عربستان سیاست خارجی مستقل ندارد
«حمزه الشاخوری» بیان داشت که عربستان در طی تاریخ خود کشوری مستقل نبوده و ابزار دست قدرتهای بزرگ است.
استان و شهر القطیف از جمله مناطق شرقی عربستان است، این منطقه اگرچه از حیث منابع اقتصادی از جمله نفت بسیار غنی است، اما به دلیل تبعیضهای اعمال شده توسط رژیم سعودی به دلیل شیعه بودن ساکنان آن از جمله مناطق بسیار محروم عربستان به شمار میآید. این منطقه به دلیل قرار گرفتن در کنار خلیج فارس و داشتن منابع کثیر نفتی از موقعیت استراتژیکی برخوردار است، به همین دلیل برای رژیم سعودی اهمیت بسیار زیادی دارد.
اکثر ساکنان منطقه شرقی عربستان را شیعیان تشکیل میدهند، به همین دلیل ساکنان آن همواره مورد تبعیض رژیمسعودی قرار داشتند، شهروندان این کشور همواره جزو شهروندان درجه دوم عربستان به شمار آمدهاند و مناطق مسکونی آن از سادهترین امکانات بهداشتی و خدماتی و رفاهی محروم هستند، بگونهای که بسیاری از کوچهها و خیابانهای آن در قرن ۲۱ همچنان خاکی است.
وضعیت اسفبار و تبعیضهای اعمال شده توسط رژیم سعودی با وجود تلاشهای صورت گرفته برای درز پیدا نکردن اخبار آن به رسانههای داخلی و خارجی چنان عیان است که بارها توسط سازمانهای مختلف بین المللی از جمله سازمان عفو بین الملل و دیدهبان حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفته و محکوم شده است.
ساکنان این منطقه با کوچکترین اعتراض نه تنها سرکوب بلکه بازداشت میشوند و به همین دلیل بسیاری از جوانان این منطقه در زندانهای رژیم سعودی بسرمیبرند و سالهاست بدون محاکمه همچنان در زندانهای سعودی هستند که به «زندانیان فراموش شده» معروف شدهاند. این سیاستهای ظالمانه و تبعیض آمیز بارها اعتراضهای گسترده مردمی را در این منطقه به همراه داشته است.
در همین زمینه و برای بررسی ابعاد ظلم سعودیها علیه مردم مظلوم در شرق عربستان خبرنگار مهر با «حمزه الشاخوری» معارض سیاسی با رژیم سعودی و یکی از اعضای بنیانگذار ائتلاف معارض «آزادی و عدالت» عربستان گفتگو کرده است که شرح آن از نظر میگذرد.
*در رابطه با وضعیت مسلمانان و شیعیان در منطقه العوامیه و استان القطیف توضیح دهید.
ساکنان اصیل در الأحساء و القطیف که بیشترشان شیعه هستند، همچنان با جنگ فرقهای مواجه هستند که هدف این جنگ، ریشه کن کردن وجود ساکنان این منطقه است همچنان ترس و هراس بر مردم العوامیه حاکم است و هزاران نفر در العوامیه و القطیف، از فقدان محبوبان خود یعنی شهدا و بازداشت شدگان رنج میبرند؛ به ویژه در العوامیه که در ماه مِی ۲۰۱۷ میلادی، مورد هجوم وحشیانه قرار گرفت و ۱۰۰ روز تحت ظلم و محاصره بود.
هر چند موانع ایست و بازرسی از خیابانها و گذرگاههای داخلی میان محلههای مسکونی برچیده شده، اما کماکان العوامیه تحت محاصره است و از مناطق و روستاهای مجاور دور شده است. شهروندان و اهالی العوامیه، باید برای ورود و خروج از طریق موانع ایست و بازرسی و اردوگاههای نظامی رفت و آمد کنند.
صدها نفر از اهالی العوامیه نیز بنا به دلایل مختلف به ویژه تخریب منازلشان و عدم قدرت آنها برای فراهم کردن منزل جایگزین آواره هستند. محله تاریخی المسوره و کربلاء و المنیره و المنصوری و تعداد دیگری از محلهها نیز، ویران شده اند و امکان فراهم کردن منزل جایگزین وجود ندارد.
