گردشگری در ایران؛ گوشت میّت یا کباب بریان!
بنا به نقل قول محفلی (غیررسمی) یکی از مسئولان سالهای قبل در مورد جایگاه گردشگری در ایران، گردشگری برای این مملکت حکم گوشت مِیّت مُرده را دارد که فقط در مستاصل ترین زمان ممکن جایز است خورده شود اما برخی درمقابل می گویند اتفاقا گردشگری برای ما کباب چرب پیاز و زغفران خورده ایست که بی هیچ عمد و تنها از روی غفلت از چشم میزبان دور مانده و با زحمت طبخ، سفره ما را رونق خواهد داد. کدام نظریه به واقعیت جامعه امروز ما نزدیک تر است؟
ماجرا از جایی جذاب می شود که «حسین یایمان» معاون وزیر گردشگری ترکیه در برای اولین بار پرده از یک راز بزرگ برمی دارد که تاکنون از چشم رسانه های ایرانی مخفی مانده بود: بله من تایید می کنم که سوخت هواپیماهایی که گردشگر ایرانی به ترکیه بیاورند را تامین می کنیم.
برای جذب گردشگر بیشتر هر اقدامی لازم باشد انجام می دهیم؛ از جمله تامین سوخت ایرلاین های ایرانی.
از دوستان ایرانی می خواهیم به ترکیه بیایند تا از استانبول، ازمیر و کارادنیز (سواحل جنوبی دریای سیاه) دیدن کنند زیرا ترکیه یک موزه روباز تاریخی در جهان است.
او در شرایطی که بمبگذاری ها و انبوهی از حوادث و درگیری های داخلی و خارجی، ترکیه را در برگرفته بود با تعصبی مثال زدنی می گوید: ما همه ایرانی ها را دعوت می کنیم تا تعطیلات خود را در ترکیه با لذت بگذرانند زیرا اکنون (در شرایط مذکور) «استانبول و دیگر شهرهای ترکیه به اندازه پاریس و برلین امن هستند.»
اگرچه این اظهارنظر قابل تامل وی در آن زمان با واکنش هایی از جنس مطایبه و مباحثه در میان برخی کاربران فضای مجازی هم مواجه می شود اما بیش از هر چیز حاکی از عزم ِجزم و جدّ و جَهد مسئولان این کشور برای تحصیل درآمد و اشتغال از مسیر طلایی گردشگری دارد.
صحبت های «نعمان کورتولموش» وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه هم موید این فرضیه است: «برای جذب 40 میلیون گردشگر خارجی در سال 2018 میلادی برنامه ریزی کرده ایم و شواهد نشان می دهد که این رقم محقق خواهد شد.
ترکیه اکنون هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان است و سال 2017 با رشد 7.4 اقتصادی در بین کشورهای جهان در جایگاه نخست قرار گرفت و با استفاده از ظرفیتهای کشور، در سال 2023 در بین 10 اقتصاد برتر جهان قرار خواهیم گرفت.»
بر اساس گزارش اقتصادی مرکز آمار ترکیه نیز، درآمد گردشگری این کشور در سال گذشته میلادی نسبت به سال قبل 18.9 درصد افزایش داشته و 26 میلیارد و 283 میلیون دلار و سرانه هزینه ها برای هر فرد گردشگر به طور متوسط در سطح 681 دلار بوده است.
کورتولموش وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه نیز وعده داده که تا سال 2023 تعداد گردشگران ورودی ترکیه به 50 میلیون نفر و میزان درآمد گردشگری کشورش نیز به 50 میلیارد دلار برسد.
**
به ایران برگردیم؛ فارغ از پردۀ تعارفات دیپلماتیک ببینیم اهمیت گردشگری «سودآورترین صنعت اول کنونی جهان» برای ما (با برخورداری از مواهب طبیعی، تاریخی و فرهنگی بالاتر) دستکم نسبت به همسایه های شمالی و جنوبیمان که اسب مُراد گردشگری را به تاخت می تازانند، در مقام عمل چگونه است؟
«محمدابراهیم مداحی» رئیس کمیسیون چشمانداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام می گوید: وضعیت ما نه نسبت به اروپایی ها بلکه نسبت به رقبای همجوار گردشگری ما در چشم انداز، یعنی ترکیه و امارات متحده و عربستان مطلوب نیست.
