به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم!
او در هشت سال از صحنه سیاست تا اقتصاد و اجتماع چهره ای از خود به جای گذاشت که بسیاری از منتقدانش به استناد همان خاطره ها معتقدند که او نباید بار دیگر بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند. هاشمی بعد از انقلاب یکی از مردان اصلی سیاست ایران بود که خاطرات زیادی را از خود به ثبت رسانده است.
به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، هاشمی رفسنجانی در انتخابات کاندیدا شد. او نیز مانند سایر کاندیداها در انتظار تایید صلاحیت شورای نگهبان به سر می برد. او در بین کاندیداها تنها کسی است که سابقه ۸ سال ریاست جمهوری را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. بسیاری از مردم و کارشناسان نسبت به حضور دوباره او در ساختمان ریاست جمهوری خوشبین هستند و برخی دیگر کهولت سن او را دلیلی برای عدم کفایتش در این سمت می دانند.
با این حال او در هشت سال از صحنه سیاست تا اقتصاد و اجتماع چهره ای از خود به جای گذاشت که بسیاری از منتقدانش به استناد همان خاطره ها معتقدند که او نباید بار دیگر بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند. هاشمی بعد از انقلاب یکی از مردان اصلی سیاست ایران بود که خاطرات زیادی را از خود به ثبت رسانده است.
ماجرای اغفال هاشمی
تراب حق شناس از سران منافیقن به نامه ای اشاره می کند و می گویدکه نامه مفصل هاشمی رفسنجانی به امام، درباره مجاهدین را من به عراق بردم… آیت الله خمینی هیچ جواب مثبتی به آن نامه ها نداد. " وی همچنین به نامه آمرانه منتظری به امام راحل در حمایت از منافقین اشاره دارد. حقشناس می گوید: " امام صریحا گفت که من با جنگ مسلحانه مخالفم" با این حال [برخی از] روحانیون مبارز داخل ایران هم چنان به سازمان کمک می کردند. جالب است که آقای منتظری هم همپای آقای هاشمی نامه ای به اما نوشتند و در آن با تاکید بر تدین منافقین و اطلاعات وسیع آنان نسبت به معارف اسلام که مورد توجه علما هم
قرار گرفته، از امام می خواهند که از آنان که در معرض اعدام هستند حمایت کند که جواب آن پیر دانا منفی است.
مهدوی کنی در خاطراتش از حمایت هاشمی، لاهوتی و خودش از مجاهدین، می گوید: " ما برای این آقایان خیلی کتک خوردیم، بنده دو ماه به خاطر همین آقایان شکنجه دیدم، ولی احدی را لو ندادم. " یکی از هم عقیده های هاشمی در این مساله، می گوید: " من فقط در سال ۱۳۵۰ از وجوهات بازار چندین میلیون تومان به سازمان مجاهدین کمک کردم"
سید حمید روحانی تاریخ نگار انقلاب از سوی امام نیز در جایی می گوید: " در سال ۵۲ حجت الاسلام هاشمیان امام جمعه امروز رفسنجان، نامه ای به امام نوشتند که آقای هاشمی از ما می خواهد وجوهات شرعی را برای کمک به سازمان مجاهدین خلق در اختیارش قرار دهیم که امام فرموده اند جایز نیست و احتمالا آقای هاشمی در این قضیه اغفال شده است. "
هاشمی رفسنجانی و حمایت از مصدق:
دختر بزرگ هاشمی (فاطمه) با نشریه شهروند امروز ۱۳ دی ۸۸ خاطره ای را نقل می کند که دو نکته جالب در آن وجود دارد: یادم هست که شب سالگرد مصدق بود که آقای لاهوتی به خانه ما آمدند، قرار بود که فردای آن روز ما و دوستان مان برنامه ای را برای مصدق در مدرسه خوارزمی تجریش برگزار کنیم. "
فاطمه هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوال خبرنگار نشریه که" در خانه آقای هاشمی، مشکلی با مصدق وجود نداشت؟ " می گوید: " نه، حتّی یادم هست که به پدر گفتم که یک سخنران برای آن مراسم می خواهم و پدر هم، سعید [لاهوتی] را معرفی کردند که او هم فردا آمد و در آن مراسم صحبت کرد. "
هاشمی و حمایت از مهدی بازرگان:
نقش هاشمی در انتخاب بازرگان به ریاست دولت موقت با توجه به ارتباط ویژه اش با مهندس مهدی بازرگان که هر دو عضو هیات مدیریه خیریه تولیت در پیش از انقلاب بودند از ابهامات ناگفته تاریخ ابتدای انقلاب است.
