محمدکاظم انبارلویی در گفتوگو با پارس:
تشابه رفتاری زیادی بین احمدینژاد و اصلاحطلبان وجود دارد
روزی دادگاه بنا بر شکایت شخصی امام خمینی (ره) را احضار میکند امام هم در برابر قانون حاضر میشود و موضوع به نحو مطلوب خاتمه مییابد، امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذارانقلاب اسلامی و امام امتی که جان و روحشان را فدای ایشان میکردند با احترام در برابر قاضی حاضر میشوند تا به سایرین بیاموزند که قضاوت و قاضی در اسلام از ارزش بالایی برخوردار است.
یکی از مسائلی که برای مردم ایران جذابیت دارد، تحلیل کنشهای سیاسیون است. محمود احمدینژاد از جمله آن دسته افرادی است که دارای کاراکتر جذاب و پویاتری از دیگر سیاسیون برای جلب توجه است اما از طرف دیگر به دلیل شخصیت سیال عموماً تحلیل رفتار او به سختی ممکن است. با محمدکاظم انبارلویی، کارشناس سیاسی درباره محمود احمدینژاد و حال و روز امروز او به گفتوگو نشستیم.
تحلیل شما از رفتارهای اعتراضی آقای دکتر احمدینژاد چیست؟
دولتمردان و همه مسئولین نظام، مسئول رفتار، کردار و عملکرد خود هستند بنابراین در چارچوبی که مطابق با شرع، اخلاق و قانون اساسی است باید رفتار کنند. رفتارها و سکناتی که از آقای احمدینژاد سر میزند را نیز باید با معیار چارچوبهای عنوان شده مورد بررسی قرار دارد که آیا با موارد یاد شده سنخیتی دارد یا ندارد؟ اگر رفتارها و حرکات ایشان مبتنی بر اخلاقیات و احترام به قانون و حرکت در راستای قانونمداری است نمیتوان برایشان خرده گرفت اما اگر سخنان منتشر شده از ایشان مشروع، حکیمانه و منطبق با اصول اخلاقی و قانونی نیست ورود به این موضوع ابعاد مختلفی پیدا میکند؛ مثلاً آقای بقایی که در زنجیره دوستان و همفکران دکتر احمدینژاد قرار دارند از نظر دستگاه قضایی تحت تعقیب است، یعنی دستگاه قضایی کشور در حال بررسی اتهامات ایشان است تا زمانی که حکم نهایی آقای بقایی صادر نشده نمیتوان ادعا نمود قاضی خلاف عدالت و مقررات رفتار کرده، بنابراین اعتراض جایز نیست. مسلماً رفتارهایی که از آقای احمدینژاد و برخی از همفکران ایشان سر میزند همچون تحصنها و اعتراضات صورت گرفته به هیچوجه قابلپذیرش نیست. هنگامی که امام علی علیهالسلام خلیفه وقت بودند با شکایت فردی بهعنوان امام المسلمین به دادگاه احضار میشوند جالب است در آن دادگاه امام المسلمین محکوم میشود، با آنکه قاضی توسط امام تعیین شده و امام امت اسلامی است اما هیچگاه علیه قاضی شعار نمیدهد و علیه دستگاه قضایی موضعگیری نمیکند ایشان به رأی قاضی گردن نهاده و حرمت دستگاه قضا را رعایت میکند. بهتر است آقای احمدینژاد به این موضوع قائل شوند که ایشان یا دوستانشان در برابر یک قاضی قرار دارند نه در برابر کل دستگاه قضایی کشور. دستگاه قضایی کشور متشکل از صدها قاضی است که بنا به دعاوی مطرح شده هر روز حکمی صادر میکنند و قضاتی در آن فعالیت دارند که بسیار مستقل عمل میکنند حتی رئیس دستگاه قضا نیز اجازه دخالت در حکم آنها را ندارد، بنابراین اعتراض زمانی وارد است که قاضی برخلاف عدالت و قوانین مقرر حکمی صادر کند در این صورت است که فرآیند رسیدگی قابل رصد و تغییر خواهد بود. مسلماً سخنرانی علیه دستگاه قضا، تحصن و تحریک مردم به ایستادگی در برابر دستگاه قضایی یا حاکمیت خلاف عقل، عدالت، انسانیت و حکمت است که متأسفانه در رفتارهای آقای احمدینژاد به شدت مشاهده میشود.
به هر حال آقای احمدینژاد به عنوان فردی که هشت سال سکان قوه مجریه کشور را در دست داشته به موارد قانونی اشاره شده در سؤال پیشین آگاه است بنابراین با واقف بودن به قوانین چرا به روند موجود اعتراض میکند؟
بهتر است آقای احمدینژاد خود به این سؤال پاسخ دهند که چرا با اذعان و آشنایی با قوانین چرا چنین رفتارهایی از خود بروز میدهد! همانند رفتاری که آقای خاتمی در انتخابات سال 88 علیرغم اذعان به حقیقی بودن انتخابات از خود نشان داد، علیرغم فرافکنی و متقلب خواندن مسئولان بعد از انتخابات شرایط کشور را بحرانی کردند که بسیاری از آن سوءاستفاده کردند، علیرغم اینکه از آنها خواسته شد صندوقهای رأی را بازشماری کنند و در چارچوب قانون اساسی شکایت خود را دنبال کنند اما صلاح آنها براین بود که خارج از قوانین و عقلانیت و عدم توجه به قانون اساسی جمهوری اسلامی به دنبال اهداف خود باشند، هرچند که مردم بهترین داوران هستند اما این افراد با نیتهای خاص خود اهدافشان را حتی به بهای سنگین به کشور و ملت تحمیل میکنند.
