کاریزمایی، جواد یساری و رونق سینما+عکس
خوانندهای که سالهای سال است در ذهن مردم خودش را جاودان کرده و اگر طرفدار پر و پاقرصش هم نباشی قطعا یکی دو تا از آهنگهای معروفش را در تاکسی یا اتوبوس بین راهی شنیدهای و به سادگی میتوانی به یاد بیاوری و زمزمه کنی.
از روزهای بعد از انقلاب تا همین چند هفته پیش صدایش ممنوع بود و تصویرش به نوستالژی شده بود. امروز بعد از گذشت 40و خردهای سال با همان سبیل معروف و موهای فرفری سیاه رنگ و کمی پشتمو، کت و شلوار و کفش کرمرنگ که انگار از دهه 50آمده در دفتر سینمایی فیلم «دشمن زن» روبهرویمان نشسته است.
خوانندهای که سالهای سال است در ذهن مردم خودش را جاودان کرده و اگر طرفدار پر و پاقرصش هم نباشی قطعا یکی دو تا از آهنگهای معروفش را در تاکسی یا اتوبوس بین راهی شنیدهای و به سادگی میتوانی به یاد بیاوری و زمزمه کنی. در تمام این سالها کسی پیدا نشد بگوید او چرا ممنوعالصدا ست و حالا بعد از گذشت سالهای ممنوع از کاری در سکانس کوتاهی در فیلم دشمن زن، جواد یساری نقش خود واقعیاش را ایفا میکند. او بعد از گذشت سالها حالا در سکانس کوتاهی برایمان میخواند.
یاد گذشتهها
قرارمان در دفتر سینمایی «حسین فرحبخش» است. او همان جواد یساری است که عکسهایش را روی کاستهای قدیمی دیدهایم با دیدن او انگار پرت شدهایم در دهه 50.اصالتش را حفظ کرده و همان استایل نوستالژی را دارد که در ذهن مانده است. جواد یساری در ۲۳ اسفند سال ۱۳۲۵ به دنیا آمده است. بچه محله شاپور است و سالهاست در آن خیابان مغازه لوازم خانگی دارد. او برایمان از سال 52میگوید، روزهایی که تازه وارد عرصه هنر میشود: «29ساله بودم که نخستین آهنگم را خواندم. آهنگ برای تئاتری بود به نام دهقان که در لالهزار اجرا داشت. دو سال آواز را بهصورت جدی با «علی نودست» کار کردم. آهنگهایی که خواندم حسابی مورد استقبال مردم قرار گرفت و تا قبل از انقلاب سالی یک کاست منتشر کردم. آن زمان مجوز را به آهنگهایی که خوانده میشد؛ نمیدادند. مجوز به خواننده تعلق میگرفت و برای جواز موسیقی باید برگه معافی از خدمت و عدمسوء پیشینه میبردی.»
دیدن مردم حالم را خوب میکند
شغلش خواندن است و اینطور که میگوید اگر تهران باشد چند ساعتی در مغازه مینشیند تا سری به دوستان و آشنایان زده باشد. مغازه برای گذران زندگیاش نیست. دیدن مردم روزش را میسازد و حالش را خوب میکند:«من زیاد اهل عکس گرفتن و امضاء نیستم اما مردم به من خیلی محبت دارند. بعضی از مردم برایم از خاطرات قدیمیشان میگویند، خاطراتی که با آهنگهای من ساخته شده و اینکه موقع حال بد با آهنگهای من حالشان خوب میشود. یکی از روزهای سربازیاش برایم گفته یا از روزهای خوب خوابگاه که خاطراتش با آهنگهای من در ذهنش ثبت شده است.»
