به گزارش پارس نیوز، 

 «کاهش تجردگرایی با آسان سازی ازدواج؛ نگاه برنامه محور به توسعه زیرساخت های گردشگری و مدیریت مصرف همه جانبه؛ راهکاری برای کاهش بحران کم آبی» از جمله مهمترین موضوعاتی است که در مطبوعات امروز (سه شنبه) برجسته شده است.

**سایه تجرد گرایی بر سر جوانان
روی آوردن به ازدواج همواره در هر دورانی از موارد مهم محسوب می شود و بسیاری بر این باورند که این امر نه تنها برای فرد مفید است بلکه فواید آن شامل حال جامعه هم می شود. هم اکنون سن ازدواج در کشور به سبب مسایل مختلفی از جمله وضعیت اقتصادی، سخت گرفتن برخی از خانواده برای این سنت حسنه، مشکل های اجتماعی و بسیاری از موارد دیگر بالا رفته به طوری که ازدواج از موضوع های اصلی جامعه در حاشیه قرار گرفته است. از این رو باید نظام های حمایتی قوی برای جوانان ایجاد شود تا بتوان از این پدیده جلوگیری کرد.

روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان «وقتی دلگیری و تنها» می نویسد: براساس آخرین سرشماری ‌سال 95 جمعیت کل کشور 79‌میلیون و 926‌هزار و 279 نفر است که از این تعداد 51‌درصد مرد و 49‌درصد زن هستند. این درحالی است که 4‌میلیون و 423‌هزار و 225 دختر مجرد در سن ازدواج (15 تا 29 سال) و 5‌میلیون و 372‌هزار و 989 پسر در سن ازدواج (20 تا 34 سال) در کشور داریم. براساس این آمار 32‌میلیون و 800‌هزار نفر این جمعیت زنان بالای ١٠‌سال هستند که 26‌درصد آنان مجردند، البته سهم مردان بالای ١٠سال حدود 33‌میلیون و 560‌هزار نفر است که 34‌درصد آنها مجردند، با این تفاسیر باید گفت حدود 8‌میلیون و 600‌هزار مجرد بالای 10‌سال در کشور حضور دارند.

در ادامه آمده است: اگرچه برای اعلام نرخ مجردان کشور معمولا جمعیت بالای ١٥سال در نظر گرفته می‌شود، با این معیار جمعیت زنان بالای 15سال مجرد کشور 5‌میلیون و 860‌هزار نفر اعلام شده است که در مقایسه با‌ سال ٩٠ حدود یک‌میلیون و 100‌هزار نفر کاهش داشته که دلایل آن را می‌توان در کاهش باروری و در نتیجه کاهش تعداد دختران کشور جست‌وجو کرد.اگرچه در‌ سال گذشته آمارها از وجود 81‌هزار مرد 45‌سال مجرد در کشور خبر می‌دادند و این در حالی است که این نرخ برای زنان بالای ٤٠‌سال مجرد ٤٢٦‌هزار نفر اعلام شد، یعنی آمار تجرد قطعی مردان حدود یک‌پنجم تجرد قطعی زنان اعلام شد.

روزنامه«همدلی» در گزارشی با عنوان «تنهایی پرهیاهو» نوشت: «دختران همیشه دنبال این بوده‌اند که مورد خوب پیدا شود. همیشه وسواس‌گونه عمل کرده‌اند و انتظار داشتند شخص همه معیارهای او را داشته باشد، در حالی که ما نمی‌توانیم یک فرد را صددرصد ایده‌آل بدانیم.» این بخشی از سخنان چند روز پیش «عالیه شکربیگی»، دبیر کارگروه خانواده سالم معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری درباره تجرد دختران است. چند سالی هست به واسطه رسیدن دهه شصتی‌ها و البته هفتادی‌ها به سن ازدواج، این موضوع به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و به‌روزترین بحث‏های جامعه ایران است، چه در سطح آکادمیک و چه در سطح گفتمان روزمره مردم یا حاکمیت. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می‏شود که حدود یک‌سوم جمعیت کشور را جمعیت جوان 20 تا 35ساله تشکیل می‏دهند. با این حال گرایش به تنها زیستی اما فقط مختص به دختران نیست و درصدی بالایی از پسران هم درگیر این مسئله هستند.

