استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه
از سوی وزارت ارشاد یک برنامه مدون اجرایی و کاربردی که نظمی به فعالیتهای فرهنگی و هنری بدهد ارائه نشده و نبود یک استراتژی فرهنگی مشخص، به سلیقهای عمل کردن برنامهها در دولتهای مختلف منجر شده است.
به گزارش پارس به نقل از فارس، در ادامه سلسله مباحث مطروحه درباره « فرهنگ و دولت یازدهم» سودابه قیصری یادداشتی را در اختیار فارس قرار داده است که در زیر می آید:
یکی از محورهای اصلی انقلاب اسلامی، تغییر در فرهنگ و سیاست های فرهنگی کشور بود؛ فرهنگ در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فرهنگ ایرانی بالاجبار از مولفه های اصلی و بنیادین خود دور می شد و انقلاب اسلامی با هدف بهبود وضعیت فرهنگ مسیر خویش را در راه تعالی و تکامل بشر پیش گرفت.
در ابتدا باید اشاره کرد که فرهنگ زاده روابط انسانی و تداوم آن است و بدیهی است که فرهنگ جزیی جدایی ناپذیر از حیات جمعی یک جامعه محسوب می شود. فرهنگ بستر و زمینه ساز انواع کنش های معنادار انسانی است. به دلیل غلبه فرهنگ بر زندگی جمعی، مشترکات بسیاری در حیطه ارزش ها و باورهای قوام بخش حیات آن جامعه وجود دارد.
در عرصه فرهنگ یا اجتماع، مقوله هایی چون هنر (شامل فیلم و سرگرمی، موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی) ، رسانه ها (شامل رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مجلات، اینترنت و ماهواره) ، دانش و ورزش مطرح می شود. فرهنگ حتی در برگیرنده مواردی چون ذائقه غذایی یک ملت، خصلت های پسندیده ملی که زبانزد جهانی است و موقعیت فرهنگی ممتاز (آثار باستانی و گردشگری، بزرگان ادبیات، شعر، رمان، موسیقی و هنر) و همچنین تعداد محصولات فرهنگی یک کشور نیز هست. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نهادی که متولی رسیدگی به وضعیت فرهنگ در حوزه سیاست گذاری، تولید و توزیع آثار فاخر ایرانی اسلامی با این هدف طرح ریزی و نهادینه شد. در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۵۷ بموجب مصوبه شورای انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و آموزش عالی از ادغام دو وزارتخانه « فرهنگ و هنر» و « علوم و آموزش عالی» تشکیل شد و در نهایت، در سال ۱۳۵۹ واحدهای زیر از وزارت فرهنگ و آموزش عالی منتزع و در وزارت ارشاد اسلامی ادغام شد.
به طور کلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با این اهداف ایجاد شد:
۱. رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا
۲. استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب
۳. اعتلای آگاهی های عمومی در زمینه های مختلف و شکوفایی استعدادها و روحیه تحقیق، تتبع و ابتکار در جامعه
۴. رواج فرهنگ و هنر اسلامی
۵. آگاهی جهانیان نسبت به مبانی و مظاهر و اهداف انقلاب اسلامی
۶. گسترش مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف به خصوص مسلمانان و مستضعفان جهان
۷. فراهم آمدن زمینه های وحدت میان مسلمین
اما آنچه بعد از بیش از ۳ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، حاکی از آن است که یک برنامه مدون اجرایی و کاربردی که نظمی به فعالیت های فرهنگی و هنری بدهد از سوی وزارت ارشاد طرح ریزی و اجرایی نشده است. وظایف و راهکارها تنها در حوزه تصمیم گیری کلان و در جلسات سیاست گذاری بیان شده است. گویای این امر هزاران کالای فرهنگی و هنری تولید شده است که حتی نسبت به برخی از کالاهای مشابه دوران پیش از انقلاب از کیفیت و محتوای مبتذل تری برخوردار است. شاید بتوان این مسئله را از دو بعد مورد مداقه قرار داد:
۱. عدم شناسایی نیازها و خواسته های مخاطبان
۲. عدم بازنمایی مناسب و درست فرهنگ ایرانی اسلامی
برخی از فیلم ها و سریال های طنز، ساختاری هجو، هزل و مبتذل به خود گرفته اند و مبنا را ایجاد ساعاتی خوش و مفرح برای مخاطب قرار داده اند اما تایید این محصولات به منزله نادیده گرفتن حقوق انسانی و کمال گرای انسان در هر جامعه و هر دورانی است.
بخش بزرگی از موسیقی شنیده شده در کشور نیز توسط فعالیت های مخفی و زیرزمینی تولید می شود که به دلیل عدم نظارت و پیگیری به سرعت منتشر می شوند و این در حالی است که فعالیت قانونی موسیقی اصیل ایرانی با اما و اگرها بسیاری همراه است و در نهایت محدودیت اجرای کنسرت و بالابودن هزینه آن، امکان استفاده از موسیقی متعالی و موزون را برای عده ای خاص فراهم می سازد و این پیامد که به دلیل عدم نظارت بر کیفیت و ارائه فرصت نشر موسیقی متعالی، موسیقی ایرانی توسط فرهنگ بیگانه، استحاله می شود.
وزارت ارشاد با چهار معاونت فرهنگی، هنری، امور سینمایی، مطبوعاتی به فعالیت های فرهنگی و هنری در کشور سامان می دهد و در بسیاری موارد کارنامه مناسب و مقبولی داشته است اما عدم وجود یک استراتژی فرهنگی مشخص و تعریف شده، به سلیقه ای عمل کردن برنامه ها در دولت های مختلف منجر شده است.
در شرایط کنونی وجود تکثر آرا و عدم دستیابی به یک استراتژی مدون و تحدید شده، هزینه های مالی و فرهنگی جبران ناگزیری را به همراه خواهد داشت.
علی رغم ذات نرم فرهنگ، بیشتر مخالفت ها و مهندسی فرهنگ توسط وزارت ارشاد با رویکرد سلبی و تنبیهی صورت گرفته است. رویکرد سلبی به فعالیت های هنری و فرهنگی و عدم نشر محصولات هنری در جهان به جزیره ای و بسته شدن هنر متعالی کشور و ورود محصولات بیگانه می انجامد اما خطر مهم تر، شناسایی هنر و فرهنگ ایرانی از کانال های غیررسمی است زیرا این گروه که با مقاصد خاص در نشر عقاید و فعالیت های خود تلاش می کنند از هر فرصتی برای بازنمایی خود به عنوان فرهنگ ایران استفاده می کنند و پیامد آسیبی این رفتار تا مدت ها بر پیکر فرهنگی کشور خواهد ماند.
ارسال نظر