ساکنان اصیل در الأحساء و القطیف که بیشترشان شیعه هستند، همچنان با جنگ فرقهای مواجه هستند که هدف این جنگ، ریشه کن کردن وجود این ساکنان و محو هویتشان از طریق برنامهها و نقشههایی برای به حاشیه راندن این ساکنان در عرصه سیاسی و اقتصادی و اداری و محاصره فرهنگی و رسانهای است. همچنین از ۵۰ سال پیش تاکنون آل سعود سیاستها و نقشههایی برای تغییر دموگرافی (بافت جمعیتی) این منطقه در دستور کار خود قرار داده است.
* آیا مردم شرق عربستان قادر به راهپیمایی مسالمت آمیز علیه سعودیها برای احقاق حقوقشان هستند؟
مناطق القطیف و الأحساء در طول تاریخ مهد انقلابها و انتفاضههای مسالمت آمیز علیه حکام سعودی بوده اند. انقلابهای مردمی بنا به دلایل مختلف به ویژه عدم وجود هویت ملی یکسان یا احساسات قومی موجب تجمیع ساکنان مناطق در شبه جزیره عربی شده است و نباید از نقش رژیم سعودی در تکه تکه کردن مردم از طریق برنامهها و نقشههایی برای تحریکات مذهبی و طایفهای غافل شد. در این شرایط، احتمال انفجار مردمی به عنوان یک واکنش علیه سیاستهای رژیم سعودی بنا به دلایل اقتصادی و معیشتی وجود دارد.
*آیا فعالین سیاسی و حقوقی عربستان برنامهای برای مقابله با رژیم سعودی به ویژه در عرصه مبارزه مسلحانه دارند؟
تمام گروههای معارض با رژیم سعودی، حرکت مسالمت آمیز را مبنای اقدامات خود قرار داده و مبارزه مسلحانه گزینهای خارج از محاسبات معارضان است طبق اطلاعات من، تمام گروههای معارض با رژیم سعودی، حرکت مسالمت آمیز را به عنوان مبنایی برای اقدامات خود قرار داده اند و در عرصه سیاسی و رسانهای و حقوقی فعالیت میکنند که به هماهنگیها و دیدارهای بیشتری برای گسترش برنامهها و فعالیتهای خود نیاز دارند.
اقدام یا مبارزه مسلحانه گزینهای خارج از محاسبات معارضان است و برای بررسی نیز مطرح نشده است. ما معارضان در کشورهای مختلف جهان فعالیت و در چارچوب حقوق بین الملل در راستای مقاومت سیاسی و مسالمت آمیز و مشروع کار میکنیم.
از فعالیتهای خود بهره سیاسی و رسانهای و حقوقی میبریم، اما همزمان بر روی جامعه بین المللی حساب نمیکنیم؛ زیرا منطق جامعه بین الملل، منافع اقتصادی اش با رژیم سعودی است؛ بنابراین در وهله نخست، بر خداوند و سپس روی آگاهی و اراده و ایستادگی مردم خود به ویژه در القطیف و الأحساء حساب میکنیم.
*تحلیل شما از نقش آل سعود در برافروختن جنگ در کشورهای منطقه مانند سوریه و عراق و یمن از طریق حمایت از تروریستها چیست؟ مدارس آموزش وهابیت تا چه میزان در تشکیل گروههای تکفیری نقش دارند؟
ادوات وهابی همیشه برای خدمت به صهیونیستها و آمریکاییها حاضر بوده اند و تا زمانی که رژیم سعودی در شبه جزیره عربی برقرار و باقی است، منطقه روی آرامش و ثبات را به خود نخواهد دید. رژیم سعودی یک رژیمی است که از سوی دیگران به کار گرفته میشود؛ این رژیم در ابتدای قرن گذشته توسط انگلیسیها ایجاد و سپس از سوی آمریکاییها برای اجرای ماموریتهای مشخص مدیریت شد؛ بنابراین یک تاریخچهای دارد و همچنان نیز به عنوان مجری طرحها و نقشههای استعماری غرب ایفای نقش میکند. هدف این نقشه ها، تضعیف ملتهای منطقه و نفوذ در نظام کشورهای اسلامی برای سلطه بر داراییها و چپاول ثروت هایشان است. در این چارچوب میتوان نقش سعودیهای خبیث و متحد با دشمنان امت اسلامی یعنی صهیونیستها و غربیها را فهمید.