در ادامه می خوانیم: در سه میلیون از خانوارها افراد به صورت مجردی، تنها یا بدون ثبت رسمی ازدواج زندگی می‌کنند؛ این آماری است که در سرشماری نفوس و مسکن سال 95 به ثبت رسیده است. به گفته شهلا کاظمی‌پور، جمعیت ‌شناس، همزمان با افزایش سن ازدواج، تمایل به «زندگی تجردی» نیز زیاد شده که این موضوع موجب بالا رفتن تعداد خانوارها در این سرشماری شده است. این آمارها درحالی است که جامعه‌‌شناسان دهه 90 را آغاز افزایش زندگی مجردی می‌دانند. اگرچه قبل از این دهه این نوع زندگی در ایران وجود داشت اما با ورود دهه شصتی‌‌ها به دوره جوانی تعداد زندگی‌های یک نفره هم افزایش یافت. به ‌طوری که وزیر وقت ورزش و جوانان در سال 91 اعلام کرد که 30درصد جوانان در کلانشهرهای تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز به تنهایی زندگی می‌کنند.

روزنامه «آرمان» در مطلبی با عنوان «هشدار درباره تجرد دختران 30 تا 50 ساله» به نقل از زهرا آیت الهی رییس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده آورده است: در سال 95، حدود یک میلیون و سیصد هزار دختر ٣0 تا 50 ساله هرگز ازدواج نکرده داشته‌ایم. در حالی که میل انسان به تشکیل خانواده و زندگی متاهلی، ریشه در فطرت دارد، باید پرسید چرا آمار دختران ازدواج نکرده چنین بالاست؟ ربط فطری نیاز به ازدواج ربطی به گونه‌گونی زندگی و تحولات اجتماعی ندارد و چنین نیست که فکر کنیم در دوران مدرنی قرار گرفته‌ایم و این میل کم شده است. رابطه ازدواج نکردن دختران و پسران با افزایش بیکاری روشن و معنادار است. شرایط زندگی، لامحاله در این مهم نقش اصلی دارد. دشواری زندگی به خانواده‌ها و حتی خود دختران اضطرابی را القا می‌‌کند که برای آغاز زندگی مشترک با احتیاط تصمیم بگیرند و اگر شریک زندگی از تمکن کافی برخوردار نیست، در پاسخ مثبت بیشتر فکر کنند. جالب این است که همان خانواده‌هایی که در مقدمات تشکیل زندگی مشترک برای فرزند دختر سخت می‌گیرند، در وجهی دیگر تایید می‌کنند که شروع زندگی به‌خاطر سخت‌گیری خانواده‌ها به تعویق می‌افتد و در مواردی ناممکن می‌شود.

در ادامه آمده است: باید به سمتی برویم که ازدواج‌ها در سن معقول اتفاق بیفتد، نه اینکه دختران در سن ٣0 تا 40 سالگی ازدواج کنند. حرف درستی است و اگر خانواده دختر، ازدواج را سخت کند و یا خود دختر تصمیم بگیرد که منتظر بهترین شرایط برای ازدواج بماند، به معنی بالا رفتن زمان بارداری هم خواهد بود و در باب خطراتی که بارداری در سنین بالا پدید می‌آورد بسیار گفته شده و موضوعی معلوم و بدیهی است. به عبارت دیگر بالا رفتن سن ازدواج در پسرها موضوع را به سوی رفتارهای پرخطر می‌کشاند و در دختر‌ها، حتی اگر در نهایت به ازدواج ختم شود، به معنی پذیرش خطرهای ناشی از بارداری در سنین بالا خواهد بود. یکی از دلایلی که ازدواج‌ها را سخت می‌کند، موضوع مهریه است. هنوز هم خانواده‌هایی فکر می‌کنند بالا بودن مهریه می‌تواند موجب استحکام زندگی مشترک شود. امروز مهریه‌های سنگینی مطرح می‌شود که ریشه‌ای هم در شرایط دشوار اقتصادی دارد.

**نگاه برنامه محور به توسعه زیرساخت های گردشگری
امروزه گردشگری به یکی از فعالیت ‌های مهم اقتصادی در جهان تبدیل شده است و بخش مهمی از درآمد بسیاری از کشورها از طریق فعالیت‌های گردشگری تامین می‌شود. از این رو با توجه به اهمیت این صنعت که به نحو اثربخشی می‌تواند توسعه یک منطقه را به همراه داشته باشد توجه به آن در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. بر این اساس توجه به ارایه سرویس‌های مطلوب و توسعه زیرساخت ها برای پاسخ به نیاز گردشگران و افزایش رضایتمندی آنها می تواند به توسعه کشور کمک کند.

