در پیش گرفته بودند، غرش رعدآساى رهبرى در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینى به نام رژیم صهیونیستى و دولت استکبارى آمریکا، بیدارى و خیزش دنیاى اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان هاى سیاسى بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه هاى غربى، براى رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیرى با آمریکا، پیشنهاد مذاکره و همراهى با لشکرکشى هاى آمریکا را مى دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامى هاى مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل هاى ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.
* نمى از یم
صیانت از آراى مردم و حفاظت از حقوق و آزادى هاى مشروع آنان در برابر خودمحورى ها و خودکامى هاى گروههاى سیاسى و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گرى اکثریت، از دیگر هنرهاى بى بدیل رهبرى است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسى شده است، حادثه اى که بنیان آن در برهه هایى از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبرى در هم پیچید.
ارائه تعاریف جدیدى از دموکراسى، مردم سالارى، حقوق بشر، جامعه مدنى و… ، که در سایه هوشمندى رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظرى و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دموکراسى را به یک فرصت تازه براى نظام اسلامى تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندى چون مردم سالارى دینى، جامعه مدنى نبوى و اصول گرایى اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانى انقلاب اسلامى خلق شود.
مرورى گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه هاى صورت گرفته در بیست وپنج سال گذشته، گواهى بر این مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمى از یم ویژگى ها و ظرفیت هاى شگرف حضرت آیت الله خامنه اى را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.
تسلط و احاطه بى نظیر معظم له بر امورى همچون مسایل نظامى، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگى، ناتوى فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاهها، بایسته هاى حوزه هاى علمیه، شناخت دغدغه هاى نیروهاى انقلاب و درک شایسته از بایسته هاى نظام اسلامى و… باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.
هیچ فرد منصفى نمى تواند منکر این مهم شود که دستاوردهاى نظام درعرصه هایى چون پیشرفت هاى هسته اى، موشکى، سلول هاى بنیادى، تولید داروها و واکسن هاى مهارکننده بیمارى هایى چون ایدز و برخى سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیه سازى، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزارى در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس در جوانان و جوان گرایى و… در گرو دغدغه ها و پیگیرى هاى مستمر ایشان صورت گرفته است.
معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: « اگر بودجه بندى کشور در دست من بود، مهمترین چیزى که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه مى کردم، همین مسأله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربناى پیشرفت و تعالى یک جامعه نگاه مى کند. »
از زمان فروپاشى ساختار نظام بین الملل به واسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروى، منطقه خاورمیانه و رخدادهاى جهانى تحولات پرآشوبى را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکى از حلقه هاى کلیدى آن محسوب مى شد. عبور از گردونه هاى بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهورى اسلامى ایران بود. در واقع بحران ها و رخدادهاى متوالى که در طى این سالها براى جمهورى اسلامى ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود.
اگر فضاى تصمیم گیرى را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزى شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانى، تقسیم بندى کنیم، جمهورى اسلامى همواره در فضاى بحرانى بهسر مى برد. بنابراین تصمیم گیرى در چنین شرایطى بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع مى باشد.
عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آن ها به فرصت هاى مغتنم از شاخص هاى بارز دیپلماسى جمهورى اسلامى ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان مى دهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است.
امروز کسى تردیدى ندارد که مواضع و رویکردهاى رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهاى مهمى مانند ۱۱ سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازى براى حمله و سرنگونى جمهورى اسلامى ایران، تحریم ها و فشارهاى ارعاب آمیز، دفاع از آراى مردم در انتخابات دهم ریاست جمهورى سال ۸۸ و مهار فتنه اى که کیان نظام اسلامى را هدف قرار داده بود و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهورى اسلامى ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلى و خارجى به شدت افزایش داده اند.
ارسال نظر