او معترف است: ما «سیاست کلان گردشگری نداریم و زیرساخت های گردشگری کشور نیز هنوز در مرحله بسیار ابتدایی است».
او می گوید: بهتر است اول ببینیم آیا رشد اقتصادی باعث توسعه گردشگری میشود یا اینکه رشد گردشگری باعث توسعه اقتصادی خواهد شد؟
پاسخ به دو گونه است؛ وقتی به اسپانیا، ترکیه، یونان و تایلند نگاه میکنیم توسعه گردشگری باعث رشد اقتصادی است اما در چین، رشد اقتصادی باعث توسعه صنعت گردشگری شده است؛ درحالیکه ایران ما هنوز در شرایط فعلی، «یک دیدگاه مشخص» برای استفاده از استعدادهای بیشمار تاریخی، جغرافیایی، سلامت، زیارت، سیاحت و اقلیم ندارد.
برای مثال ما در حالی از توسعه گردشگری سلامت حرف می زنیم که هنوز حتی یک «دهکده سلامت» نداریم. (گردشگری درمانی و گردشگری سلامت مقوله های متفاوتی در این علم هستند)
با نگاه دولتی نمیتوانیم به توسعه گردشگری برسیم و بهتر است دولت در افق آینده گردشگری، فقط نقش ناظر راهبردی را داشته باشد، خلاءها را شناسایی کرده، انتقال تجربه انجام داده و در نهایت پیش نویس سیاست های کلان را تهیه کند.
اکثر مسئولان برای خوب جلوه دادن وضعیت، رشد را بیان می کنند که امسال بیش از پنج میلیون گردشگر خارجی داشته ایم و سال قبل پنج میلیون، درحالیکه تفاوت «رشد گردشگری» با «نرخ رشد گردشگری» را نادیده می گیرند.
در استراتژی، چشم انداز 1404 ما، از آمد و شد گردشگر خارجی و داخلی در بعد فردی باید گردشگری منتهی به تعالی و سلامت در پنج حوزه فیزیکی، معنوی، روانی، اجتماعی و فرهنگی شود و در بعد اجتماعی نیز به تمدن سازی ایرانی اسلامی بیانجامد.
**
اما مرد شماره یک گردشگری ایران که نماینده نگاه دولت کنونی در این مقوله هست در مقام «سخن» هم بر ضرورت و اهمیت توسعه گردشگری صحّه می گذارد و هم از وجود عزمی راسخ در حاکمیت برای پیشبرد آن خبر می دهد.
«علی اصغر مونسان» معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری می گوید: صنعت گردشگری 2400 میلیارد دلار به صورت مستقیم و سه برابر این رقم بهصورت غیرمستقیم در GDP (تولید ناخالص داخلی) دنیا نقش دارد، همچنین از هر 10 شغل در دنیا، یک شغل مربوط به حوزه گردشگری و صنایع وابسته به آن است و تمام این موضوعات، اهمیت صنعت گردشگری را برای ما روشن میکند.
براساس پیشبینی کارشناسان، با توسعه روند هوشمندسازی در جهان، بسیاری از بخشها همچون بانکها و بیمهها دچار افت جدی میشوند، اما کارشناسان اتفاقنظر دارند که دو بخش فناوری اطلاعات (IT) و صنعت گردشگری روند رو به رشدی خواهند داشت.
مونسان با اغلب فعالان و کارشناسان این صنعت در پذیرش خلأها و کاستی ها همداستان است و می گوید:
متاسفانه با وجود تاکید و توجه به صنعت گردشگری، «این موضوع در کشور ما هنوز جدی گرفته نشده است» این در حالی است که گردشگری میتواند بهترین جایگزین برای اقتصاد نفتی کشور ما باشد. برخی از کشورها در همین کنار دست ما با تاریخ و جغرافیایی به مراتب محدودتر و کمتر از ما توانستهاند از طریق صنعت گردشگری به درآمد و اشتغال دست پیدا کنند.
