پارس به نقل از کیهان: با اعلام لیست نهایی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، فضای سیاسی کشور جنب و جوش بیشتری به خود گرفته و رصد اخبار و تحولات نشان می دهد روز به روز سرعت و گستره فعالیت های انتخاباتی از سوی نامزدها و هواداران آنان در حال افزایش است.

در حالی که رسانه های غربی و معاند نظام از مدت ها پیش سعی داشتند در فضاسازی های رسانه ای خود، یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را یک انتخابات سرد و یک سویه معرفی کنند، اما واقعیت های صحنه نشان می دهد که حضور سلایق و جریان های مختلف در این انتخابات از دوره های قبل نیز پررنگ تر بوده و علاوه بر رقابت های جناحی و جریانی، نوعی رقابت درون گفتمانی نیز در این دوره قابل مشاهده و بررسی است.

اگر بررسی سلایق مختلف سیاسی را از جریان اصولگرایی آغاز کنیم به ترتیب حروف الفبا به نام" سعید جلیلی" می رسیم. وی که در مهرماه سال ۸۶ به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، جایگزین علی لاریجانی شد، با همه اما و اگرهایی که درباره آمدن و نیامدنش وجود داشت، بالاخره در آخرین روز مهلت قانونی به خیابان فاطمی رفت و با ثبت نام خود، رسماً وارد گود رقابت شد.

ثبت نام جلیلی در حالی بود که پیش از او کامران باقری لنکرانی به عنوان وزیر جوان و موفق دولت نهم، وارد این عرصه شده و جبهه پایداری حمایت خود را از وی رسماً اعلام کرده بود. بالاخره در روزهای پایانی منتهی به اعلام اسامی افراد احراز صلاحیت شده، کاندیدای جبهه پایداری در بیانیه ای رسمی انصراف خود را به نفع جلیلی از میدان رقابت اعلام کرد، هرچند طرفداران جلیلی معتقدند که وی صرفا کاندیدای یک جبهه یا جریان خاص نیست ؛ بلکه به نمایندگی از گفتمان انقلاب اسلامی به صحنه ورود پیدا کرده است.

جلیلی که در جامعه او را بیشتر به عنوان یک دیپلمات می شناسند و تصویر او را در مذاکرات هسته ای با کاترین اشتون-رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا- در ذهن دارند، علی باقری، معاون خود در شورای عالی امنیت ملی را به عنوان رئیس ستاد فعالیت های انتخاباتی خود برگزیده و در سخنرانی ها و مواضع خود بر عنصر « مقاومت» در عرصه سیاست و اقتصاد تاکید دارد. وی پیش از عهده دار شدن دبیری شورای عالی امنیت ملی و ریاست تیم مذاکرات هسته ای کشورمان با ۱+۵، معاون اروپا آمریکای وزارت امور خارجه بود.

همچنین در طیف موسوم به اصولگرا سه نامزد « ائتلاف برای پیشرفت» - غلامعلی حدادعادل، علی اکبر ولایتی و محمد باقر قالیباف – (موسوم به ائتلاف ۱+۲ یا ائتلاف سه گانه) ثبت نام کرده و هر سه موفق به اخذ کارت سبز از شورای نگهبان شدند.

این ائتلاف از اوایل زمستان سال گذشته با انتخاب حسین مظفر به عنوان رئیس ستاد انتخابات، کار خود را جدی تر آغاز کرد. اعضای این ائتلاف بارها اعلام کردند که در نهایت یکی از آنان به عنوان نامزد نهایی وارد گود رقابت خواهد شد و دیگر اعضا از او حمایت خواهند کرد.