به سبک جواد یساری
او از سبک آهنگهایش میگوید از اینکه هیچوقت تصمیم نگرفته سبک شش و هشتیاش را کنار بگذارد و آن را عوض کند: «وقتی شعری به من میدهند، باید معنیاش را با تمام وجودم بفهمم و درک کنم تا بتوانم آن را بخوانم. این میشود که شنوندههای من آن چیزی که میگویم را باور میکنند و میدانند که از ته دل میخوانم. باور کنید شعر «بر مزار مادر» را هزاران مادر در خانه و در خلوت خودشان گوش میکنند.» او معتقد است تمامی آهنگهایش با ریتم شش و هشت نیست، موسیقی او شاید سلیقه خیلیها نباشد اما از نوع لباس پوشیدن تا خواندنش به سبک خاصی تبدیل شده: «همه آهنگهای من شش و هشت نبود مثلاً آهنگ مادر یا الهی و... اما مردم بیشتر از همه آهنگهای شاد را دوست دارند. از طرفی حیف است سالها روی سبکی زمان بگذاری تا سبک خاص و ویژه تو شود بعد بخاطر سلیقه عدهای آن را رها کنی. من همین هستم و سبک من سالهاست همین است. باقی خوانندهها سبکی ندارند و از هم تقلید میکنند. سپیدهدم یکی از آهنگهایی بود که وقتی منتشر شد جاودانه موسیقی ایران شد. داستان آهنگ سپیده دم درددل شخصی است که قرار بود اعدامش کنند و فهمیده بود که آن خانمی که بخاطرش کسی را کشته بود رفته است و چون در زمان اعدام میتوانستند وصیت کنند، بهعنوان وصیت آن خانم را دعوت کرد و این شعر خطاب به ایشان است. در واقع درددل آن شاعر است. آهنگ «بچهها» را که خواندم در آن زمان صد نفر که طلاق گرفته بودند، آشتی کردند. کارهای من جاودان شد برای همین در طول این سالها من سبکم را تغییر ندادم. من همین هستم. نمیتوانم طور دیگری و سبک دیگری باشم. بلد هم نیستم دروغ بگویم یا وانمود کنم. برای کارم و البته برای مردم ارزش قائل هستم. این سبک من است و نمیخواهم آن را عوض کنم.»
50سال است همینام
اوایل دهه 90یکبار برای گرفتن مجوز از وزارت ارشاد اقدام کرده اما تنها جوابی که به او دادند یک کلام بوده: «فعلا دست نگه دارید!» و او هم دیگر اصراری نکرده است. تمامی کارهایش سبک خانوادگی دارد. او هم دوست دارد مثل خیلیها حرفه موسیقیاش را دنبال کند، آلبوم بیرون بدهد و با مردم از طریق موسیقیاش ارتباط برقرار کند. او از سبک و استایلش برایمان میگوید: «50سال پیش هم اگر مرا میدیدید با همین شکل و شمایل بودم، چیزی در من تغییر نکرده تنها تجربهام بیشتر شده اما خودم عوض نشدهام. تمام مدتی که در حال خواندن هستم سعی میکنم حال مردم را خوب کنم کار من تقلیدی نیست.» یساری علاوه بر خواندن سالها عضو تیم ملی کشتی فرنگی بوده و اما بعد از چند سال کشتیکار حرفهای بودن آن را کنار میگذارد و سراغ کاسبی میرود: «البته از همان ابتدا هم کاسب بودم. من ورزشکار تیم ملی کشتی هم بودهام و راهم را براساس باورم انتخاب کردم.»
تنها آرزویم خواندن در ایران است
آهنگسازی و ترانه اغلب کارهای او را «سعید مهناویان» انجام داده است. علاوه بر آن او با علی نودست و آقای بدر هم کار کرده است. او میگوید: «کارهای قدیمیام را با شعر کسانی مثل جوزانی اجرا میکردم که ترانه «مادر» را نوشته بود و شعرهای خوب دیگری هم برایم گفته بود. یک آقای دیگری هم هست به اسم آقای«جویباری» که دو تا از شعرهایش را خواندم.» مهمترین انگیزهاش خواندن روی سن بزرگی در ایران است و میگوید: «تمام این سالها به امید روزی که در ایران بخوانم؛ ماندهام وگرنه مثل همه از ایران میرفتم، تنها کسی که تمام مدت بعد از انقلاب در ایران مانده من بودم.»
حالم با موسیقی اصیل خوب است
یساری حالش را با شنیدن موسیقی خوب میکند و با خنده میگوید: «من که از آهنگهای امروزیها چیزی نمیفهمم اما اگر بخواهم حال روزهایم را خوب کنم آهنگهای گلپا، ایرج و محمد اصفهانی را گوش میکنم. از دوستان هم دورهای من دیگر کسی نمانده است. همهشان مردهاند. خیلی سال خانهنشین بودم دوباره کمی به کشتی برگشتم. انگار همین دیروز بود که همه جوان بودند و آهنگهای من را گوش میکردند اما حالا یک عمر از آن روزها گذشته و آهنگهای من کهنه نشدهاند. حالا در سن 72سالگی منتظرم تا اجازه کار داشته باشم و خبرهای خوبی برای طرفدارانم خواهم داشت.»
سکانس ویژه «دشمن زن»
یساری از خواندن در دشمن زن میگوید: «پیشنهاد خواندن این سکانس از طرف حاجآقا فرحبخش به من داده شد. من سالهاست او را میشناسم دوست و هم محلهای قدیمی من است. دیده بودم در فیلمهایش از آهنگهای من پخش میکند. مثل سکانسی از فیلم مهمان که امین حیایی راننده تاکسی است و کاست من را در تاکسیاش پخش میکند و با من آهنگ را میخواند یا سکانسی در زندان زنان و...
