الان کی با کی هماهنگ شد؟
قطعا کارلوس کیروش مربی بزرگی است و دانش کمنظیری در حوزه فوتبال دارد، اما وضع اینطوری هم نیست که هر چه او گفت درستترین حرف دنیا باشد و هر کاری او انجام داد، خالی از عیب و ایراد تلقی شود.
قطعا کارلوس کیروش مربی بزرگی است و دانش کمنظیری در حوزه فوتبال دارد، اما وضع اینطوری هم نیست که هر چه او گفت درستترین حرف دنیا باشد و هر کاری او انجام داد، خالی از عیب و ایراد تلقی شود. ماجرای برگزاری بازی دوستانه با سیرالئون از آن دست اتفاقاتی است که با هیچ متر و معیاری نمیتوان هضمش کرد. کیروش که هیچ؛ حتی اگر استاد مشهورش سر الکس فرگوسن هم این همه اصرار به برگزاری چنین مسابقهای داشت، جایز بود که شک کنیم و چند سوال از خودمان بپرسیم. بالاخره آدمی عقل و شعور دارد و مجاز نیست هر چیزی را کترهای قبول کند.
در اینکه سطح فنی، کیفی و آمادگی جسمانی بسیاری از بازیکنان ایرانی نسبت به رقبای کشورمان در جامجهانی نازلتر است تردیدی وجود ندارد. کیروش سالهاست که برای رفع این مشکل برگزاری اردوهای طولانیتر را طلب کرده که بیشوکم مورد اجابت فدراسیون قرار گرفته است. او اخیرا پروژه نادر و عجیب ریکاوری هفتگی را هم به باشگاهها تحمیل کرده که با همه دشواریهایش مورد اطاعت قرار گرفته است. با این همه اما، برگزاری یک بازی دوستانه «پرت» در تاریخی غیر از روزهای فیفا، آن هم از جنس دیدار شلختهای که دیروز به انجام رسید، هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد. حریف آفریقایی در حالی به ایران آمد که وضع رقتبار بازیکنانش مایه تعجب افکار عمومی در کشورمان شد. واضح بود که چنین حریفی نمیتواند یک سنگ محک جدی برای تیم ملی ما باشد، اما فدراسیون فوتبال اصرار داشت در این تاریخ یک بازی تدارکاتی برگزار کند. با همین استدلال، آنها سیرالئون ضعیفتر را جانشین لیبی ضعیف کردند تا شاهد معرکه غریب ورزشگاه آزادی باشیم.
جالب است که بین دو نیمه مسابقه وقتی در تلویزیون از مسوولان رسانهای فدراسیون سوال میشود که بازی با تیم دوم سیرالئون چه منفعتی برای تیم ملی ما دارد، طرف مقابل جواب میدهد: «ما هم تیم دوممان را به میدان فرستادیم و خبری از نفرات اصلی نبود!» اینکه شد عذر بدتر از گناه؛ بازی تیم دوم ما با تیم دوم کشوری که حتی لیگ باشگاهی هم ندارد، چه سودی ممکن است داشته باشد؟ در آستانه جامجهانی، تیمها بازی دوستانه برگزار میکنند که نفرات اصلیشان با هم هماهنگ شوند. در این مسابقه اما قرار بود کدام بازیکن ما با کدام بازیکن دیگر هماهنگ شود؟ به جرات میتوان گفت شاید از ترکیبی که در بازی با سیرالئون به میدان رفت، حتی یک نفر هم در ارنج اصلی تیم ملی در روسیه حاضر نباشد؛ خب پس این بازی چه فایدهای میتوانست داشته باشد؟ اگر هم غرض، افزایش شناخت کادرفنی از بازیکنان باشد که چنین هدفی میتوانست از دل همان بازیهای لیگی تامین شود. قطعا بسیاری از تیمهای لیگ برتری از این سیرالئون قویتر هستنند و این تیم آفریقایی اگر در لیگ برتر شرکت کند، شاید موفق به حضور در نیمه اول جدول هم نشود. ظاهرا اما جناب کیروش اعتقادی به تماشای مسابقات داخلی ندارد و ترجیح میدهد بازیکنان ذخیرهاش را در چنین میادین عجیبی محک بزند؛ در بازی برابر تیمی که سرمربی نگونبختش در پایان مسابقه از او درخواست عکس یادگاری میکند!
میشد به جای برگزاری این بازی سطح پایین و فاقد دستاورد، اجازه داد مسابقات هفته بیستوششم لیگ برتر برگزار شود و بزرگترین معمای بعد از عید فوتبال باشگاهی ایران از بین برود. به این ترتیب، هم تقویم لیگ منظمتر میشد و هم در آستانه جامجهانی حرمت تیم ملی با این موج بزرگ از انتقادات زیر سوال نمیرفت؛ اما افسوس که مرغ دوستان در فدراسیون فقط یک پا دارد و آنها خودشان را مطیع محض اوامر کیروش میدانند، بیآنکه حتی یکی از سوالات بالا را با او در میان بگذارند.
ارسال نظر