در رابطه با وهابیت نیز باید بگویم که دست ساخته انگلیسیها است و رژیم سعودی در اجرای اهداف داخلی و منطقهای خود بر آن تکیه دارد. سعودیها از یک سو، از شعارهای دینی وهابیت برای سرکوب خواستههای مردمی در داخل عربستان استفاده میکنند و از سوی دیگر این شعارها را برای افزایش احساسات افراطی و فرقهای و مذهبیِ وهابیهای تکفیری در طول جنگهای ایجاد شده توسط غربیهای امپریالیست علیه ملتهای عربی و اسلامی به کار میگیرند.
به همین صورت صدها هزار نفر طی ۵ دهه اخیر در آتش جنگها و فتنههای فرقهای در افغانستان و عراق و سوریه و یمن سوخته اند. زیرا ادوات وهابی همیشه برای خدمت به صهیونیستها و آمریکاییها حاضر بوده اند. تا زمانی که رژیم سعودی در شبه جزیره عربی برقرار و باقی است، منطقه روی آرامش و ثبات را به خود نخواهد دید.
*موسم حج آغاز شده است و میلیونها نفر از حجاج در این مراسم دینی شرکت دارند. چگونه میتوان از این فرصت برای حل مشکلات جهان اسلام استفاده کرد؟
اداره بین المللی حج موجب خواهد شد این سرزمین برای تمام حاجیان مسلمان امن شود و توسط مقامات سعودی بازداشت یا ربوده یا کشته نشوندبا اندوه و درد تمام باید بگویم که از سال ۱۹۲۵ رژیم سعودی بر حرمین شریفین در مکه و مدینه و مقدسات و احساسات اسلامی و دیدگاه افراطی وهابیت مسلط است؛ دیدگاه وهابیت، دیگر مذاهب و فرقهها و طایفههای اسلامی را تکفیر میکند و موجب ویرانی و تخریب مهد اسلام و محو شدن آثار پیامبر و تاریخ اسلامی میگردد.
این هیمنه سعودی و مدیریت فردی حرمین شریفین موجب محرومیت مسلمانان از حفظ تاریخشان و حمایت از احساسات و مقدسات اسلامی میگردد. از زمان گسترش هیمنه «عبدالعزیز بن سعود» بر حجاز، وهابیت حج را به عنوان عظیمترین عبادت گروهی مسلمانان از فلسفه و معانی خود در نشان دادن وحدت مسلمانان، قدرت آنها و ابراز برائتشان از حاکمان متحد کشورهای استکباری غرب و شرق تهی کرد.
از همین زمان و خیلی زود خواستههای اسلامی مبنی بر بین المللی کردن مدیریت مناطق حرمین شریفین، ایجاد نهادی اسلامی و بین المللی برای نظارت بر دو شهر مقدس مکه و مدینه و حفظ آنها با نظارت دسته جمعی تمام کشورهای اسلامی مطرح شد. این تنها راه برای حفظ مقدسات از سلطه و تکروی و پرهیز از اعمال محدودیت علیه حجاج برخی ملتهای مسلمان است. اداره بین المللی آن نیز موجب خواهد شد این سرزمین برای تمام حاجیان مسلمان امن شود و توسط مقامات سعودی بازداشت یا ربوده یا کشته نشوند. زیرا مقامات سعودی طی ۴ دهه اخیر، مرتکب مسائل امنیتی بسیاری شده اند که در پی آن، هزاران نفر از حجاج و عمره گزاران جان خود را از دست داده و سرنوشت صدها نفر از کسانی که بازداشت شده اند نیز، همچنان نامعلوم است. همینجا مجددا باید خواسته شهید مجاهد و فقیه، شیخ «نمر النمر» مبنی بر ساختن بقیع و ضریح برای اهل بیت در شهر مدینه که سعودیها آن را توسط وهابیت تکفیری ویران کردند، به یاد آوریم.
*طی سالهای اخیر شاهد حوادثی در جریان مراسم حج بودیم که از جمله دردناکترین آنها، واقعه مِنا و شهادت هزاران نفر از حجاج بود. آیا امکان پیگیری حقوقی این قبیل جنایات سعودیها در حوزه بین الملل وجود دارد؟
طی ۴۰ سال گذشته صدها و دهها نفر از حاجیان کشورهای اسلامی و در رأس آنها، جمهوری اسلامی ایران و همچنین پاکستان و تونس و الجزائر و چندین کشور آفریقایی دیگر جان خود را از دست داده اند؛ این کشورها نباید روی گزینههای تفاهم میان خود و مقامات سعودی حساب کنند بلکه کشورهای اسلامی باید از ابتدای آن حوادث و آشکار شدن رویکرد جنایتکارانه آنها، به صورت دسته جمعی یا تکی مسائل و مشکلات اینچنینی را در دادگاههای بین المللی مطرح و خواستار اجرای تحقیقات بین المللی از سوی کشورهای مستقل برای شناخت حقیقی جزئیات حوادث رخ داده میشدند.