وضعیت صنعت گردشگری به عنوان یک حوزه فرابخشی نیازمند ساماندهی، همراهی و همکاری دستگاه های زیادی است؛ گیتهای ورودی در فرودگاهها، ایرلاینها، سیستم حملونقل، امکانات امنیتی و انتظامی و بسیاری از مسائل در حوزه گردشگری نقش جدی دارند که در حوزه اختیارات و تحت مدیریت ما نیستند، اکنون 20 دستگاه اجرایی کشور عضو ستاد هماهنگی خدمات سفر هستند و به گردشگران و مسافران خدمات ارائه میکنند.
برای مثال برای فعالیت یک آژانس مسافرتی سه دستگاه باید مجوز بدهند، سازمان هواپیمایی بند الف، سازمان میراثفرهنگی بند ب و سازمان حج و زیارت بند پ را صادر میکنند که این پراکندگی در حوزه تصمیمگیری و نظارت نیز تاثیرگذار است، «به این شکل نمیشود کارها را پیش برد».
هرچند مونسان نگاه امیدوارانه ای برای بهبود شرایط دارد: «با دو بال میراثفرهنگی و صنایعدستی میتوانیم بخش گردشگری را به پرواز در بیاوریم، اگر همه (چه بخش دولتی و چه بخشهای غیردولتی) دست به دست هم دهیم این اتفاق خواهد افتاد.
گردشگری نقطه مهمی در معرفی جمهوری اسلامی ایران است و شدنی است که با همت مدیران و دست اندرکاران، دوره تحول گرایی را در گردشگری کشور را آغاز کنیم.
**
البته هستند در این میان کارشناسان غیردولتی که برخلاف این نگاه امیدوارانه و قرائت رسمی، پا گرفتن و رشد گردشگری را در شرایط موجود، منتفی دانسته و با این روند آینده ای برای آن متصور نیستند؛ با «محمدتقی رهنمایی» عضو انجمن جغرافیای دانشگاه ماربورگ آلمان و از نخستین مدرسان گردشگری در ایران، گفت و گو می کنم:
در «کشورهایی که در امور اجرایی نگاه ایدئولوژیک دارند گردشگری هیچ شانس توسعه ندارد» این صرفا به ادیان ارتباطی ندارد بلکه این را پیش از ما کشورهای اروپای شرقی، شوروی سابق، کوبا و حتی زمانی لیبی و آلبانی تجربه کرده اند.
وقتی 40 درصد منابع ارزی کشورهایی مثل اسپانیا، ایتالیا و ترکیه به گردشگری وابسته است، یعنی می شود گردشگری در درآمد پایدار نقش ایفا کند اما برخورد ایدئولوژیک با یک صنعت اقتصادی چه به شکل کمونیستی، چه بودایی یا مسیحی، شانسی باقی نمی گذارد.
گمشده مردم امروز دنیا، فراغت و آسایش است که وقتی فراغت یابند می خواهند آن را به دلخواه بگذرانند، هر کشوری بتواند این محیط را فراهم کند آنجا می روند آنها عاشق چشم و ابروی هیچکس نیستند.
داشتن میراث و ابنیه فراوان تاریخی، نعمتی هست اما تبدیل این فرصت به پول، عزم و انگیزه ای می خواهد که ما نداریم.
خبرنگار ایرنا برای اینکه نظر علمایی را بداند که بالطبع نوک پیکان این نگاه ایدئولوژیک تا حدی متوجه آنها می شود، به سراغ یکی از روحانیون برجسته ای که در زمینه گردشگری حلال، کار تحقیقاتی و عملیاتی می کند می رود تا نظرگاه مقابل را هم بشنود؛
حجت الاسلام «حامد صادقی» عضو شورای پژوهشی مرکز ملی تحقیقات حلال جمهوری اسلامی ایران پاسخ کنجکاوی های مرا اینگونه می دهد:
در طول این سالها کشورهایی مثل مالزی و ترکیه، فقط سراغ تجارت (گردشگری حلال) رفته اند و بحث های اقتصادی برایشان اولویت داشته و اگر در معدود جاهایی بحث های فقهی و علمی هم مطرح شده، با نگاه اقتصادی و پول درآوردن محض بوده است که مورد قبول ما نیست.