روزنامه «اعتماد» در یادداشتی با عنوان «گردشگری در غرب ایران» به قلم کیومرث فلاحی می نویسد: اگر بخواهیم در سطح خرد درباره توسعه گردشگری در استان‌های غربی کشور حرف بزنیم باید قبل از هر چیز بدانیم که از کجا حرف می‌زنیم. واقعیت این است که مناطق غرب ایران هم از نظر طبیعی و هم از نظر فرهنگی و تاریخی دارای استعداد ارزشمندی برای صنعت توریسم هستند. «اورامان تخت» یکی از این پتانسیل‌هاست که می‌تواند به یکی از مقاصد مهم گردشگری غرب ایران تبدیل شود. اما در عین حال نمی‌توانیم این را هم نادیده بگیریم که استان‌هایی مانند کرمانشاه، کردستان و ایلام از نظر زیرساخت‌های مورد نیاز این صنعت جزو مناطق کمتر برخوردار به حساب می‌آیند به جز فقر زیرساخت‌ها، تبلیغات ضعیف و آشنا نبودن گردشگران با وی‍ژگی‌های فرهنگی و طبیعی این استان‌ها هم باعث شده تقاضای چندانی برای سفر به این مناطق شکل نگیرد. باید بر اساس تجربیات شخصی‌ام یادآوری کنم که برای توسعه صنعت توریسم نمی‌توان به دولت دل بست. زیرا دولت متولی خوبی در این حوزه‌ها نیست.

در ادامه این یادداشت آمده است: برای توسعه صنعت توریسم در استان‌های غربی کشور باید بخش خصوصی فعال شود. البته برخی ملاحظات سیاسی و اجتماعی درباره توسعه استان‌های مرزی کشور باید کنار گذاشته شود و نگاه به توسعه همه‌جانبه‌تر باشد. در این صورت است که می‌توان پیشنهاد کرد مجموعه‌ای از اقدامات گام به گام در این استان‌ها اجرایی شود. ایجاد ساز وکاری برای معرفی این مناطق به مردم، برگزاری دوره‌های ارزان‌قیمت راهنمایی گردشگری در این استان‌ها، ایجاد خانه‌های بوم‌گردی و آماده‌سازی زیرساخت‌های حمل و نقل به طور توامان می‌تواند رفته رفته به شکل رونق توریسم و بهبود اقتصاد مردم منطقه منجر شود.

روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «ارزیابی فرودگاه های ایران با 8 شاخص جهانی» نوشت: یکی از فصل‌های اوج سفر گردشگران خارجی به ایران بهار است که معمولا در همین فصل ضعف‌ها و محدودیت‌های زیرساختی کشور خود را بیشتر نشان می‌دهند. یکی از این محدودیت‌ها که هرسال نیز مطرح می‌شود و تاکنون به‌نحو شایسته‌ای به آن پرداخته نشده، مشکلات فرودگاهی کشور و به‌خصوص فرودگاه‌های بین‌المللی است. پیش‌تر و در چندین گزارش، «دنیای‌اقتصاد» به ضعف‌های زیرساختی و چالش‌های گریبان‌گیر فرودگاه‌های بین‌المللی کشور پرداخته بود که «شکل‌گیری صف‌های طولانی»، «فرآیند کند پذیرش مسافران»، «سرویس‌های بهداشتی محدود»، «دسترسی دشوار از مرکز شهر به فرودگاه»، «وضعیت نامناسب پارکینگ‌ها» و «عدم نمایش نشانه‌های فرهنگی و هویتی کشور در فرودگاه‌ها» از جمله این موارد بودند؛ مواردی که کم و بیش همچنان در خصوص 5 فرودگاه بین‌المللی اصلی کشور صادق است و اکنون که همزمان با فصل اوج سفر گردشگران خارجی به کشور است، باید چاره‌ای جدی برای این موارد اندیشید.

در ادامه می خوانیم: فرودگاه‌های بین‌المللی هر کشور ویترین گردشگری آن کشور تلقی می‌شوند و نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت گردشگر نسبت به یک کشور هنگام ورود یا خروج از آن کشور را ایفا می‌کنند. آنها اعتقاد دارند فرودگاه‌های بین‌المللی نقاط استراتژیک بازاریابی گردشگری کشور محسوب شده و توسعه و ارتقای خدمات در آن باید در اولویت امور صنعت گردشگری کشور قرار گیرد. اما وب‌سایت Skytrax، عموما کیفیت فرودگاه‌ها را با بررسی 8 شاخص محک می‌زند و در نظرسنجی‌های خود میزان رضایت مسافران را هنگام مراجعه به یک فرودگاه در خصوص این موارد مورد پرسش قرار می‌دهد؛ «زمان انتظار در صف‌ها»، «نظافت فرودگاه»، «صندلی‌ها و راحتی انتظار در ترمینال فرودگاه»، «تعداد و کیفیت علائم راهنما»، «کیفیت رستوران‌ها»، «تنوع فروشگاه‌ها و محصولات آنها»، «سرعت و دسترسی به اینترنت» و «برخورد کارکنان». این شاخص‌ها می‌تواند برای ارزیابی فرودگاه‌های بین‌المللی ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد.

روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان «چرا سقوط «لیرترک» به نفع توریست‌های ایرانی نشد؟» نوشت: ریزش مداوم ارزش لیر ممکن است این پرسش را برای ایرانی‌ها ایجاد کند که آیا سفر به ترکیه ارزان‌تر شده است؟ پاسخ «نه» است! لیدر تورهای گردشگری می‌گویند ریسک قراردادهای برمبنای لیر بشدت بالا رفته است و حالا هتلداران ترک و صاحبان مشاغل در ترکیه برای این‌که زیر بار این ریسک نروند، قراردادهای‌شان را برمبنای یورو و دلار می‌بندند، زیرا آنها تا آخر ‌سال برای درآمدهای گردشگری‌شان برنامه‌ریزی کرده‌اند و به این سادگی به ریزش ارزش لیر تن نمی‌دهند. از این گذشته ارزش ریال همزمان با لیر بشدت کاهش داشته است و حتی از افت ٥٠‌درصدی ارزش ریال در کمتر از یک‌سال می‌گویند. این موضوع موجب شده ایرانی‌ها هم دلار و یوروی گران‌تر بخرند و در نتیجه قیمت سفر به ترکیه آنچنان که مورد انتظار عموم است، تغییری نداشته باشد.

در ادامه می خوانیم: نگاهی به آمارها نشان می‌دهد ارزش برابری لیر در مقابل دلار از ٣,٨ اسفند پارسال، امروز به ٤.٨ رسیده است. نوسانات لیر در طول سال‌های گذشته به قدری زیاده بوده که حتی آژانس‌های مسافرتی حاضر نمی‌شوند ریسک قرارداد برمبنای لیر را با هتل‌های ترک به جان بخرند. آن‌گونه که محمدحسن کرمانی مدیر انجمن آژانس‌های مسافرتی توضیح می‌دهد: تورگردانان معمولا قراردادهای خود را برمبنای دلار می‌بندند و به‌ازای خدماتی که به توریست‌های ایرانی ارایه می‌شود، دلار یا یورو پرداخت می‌شود. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت که با افت ارزش لیر قیمت خدمات در این کشور کاهش پیدا کند.

**مدیریت مصرف همه جانبه؛ راهکاری برای کاهش بحران کم آبی
اهمیت آب در زندگی بر کسی پوشیده نیست زیرا فقدان آن مخاطره های فراوانی را برای افراد و جامعه در پی دارد. هر چند بخش بزرگی از این بحران به مدیریت مصرف آن باز می گردد. از این رو با توجه به خشکسالی های پیاپی، کاهش منابع آبی و افزایش جمعیت لزوم مدیریت مصرف همه جانبه برای سازگاری با کم آبی و کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از خشکسالی بیش از پیش احساس می شود.

روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «ابعاد جدید بحران آبی کلانشهر‌های کشور» می نویسد: آمارها نشان می‌دهد که حدود 300 شهر کشور با جمعیت حدود 17 میلیون نفر در تنش آبی هستند. در میان این شهرها حال و روز 5 کلانشهر بندرعباس، بوشهر، شیراز، کرمان، مشهد و به‌طور کلی2 استان اصفهان و یزد وخیم‌تر از سایر شهرها و استان هاست. کاهش بارش‌ها در برخی از شهرها به بیش از 90 درصد نسبت به‌مدت مشابه سال قبل هم می‌رسد و امیدی هم به بهبود وضعیت بارش‌ها نیست. با استناد به ارقامی که توسط ایستگاه‌های باران سنجی به ثبت رسیده، می‌توان پیش‌بینی کرد که تابستان سختی در انتظار اغلب شهرهای کشور بویژه این استان‌ها و کلانشهرهاست.البته شهرها و حوضه‌های آبریزی هم در کشور وجود دارد که امسال شرایط بهتری نسبت به سال گذشته داشته‌اند. برای مثال در حوضه دریاچه ارومیه شاهد 25 درصد افزایش یارش نسبت به متوسط 49 ساله هستیم. با احتساب این حوضه‌ها، شرکت مدیریت منابع آب ایران گزارش کرده که ارتفاع کل ریزش های جوی از اول مهر تا 6 خرداد سال آبی 97-96 بالغ بر 161.1 میلیمتر بوده است.