این تحقیقات باید در خصوص عوامل وقوع این مشکلات و روشهای برخورد با آن پس از واقع شدنش شود و مشخص گردد سعودیها تا چه میزان برای نجات دادن زخمیها قدرت و آمادگی داشته اند و میتوانستند با اجساد قربانیان طبق کرامت و حرمت میت رفتار کنند.
*در عرصه جهان اسلام مهمترین موضوع مسأله فلسطین است و طی سالهای گذشته شاهد عادی سازی روابط سعودیها با صهیونیستها بوده ایم. در ماههای اخیر نیز طرحی موسوم به «معامله قرن» از سوی آمریکاییها برای نابودی آرمان شریف قدس مطرح و آل سعود نیز بازوی اجرایی آن است. علت این همدستی سعودیها با دشمنان امت اسلامی چیست؟
محمد بن سلمان پس از پادشاه شدن پدرش، خیلی زود چکی سفید امضا به آمریکاییها داد و بدین صورت آمادگی خود را برای اجرای تمام نقشههای صهیونیستی-آمریکایی مقابل به قدرت رسیدن خودش در نجد و از بین بردن رقیبانش در داخل خاندان بن سعود اعلام کرداکنون زمان حکومت ستمکاران است و پوششی که آل سعود طی دهههای گذشته از حکومت و ائتلافشان با انگلیس و صهیونیسم جهانی داشته اند، آشکار گشته است.
نباید فراموش کنیم که میان «عبدالعزیز بن سعود» با انگلیسیها توافقی مبنی بر دست برداشتن از فلسطین در مقابل حمایت انگلیسیها از تاج و تخت عبدالعزیز در نجد و حجاز وجود دارد؛ عبدالعزیز بن سعود همچنین صهیونیستهای اشغالگر را «برادران یهودی ما» توصیف کرد و این اولین اقدام برای فریب اعراب و مسلمانان از طریق مساوی دانستن یهودی و صهیونیستهای اشغالگر بود. توطئههای سعودیها علیه فلسطین پس از کشف نقش «ملک فهد» در توافق کمپ دیوید نیز افشا شد و پس از آن نیز، دیدارهایی میان «ترکی الفیصل» وزیر اطلاعات اسبق سعودی و «بندر بن سلطان» سفیر سعودیها در آمریکا و رئیس مجلس شورای ملی با طرف مقابل صورت گرفت؛ بنابراین نقش سعودیها علیه قدس و ملت فلسطین خلق الساعه نیست بلکه تا زمان ایجاد رژیم سعودی قدمت دارد.
«محمد بن سلمان» نیز آنچه خاندانش طی دهههای گذشته مخفی میکردند، آشکارا انجام میدهد و سعودیها این اقدامات محمد بن سلمان را شجاعت یک شاهزاده جوان تلقی میکنند، اما در حقیقت این رفتار نشانگر نادانی و عدم هوش سیاسی وی است. محمد بن سلمان پس از پادشاه شدن پدرش، خیلی زود چکی سفید امضا به آمریکاییها داد و بدین صورت آمادگی خود را برای اجرای تمام نقشههای صهیونیستی-آمریکایی مقابل به قدرت رسیدن خودش در نجد و از بین بردن رقیبانش در داخل خاندان بن سعود اعلام کرد. در همین چارچوب و با توجه به اینکه رژیم سعودی مجری اوامر دیگران است، هیچ کدام از پادشاهان سعودی نیز قادر به مخالفت با دیکتههای آمریکا نیستند.
شاهزادههای ریاض که سرنوشتشان در گرو حمایت آمریکایی هاست، درک میکنند که اجابت خواستههای آمریکاییها در زمینه معامله قرن و سیاستهای یهودی سازی قدس و اجرای نقشه خاورمیانه جدید، بهای حفظ قدرتشان است. بر همین اساس نیز سعودیها در روزنامهها و فضای مجازی اقدام به عادی سازی روابط و به دور از ارزشهای دینی و اسلامی و عربی کرده و به مقدسات مسلمانان و مسیحیان در فلسطین و درد و رنجهای ملت مسلمان فلسطین توهین میکنند.
ارسال نظر