نگاهی که ایران به گردشگری حلال و به طور کلی حلال دارد مبتنی بر اقتصاد نیست، مبتنی بر علم است و به خاطر تفاوت دیدگاه ها، از نظر ما، آنها اصلا به گردشگری حلال به معنای درستش نپرداخته اند.
ایرنا : به تازگی سُست حجابی بعضی گردشگران در انطباق با معیارهای جامعه ما در برخی شهرهای توریستی، باعث حاشیه و تنش پیرامونی یا حتی گزارش علیه ما به مجمع جهانی گردشگری (UNWTO) شده، برای مثال اتفاقی که برای گردشگران اسپانیایی اینجا افتاد.
آیا اصلا با این پیشامدهای گاه به گاه، علمای ما تمایلی به توسعه گردشگری دارند؟
صادقی : به عنوان یک طلبه نظر شخصی من این است که قرار نیست خارجی ها به طور دقیق حجاب ما را در ایران رعایت کنند. از نظر من، گردشگر خارجی ملزم به رعایت حجاب متدوال ما نیست و علی الظاهر فتوای برخی فقهای ما نیز همین است.
ایرنا : کدام فقها؟
صادقی : برخی فقها. من فقیهی که فتوایی مبنی بر رعایت حجاب مثلا برای مسیحی ها بدهد را سراغ ندارم. اصلا مگر ما می توانیم برای پیروان سایر ادیان فتوا بدهیم.
ایرنا : پس این مواردی که در برخی مناطق مورد اعتراض بعضی از علمای ارجمند قرار می گیرد، چیست؟
صادقی : اگر به افشا یا فساد معترض اند این اعتراض صحیحی است ولی اگر به نوع پوشش غیرمسلمان معترض باشند به زعم من به ما ارتباطی ندارد.
ایرنا : عده ای از عقلای گردشگری و مسئولان میراث فرهنگی به این نتیجه رسیده اند که توسعه گردشگری در ایران حاضر، بدون پشتوانه و همراهی علما ممکن نیست؛ یعنی روحانیت آگاهی که منافع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صنعت گردشگری را می داند و از گسترش آن حمایت هم می کند.
پیش تر به طور پراکنده علمایی حمایت خود را اعلام کرده اند اما این اتفاق هیچگاه به شکل یک جریان، مجمع یا نگاه سیستماتیک و رسمی مطرح نبوده است. چه می شود کرد؟
صادقی : اولا شاید طلاب، روحانیون و علما جزء وظایف ذاتی شان نباشد که حمایت کنند چون وظیفه ذاتی ما کار علمی و دینی است اما حضرت آیت الله شاهرودی، فتاوایی درباره گردشگری حلال دارند که توجه به نکات آن قابل استفاده و منجر به وحدت رویه می شود، چون مبتنی بر علم است.
ایرنا : واقع بینانه صحبت کنیم. ممکن است برخی علما اصلا در جریان چنین مساله ای نباشند. نمی شود به همین منظور ائمه جمعه یا جماعات کشور را دعوت کرد و برای آنان برنامه های توجیهی و آشنایی داشت تا بعدها از آرا و حمایتشان بهره برد؟
صادقی : کم کم این اتفاق ها خواهد افتاد؛ عجله نداریم.
ایرنا : چرا؟ ما تاکنون هم فرصت های زیادی را از دست داده ایم.
صادقی : باید با گذشت زمان، صبر و حوصله کار درستی انجام داد نه کار با شتاب.
**
«محمد محب خدایی» معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم می گوید ما در گردشگری طی این 40 سال گام های اساسی برداشته ایم که در این راستا می توانیم اظهار کنیم کشوری مستقل هستیم.
امروزه گردشگری کودک، گردشگری صنعت، گردشگری سلامت، گردشگری ماجراجویانه و دهها نوع دیگر از این موضوعات، صنعت گردشگری را به یکی از اولویتهای توسعهای و درآمد پایدار در کشور ما بدل کرده است.
امیدواریم با ایده سازی، فرصت هایی پیش بیاوریم تا بتوانیم این مجموعه را که می تواند معادل وزارت نفت برای کشور ارزآوری داشته باشد، به حرکت درآوریم.