در اغلب تحلیل های ارائه شده از سوی منابع مختلف، این ائتلاف یکی از اضلاع اصلی رقابت در انتخابات آتی خواهد بود. حداد عادل که وجه فرهنگی به حضور سیاسی اش تنه می زند، ولایتی که او را دیپلماتی کار کشته می دانند و قالیباف که از فرماندهی در جنگ آغاز و اکنون به شهرداری تهران رسیده، در اظهار نظرهای مختلف خود، سامان دادن به اوضاع اقتصادی و تلاش برای پیشبرد آرمان های انقلاب را سرلوحه برنامه هایشان عنوان کرده اند.
در دیگر سو نام حسن روحانی و محمد رضا عارف به چشم می خورد.

حسن روحانی که روزی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است، ۲۲ فروردین ماه در جلسه ای با حضور دو تن از فرزندان هاشمی، رسماً اعلام کاندیداتوری کرده و دولت خود را دولت تدبیر و امید خواند. اغلب اعضای اصلی ستاد روحانی را افرادی از طیف دولت هاشمی و حزب کارگزاران تشکیل می دهند.

چند روز قبل، روحانی با بیان اینکه مشوق اصلی وی برای حضور در انتخابات هاشمی بوده است، افزود: در ملاقات اولیه، ضمن خطیر دانستن شرایط کشور، حضور من در انتخابات را ضروری دانست. در ملاقات امروز هم من را به پایداری و استقامت در ادامه مسیر تشویق کرد ولی هشدار داد تخریب ها و حملات بسیاری در انتظارم خواهد بود. وی در خاتمه عنوان کرد: برنامه « دولت تدبیر و امید» حاصل بازنگری انتقادی تجربیات سیاستگذاری و اجرایی دولت های پیشین از جمله دولت سازندگی است.

محمد رضا عارف که معاون اولی دولت دوم اصلاحات را در کارنامه خود دارد، رسما با تابلو جریان اصلاحات و دوم خرداد به میدان آمده و مدعی شده دوم خرداد دیگری در راه است! عارف برنامه های خود برای اداره کشور را در یک سند ۲۲ بندی ارائه کرده است.

از طیف موسوم به اصولگرا و اصلاح طلب که بگذریم، دو کاندیدا هم با تابلوی مستقل به میدان آمده اند؛ محسن رضایی و محمد غرضی.

رضایی که فرماندهی سپاه در دوران جنگ را در کارنامه خود دارد، سابقه چند دوره کاندیداتوری ریاست جمهوری نیز دارد و در این دوره با شعار « پیروزی صداقت بر ثروت و قدرت» به میدان آمده است. رضایی اصلاح ساختارهای اقتصادی کشور را از جمله برنامه های اصلی خود عنوان کرده است و معتقد است که ائتلاف را باید به پس از انتخابات موکول کرد.

محمد غرضی شاید برای نسل جوان جامعه چهره ای گمنام باشد. او یک دوره وزارت نفت، چندین دوره وزارت پست و تلگراف و تلفن سابق و استانداری را هم در کارنامه خود دارد. غرضی با شعار دولت ضدتورم وارد میدان شده و گفته است نه در اردوگاه اصلاح طلبان است و نه کارگزاران.

حضور این هشت چهره در عرصه رقابت در حالی است که مقام معظم رهبری نیز بر حضور سلایق مختلف سیاسی در انتخابات تاکید کرده اند. با توجه به این آرایش انتخاباتی خبرهای مختلفی از سناریوهای انتخاباتی به گوش می رسد؛ از تلاش برخی اصولگرایان و اصلاح طلبان برای وحدت و ائتلاف درون گروهی و انصراف نامزدها به نفع یکدیگر، برای افزایش رای و غلبه بر رقیب.

بنظر می رسد یکی از شاخصه های اصلی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، حساسیت و توجه مردم به برنامه های نامزدهاست. اگر چه شعارهای انتخاباتی بازتاب دهنده طرز فکر نامزدهای انتخابات است اما افکار عمومی با دقت در این شعارها و تطبیق آنها با سوابق و توانایی و توانمندی افراد، آنها را در ترازو گذاشته و در نهایت فرد موردنظر خود را راهی پاستور می کنند.