در ادامه می خوانیم: براساس سالنامه آماری سال ١٣٩٥، استان یزد با میانگین سالانه ٥٩,١ میلیمتر بارش، کمترین ارتفاع بارندگی را در سال ١٣٩٥ در میان استان‌های کشور داشته است و میانگین ٥ سال گذشته بارندگی این استان 80.22 میلیمتر بوده است. امسال نیز شرایط بارش‌های این استان خوب نیست. به‌طوری که بیش از 73 درصد کاهش بارش رخ داده و این رقم در برخی از مناطق استان به بیش از 90 درصد هم می‌رسد. آب زاینده رود هم که بخشی از آن برای تأمین آب شرب استان منتقل می‌شد، امسال در پی کاهش بارش‌های استان اصفهان با محدودیت روبه روست. این استان بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد.برنامه این است که امسال در این شهرهای دچار تنش آبی افت فشار آب نیز در صورت نیاز اعمال شود. اما کم آبی پدیده‌ای جدید و گذرا نیست و باید با آن سازگار شد.

روزنامه «مردم سالاری» در گزارشی با عنوان «لزوم صرفه جویی مصرف آب در اصفهان» آورده است: کمبود آب شرب در اصفهان آب پاکی را روی دست مردم ریخته و تنها راه باقی مانده مدیریت مصرف در خانه‌هاست و به نظر می‌رسد اهرم‌های نظارتی کارکرد چندانی روی دیگر بخش‌ها نداشته است. کم آبی در اصفهان علی‌رغم اینکه یکی از حیاتی ترین مسائل کشور است اما در این سال‌ها عملکرد مسئولان کشوری نشان داد که این موضوع تنها دغدغه ذهنی مسئولان اصفهانی است و به خاطر حرکت‌های لاک پشتی و برخوردهای نه چندان جدی با تخلفات در برداشت‌های غیرمجاز، امروز مردم اصفهان در تامین آب شرب دچار مشکل شده اند و یکی از سخت ترین سال‌ها را در کم آبی پشت سر می‌گذرانند.

در ادامه می خوانیم: اقدامات فرهنگی مسئولان اگر چه در راستای اطلاع رسانی و آگاه سازی مردم بی‌ثمر نبوده است اما اینکه در کنار این نوع اقدامات کار اجرایی و عملیاتی در حوزه جلوگیری از برداشت‌های بی‌رویه آب از بالا دست زاینده رود تا پایین دست کمتر صورت گرفته و دستورالعمل‌های توصیه ای برای تمامی ارگان‌های دولتی و خصوصی که بخش زیادی از مصرف روزانه آب شرب را به خود اختصاص می‌دهند، نیز شاید کمتر صادر شده است و همین عوامل و عوامل دیگر سبب تشدید کم آبی اصفهان شده است.

روزنامه«دنیای اقتصاد» در یادداشتی با عنوان «تعدیل مصرف خانگی آب» به قلم کوروش بهرنگ پژوهشگر محیط زیست نوشت: در حالی که خشکسالی و کاهش منابع آب به‌واسطه تغییرات اقلیمی، چند سالی است که گریبان کشور را گرفته است، یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی مدیران حوزه آب، تامین آب مورد نیاز خانوارها است. یافتن مدلی موثر برای مدیریت تقاضای آب خانوارها نیازمند آن است تا مدیران مسوول به درک درستی از عوامل تاثیرگذار بر مصرف آب نائل شوند. با تجزیه و تحلیل عوامل رفتاری موثر بر مصرف آب می‌توان جای خالی مواردی را یافت که توجه به نقش آنها در مدیریت مصرف آب خانگی می‌تواند کارآمد باشد.

در ادامه آمده است: در حالی که سیاست‌های قیمت‌گذاری نقش انکارناپذیری در مدیریت مصرف آب دارند، سیاست‌های غیر مادی مانند مشوق‌ها و استفاده از مداخلات رفتاری مانند هنجارهای اجتماعی نیز می‌توانند تاثیرات قابل توجهی بر کاهش تقاضا داشته باشند. بنابراین برای اعمال هر چه بهینه‌تر مداخلات رفتاری نیاز به شناخت هر چه بیشتر عوامل روانشناختی در رفتار انسان است.موفقیت هر برنامه راهبردی مدیریت تقاضای آب وابسته به میزان شناختی است که از نحوه تفکر افراد نسبت به مصرف آب وجود دارد. شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند محدودیت‌های اجباری بر مصرف آب در صورتی در کوتاه‌مدت موجب کاهش مصرف خواهند شد که انگیزه‌هایی برای تبعیت از این محدودیت‌ها در بین مردم وجود داشته باشد.