**
«رحیم یعقوب زاده» رئیس مرکز گردشگری جهاد دانشگاهی کشور، از موضع منتقدانه، گفته های مسئولان مبنی بر اولویت بودن گردشگری برای کشور را به چالش می کشد و به صراحت می گوید نظر مغایری دارد: یک نظرسنجی که همین اواخر در دانشگاه علم و فرهنگ انجام شد، نشان می دهد نه تنها گردشگری هنوز اولویت نخست ما نیست بلکه در خوشبینانه ترین حالت «اولویت هشتم تا سیزدهم» کشور است.
او می افزاید: اما بر اساس اسناد در کشورهایی مثل یونان، ترکیه و اسپانیا هنوز گردشگری اولویت اول یا اساسی آن کشورها در مقام عمل است.
صنعتی که در دنیا هر روز بزرگتر می شود و با اینکه بعد از خودروسازی، الکترونیک و صنایع نفت و پتروشیمی صنعت چهارم دنیا بود به جایی رسیده که بعد از پشت سرگذاشتن صنعت خودروسازی اکنون در جایگاه صنعت سوم دنیاست و پیش بینی می شود به زودی با سبقت از نفت و گاز و شانه به شانه الکترونیک به عنوان صنعت اول دنیا رقابت کند.
در سال 2016 حدود یک میلیارد و 26 میلیون نفر گردشگر خارجی جابهجا شدند. برای 2030 هم آمار یک میلیارد و 800 میلیون را پیش بینی می کنند.
ولی ما باید خودمان را با کشورهایی مثل ترکیه در همسایگی مان مقایسه کنیم که سالانه 40 میلیون گردشگر جذب می کند اما من معتقدم تا گردشگری در عمل و واقع اولویت اصلی ما نباشد، با این روند حتی به جذب 20 میلیون گردشگر سند افق 1404 نمی رسیم و همین میانگین 5 میلیونی فعلی را خواهیم داشت.
البته باید نکات مثبت را هم دید؛ قبلا در حاکمیت کشور ما نگاه منفی نسبت به توسعه گردشگری وجود داشت اما این نگاه در برنامه های پنجم و ششم توسعه تا حدودی تغییر کرده است.
**
خامه کوتاه می کنیم و از انعکاس دیگر آرا به دو دلیل مطول نشدن مجال گزارش، و تشابه آرا صرفنظر.
تاریخ را که می نگرم، بعد از انقلاب بنا به دلایلی نامعلوم با گردشگری برخورد خصمانه ای شد تا جایی که «سازمان ایرانگردی و جهانگردی» که از موفق ترین های معاصر جهان بود تعطیل، دانشکده گردشگری بسته و حتی بسیاری از مراکز اقامتی گردشگری مصادره و به کار غیر واگذار شد. سپس کشور درگیر جنگ ناخواسته و دفاع مقدس 8 ساله شد و گردشگری بیشتر به حاشیه رانده شد.
در این سالها به دلیل از دست دادن جایگاه برترمان در جذب گردشگران و نبود کانال هایی برای انتقال ارزش های فرهنگی و تمدنی، کم کم به ملتی ناشناخته در میان مردمان دنیا بدل شدیم تا جایی که بعدها با اینکه شرایط کشور تثبیت شد کم کم در برنامه اول توسعه سخن از احیای گردشگری به میان آمد و از آن روز تا کنون رفته رفته امر گردشگری در همه برنامه های توسعه ای و در گفتار مسئولان پررنگ تر شد.
اما وقتی آمار گزارش پیش بینی سازمان جهانی گردشگری می گوید اغلب کشورها تا 2020 با رشد قابل توجهی در گردشگری مواجه خواهند بود اما صنعت گردشگری ایران با یک دهم درصد تنزل روبهرو می شود،
این پرسش اساسی که در آغاز گزارش ایرنا، آمد در ذهن ترجیع می شود که آیا وَرای آنچه در سیاستهای عیان و کلان می بینیم میل و اراده ای برای گسترش گردشگری در کشور ما وجود دارد یا خیر؟
با غور و تامل در اقوال متناظر، گفت و گوهایی که آمد و بسیارانی ازین دست، با خود می اندیشم حکایت گردشگری در این سرای، حکایت «حروف ناخوانای الفبای فارسی» ست که نوشته می شود اما خوانده نمی شود.
«در خانه اگر کس است... یک حرف بس است!»
ارسال نظر