این بار در دشمن زن اما من خودم در نقش خودم میخوانم. آهنگی که در فیلم خواندهام را قبلا بهصورت تکآهنگ اجرا کرده بودم اما منتشر نشده بود. از بین آهنگهایی که داشتم همان آهنگ به متن فیلم مرتبط بود و آن را در سکانسی از فیلم خواندم.»
حالم با موسیقی اصیل خوب است
یساری حالش را با شنیدن موسیقی خوب میکند و با خنده میگوید: «من که از آهنگهای امروزیها چیزی نمیفهمم اما اگر بخواهم حال روزهایم را خوب کنم آهنگهای گلپا، ایرج و محمد اصفهانی را گوش میکنم. از دوستان هم دورهای من دیگر کسی نمانده است. همهشان مردهاند. خیلی سال خانهنشین بودم دوباره کمی به کشتی برگشتم. انگار همین دیروز بود که همه جوان بودند و آهنگهای من را گوش میکردند اما حالا یک عمر از آن روزها گذشته و آهنگهای من کهنه نشدهاند. حالا در سن 72سالگی منتظرم تا اجازه کار داشته باشم و خبرهای خوبی برای طرفدارانم خواهم داشت.»
کارگردان فیلم دشمن زن:
او بخشی از شناسنامه موسیقی ماست
طرفداران جواد یساری کوچک و بزرگ نمیشناسد. او محبوب است. سن و سال خیلی از طرفدارانش حتی به روزهایی که او میخوانده هم قد نمیدهد اما اصرار میکنند تا با او عکس یادگاری داشته باشند.
وقتی روی پرده سینما شروع به خواندن میکند؛ سالن با صدای دست و جیغ تماشاگران منفجر میشود. مردم در اکرانهای مردمی فیلم دشمن زن از دیدن او هیجانزده هستند و شروع کارش را تبریک میگویند. یساری میگوید: «از بودن در این فیلم خیلی راضی هستم و مردم برایم سنگ تمام گذاشتند.» عوامل صحنه که کنار او ایستادهاند میگویند به سختی او را از مردم جدا میکنیم و مردم خیلی او را دوست دارند.
«کریم امینی» کارگردان فیلم دشمن زن از حضور جواد یساری در فیلمش برایمان میگوید:«با وجود آنکه فیلم دشمن زن فیلم پر بازیگری است و ستارههای زیادی چون سام درخشانی، گوهر خیراندیش، بهاره کیانافشار و... در آن بازی میکنند و مردم برای دیدن فیلم به سینما میآیند اما بودن جواد یساری خودش به تنهایی اتفاق مهمی است که قشر متفاوت دیگری از مردم را به سینما کشاند. من در خواب هم نمیدیدم روزی جواد یساری در فیلم من باشد.
اگر قرار باشد این نخستین و آخرین فیلم من باشد از آن راضی هستم. خودم هم بچه نازیآبادم و از جنوب شهر آمدهام. سبک خواندن او در خون ماست و همیشه از طرفدارانش بودم. ماجرای حضور یساری یکی از لذتبخشترین اتفاقهای فیلم من بود. از ابتدای کار بودن چنین سکانسی در فیلم مطرح شده بود و اگر اجرای جواد یساری میسر نمیشد یا آن سکانس را حذف میکردیم یا به کلی تغییر میکرد. بدون پیگیریهای آقای فرحبخش و حمایت مسئولان این اتفاق میسر نمیشد.»
او از اکرانهای مردمی و هیجان مردم از دیدن جواد یساری میگوید: «اغلب برای دیدن یساری خانوادگی به سینما میآیند اتفاقی که برای دیدن هر فیلمی نمیافتد. افرادی بودند که بعد از 20سال فقط برای دیدن او به سینما آمدند. شاخصه وجودی و کاریزمایی که جواد یساری دارد افراد متفاوتی را به سینما دعوت میکند. او حجم حضوری دارد که سالهاست بعد از او ما به ازایی نداشته و شاید این محبوبیت به همینخاطر باشد.»
او معتقد است یساری بخشی از هویت موسیقی ماست و میگوید: « یساری شناسنامه موسیقی قدیم ایران است و ما نمیتوانیم او را حذف کنیم. جواد یساری در مقایسه با خوانندههایی که امروز بهصورت مجاز میخوانند شعر پرمعنیتری دارد اما متأسفانه یکسری افراد هستند که اطلاعاتی ندارند. همیشه با هر اتفاقی مخالفاند و پرچم مخالفتشان بالاست.»
انتهای پیام/
ارسال نظر