آیا میتوان گفت آقای احمدینژاد به دنبال امتیاز گیری از حاکمیت است؟
از نیت واقعی ایشان هیچکس غیر از خودشان آگاه نیست اما بررسی افعال و عملکرد ایشان نشان میدهد هر آنچه وی دنبال میکند خیر نیست. اگر حق با آقای احمدینژاد باشد از ایشان دفاع میکنیم و این حق را میتوانیم از مجاری قانونی دنبال کنیم اما شکل رفتار ایشان ایراد دارد. ایشان در برابر دستگاه قضایی کشور بهشدت مقاومت میکند و حاکمیت را بهزعم خود به چالش میکشاند، روزی دادگاه بنا بر شکایت شخصی امام خمینی (ره) را احضار میکند امام هم در برابر قانون حاضر میشود و موضوع به نحو مطلوب خاتمه مییابد، امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذارانقلاب اسلامی و امام امتی که جان و روحشان را فدای ایشان میکردند با احترام در برابر قاضی حاضر میشوند تا به سایرین بیاموزند که قضاوت و قاضی در اسلام از ارزش بالایی برخوردار است. دستگاه قضا نه تنها در اسلام و جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است بلکه در سایرنظامات حقوقی جهان نیز همین منوال حاکم است. هیچ نظام حقوقی اجازه توهین یا تمسخر یا نسبت دادن عبارت موهن به قاضی یا دستگاه قضا را نمیدهد. در تمام نظامات حقوقی دنیا در کمال اقتدار با متهم مواجه میشوند، در صورت بیگناهی یا گناهکار بودن متهم تبرئه میشود یا مجازات میشود بنابراین موضوعی خارج از عرف نیست بلکه موضوعی جهانی است که همگان به آن احترام میگذارند اما آنچه آقای احمدینژاد دنبال میکند مقاصد دیگری است که باید از سوی مسئولین رصد شود.
با توجه به طرح موضوعات مختلفی از سوی آقای احمدینژاد و تیم ایشان به نظر میرسد آنها به دنبال نزدیک کردن خود به سایر جریانهای سیاسی دارند تا در این همسویی اهداف خود را دنبال کنند حال با این توصیف آیا میتوان گفت که بین ایشان با سایر جریانهای سیاسی بخصوص اصلاحطلبان همراهی یا همفکری وجود دارد؟ آیا آنها راهبرد مشترکی را در اعتراضهایشان به حاکمیت دنبال میکنند؟
-نه به هیچوجه. اصلاحطلبان به خون آقای احمدینژاد تشنهاند. اصلاحطلبان در سال 88 به آرای ملت، اسلامیت و جمهوریت نظام حمله کردند بنابراین سایه آقای احمدینژاد را که سوژه دعوا بود میزنند، بنابراین اگر نگوییم که راهبرد مشترکی دارند میتوان اذعان کرد که تشابه رفتاری زیادی بین آقای احمدینژاد و اصلاحطلبان وجود دارد. با این تأکید که احمدینژاد همان احمدینژادی است که با کارکرد مشخص شناخته شده است. آنجایی که ایشان در خط رهبری، نظام، انقلاب و امام بوده قابل تکریم و تجلیل است اما از جایی که برخلاف نظر رهبری، قانون اساسی، عقلانیت و انصاف عمل کردند از منظر دیگری باید او را مورد ارزیابی قرار داد؛ بنابراین نمیتوان گفت آقای احمدینژاد همانند فرد یا گروه یا جریانی است چون به حل ماجرا کمکی نمیکند. احمدینژاد، احمدینژاد است همانگونه که روحانی، روحانی است و خاتمی، خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی! احمدینژاد کارکرد و کارنامه خودش را دارد که از آن منظر باید تحلیل شود.
آقای احمدینژاد در سالهای ریاست جمهوری نشان داد به دنبال مدیریت جهان است، یعنی چنین روحیهای در ایشان بهشدت وجود دارد حال با توجه به نوع نگاه خاص ایشان و تعارض آشکار با نظام و حاکمیت آیا ایشان آینده خاصی برای کشور متصور هستند که چنین بیباک بسیاری از اصول را به چالش میکشند؟ جایگاه خود را در آینده مدیریتی کشور چگونه ارزیابی میکند؟
به عقیده بنده نباید همه خدمات آقای احمدینژاد بهعنوان مدیر قبل از ریاست جمهوری و بعد از آن در دولت مخدوش شود. یادمان نرود ایشان خدمات مثبتی هم برای نظام جمهوری اسلامی و مردم داشتهاند که اعتلای ایران و انقلاب را به دنبال داشت است اما نمیتوان از رفتارهایی که مبتنی بر عقلانیت نیست سرپوش گذاشت. مسلماً هر فعل و عملی که از ایشان سر میزند بهزعم خودش دلیلی دارد هر چند که تقیدی به رعایت چارچوبهای اخلاقی، دینی، انصاف و عدالت نداشته باشد. با توجه به رفتارهای ایشان نمیتوان گفت که آیا در نظام جایگاهی خواهند داشت یا خیر یا تصور ایشان از جایگاه آتی خود چیست تنها میتوان اظهار امیدواری کرد که ایشان دست از رفتارهایی که شائبه تقابل با نظام و نهادهای حکومتی میدهد بردارد و یک بار برای همیشه به دایره انصاف و عدالت بازگردد.
ارسال نظر