به گزارش پارس نیوز، 

سعید مستغاثی منتقد سینما، یادداشت جدید خود درباره فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی را در اختیار خبرنگار ما قرار داده است که در ادامه آن را می خوانید؛

«شاید اگر ۵ کار قبلی بهرام توکلی مانند «پرسه در بهشت» یا «آسمان زرد کم‌عمق» و یا «بیگانه» را دیده باشیم، از اینکه چنین فیلمسازی فیلم «تنگه ابوقریب» را نوشته و کارگردانی کرده، به شگفت بیاییم. فیلم‌هایی که نه فقط به لحاظ محتوایی با تنگه ابوقریب، به کلی متفاوت بودند؛ بلکه از لحاظ فرم و ساختار هم آثار به شدت ضعیفی بودند که حتی بعضاً نمی‌شد عنوان فیلم بر آن‌ها نهاد.

اما اگر فیلم قبلی توکلی یعنی «من مارادونا هستم» را به خاطر بیاوریم که تا حدودی به لحاظ ساختار، به استاندارد‌های سینما نزدیک‌تر بود و برخی خلاقیت‌ها و ظرایفی در فیلمنامه‌اش وجود داشت، و بعد متوجه شویم که موسسه تولید‌کننده فیلم «تنگه ابوقریب» سازمان فرهنگی هنری اوج بوده است، آنگاه کمی از حیرت‌مان کاسته می‌شود!

«تنگه ابوقریب» درباره یکی از مقاطع ناگفته و فراموش‌شده دوران دفاع مقدس است که حکایت نبرد نابرابر رزمندگان گردان عمار از لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در شرایطی بسیار نابرابر و با دست خالی در مقابل هجوم گسترده ارتش صدام برای تسخیر خوزستان در اواخر دوران دفاع مقدس (تیرماه ۱۳۶۷) را روایت می‌کند. تصاویر تکان‌دهنده و صحنه‌های مملو از درگیری و مقاومت و خشونت و آوارگی زنان و کودکان و لت و پار شدنشان و سکانس‌های نفس‌گیر یک سوم پایانی فیلم که نبرد پراکنده و نامنظم، اما پیگیر و پایدار گروهی معدود از همان گردان عمار (در غیاب همه یاران شهیدشان) با خیل تانک‌های دشمن که به دشت عباس سرازیر می‌شوند را به تصویر می‌کشد، تماشاگر را تا آخرین لحظات بر روی صندلی‌اش میخکوب کرده و در لحظات متعددی نگران شخصیت‌هایی مانند خلیل و عزیز و دکتر و برادرش و علی نوجوان می‌کند.

اما فیلم «تنگه ابوقریب» با همه کاراکتر‌های یاد شده و حس تعقیب و پیگیری آن‌ها توسط تماشاگر، قصه و ماجرای قوی و پر و پیمانی در حد و اندازه همان فرم خود و جلوه‌های ویژه عظیمش ندارد، تماشاگر درگیر شخصیت‌ها نمی‌شود و این شخصیت‌ها نیستند که او را تا پایان می‌کشند. بسیاری مواقع این کاراکتر‌ها محو شده، می‌آیند و می‌روند و همین آن‌ها را در ذهن مخاطب آن چنان که پتانسیل فیلم را بالا ببرد، نگه نمی‌دارد. می‌توان شخصیت‌های یک فیلم یا قصه و داستان را متعدد و حتی برابر نمایش داد، ولی یکی از آن‌ها را برجسته‌تر ساخت تا تماشاگر راحت‌تر به بقیه هم برسد.

فیلم «تنگه ابوقریب» به دلیل حجم انبوه صحنه‌های دلخراش و مصیبت‌بار، تا مرز یک فیلم ضد دفاع نیز پیش می‌رود؛ اما برخی دیالوگ‌های شخصیت‌ها و بعضی صحنه‌های کلیدی از جمله نمای آخر از علی نوجوان - که نسبت به شروع کار، تغییر و تحول فوق‌العاده‌ای پیدا کرده- پیشایش گروهی که در نمایی اسلوموشن با چهره‌هایی مصمم و با‌اراده درون کادر قرار می‌گیرند، فیلم را از چنان سمت و سویی نجات می‌دهد.»

یادداشت از سعید مستغاثی- منتقد سینما

 

انتهای پیام/