حمایت هاشمی از میرحسن موسوی:
حمایت هاشمی از مدیران و جریان چپ که با نخست وزیری میرحسین و مدیران چپ اندیش وی دوام و قوام یافت. برنامه هاشمی برای نخست وزیری موسوی در دولت شهید رجایی و به جای شهید باهنر بوده است که موفق نشده و در نهایت موسوی به عنوان وزیر خارجه آن دولت معرفی می شود.
دوران پس از رحلت امام راحل و سال های ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی؛ هاشمی که در زمان امام، منزلگاه آشکار و نهان جریان چپ به شمار می رفت با رحلت امام خمینی در چرخشی آشکار و استراتژیک به یک باره از راس هرم جریان چپ به راس هرم جریان راست انتقال مواضع داده و به یک باره دشمن سرسخت دست پرورده های چپ خود شد. در این دوران بود که هاشمی و سیاست های اجتماعی و اقتصادی اش به خصوص سیاست تعدیل اقتصادی و نگاه توتالیتاریستی وی به مدیران و بدنه اجرایی حکومت انتقادهای بسیاری را برانگیخت. به گونه ای که ترجیع بند تکراری نوشته ها و اخبار روزنامه سلام – متعلق به موسوی خوئینی ها- در نقد
و هجمه به برنامه های دولت به اصطلاح سازندگی متمرکز شده بود.
تمام همّ و غم نیروهای جناح چپ که در دوران نخست وزیری موسوی از هاشمی و نظرات عدالت خواهانه اش در رسیدگی به مستضعفین حمایت می کردند در این زمان بر این متمرکز شده بود که به مبارزه با سیاست توسعه اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی و حمایت وی از بخش خصوصی که به تضعیف تعاونی ها انجامیده بود برخیزند.
هاشمی در این ایام برای آنکه شخصیت تازه نُضج یافته خود را شاکله ای قابل قبول بخشد هر گونه انتقاد و اعتراضی را به زیرکانه ترین و شدیدترین وجه ممکن پاسخ می داد به گونه ای که هاشمی رفسنجانی این دوران را باید زمینه ساز بروز و ظهور نسل نوخاسته سیاست مداران نامید. چرا که سیاست یا با ما یا بر مای مدیریت از این سالها نشأت گرفته و رشد پیدا کرد.
هاشمی و حمایت از منتظری:
نقش مبهم و چند پهلوی هاشمی در عدم انتشار نامه ۶ فروردین ۱۳۶۸ امام که در آن به صراحت حکم عزل قائم مقام رهبری و پشت پرده این اقدام افشا شده بود، هنوز مشخص نیست.
آقای ری شهری در این باره اینطور بیان می کنند: یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (۲۵ تیر ۱۳۶۴) ، من ضمن تماس با دفتر امام کتباً از ایشان درخواست ملاقات کردم… امام اجازه دادند. خدمتشان رسیدم.
گفتم: " فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود. خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی [که در آن موقع رییس مجلس خبرگان بوده است] بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خوانده ام، ایشان را عابد و زاهد میدانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار بر نمی آید… » امام گله های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه. اضافه نمودند: « احمد هم از او دفاع می کند. از منزل سیدمهدی هاشمی دست نویسهای او را آورده اند. من دیده ام نامه های آقای منتظری از نوشته های مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتم" .
عرض کردم: " بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود» . امام قدری فکر کرد و فرمود: " احمد نیست. شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم" . عرض کردم: " بله. اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را به شما گفتم] . به هیچ کس نگویید. میترسم مرا هم شمس آبادی کنند [که گروه مهدی هاشمی او را کشتند] یا مثل شیخ قنبر در چاه بیاندازند" . این را که گفتم، امام خندید و سه بار فرمود: " خاطرت جمع باشد" … . رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم.
پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: « من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: " موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن" . گفتم: " چرا؟ ما در اجلاسیه ی قبل به آقایان گفته ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام مطرح کنیم" . فرمودند: " نه. یکی از دوستان آمده و چنین گفته… " . گفتم: " ما اعلام کرده ایم. نمیشود. "
فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
آقای ری شهری اضافه میکند: " تامل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم، نشان میدهد که امام در مورد طرح قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، در مقابل کاری انجام شده قرار گرفته بود. … بی تردید اگر [اعضای مجلس] خبرگان نظر امام را میدانستند، آقای منتظری را به عنوان جانشین او تعیین نمیکردند. "
ارسال نظر