انسان موجودی اخلاقی است و همین ویژگی اخلاقی است که انسان را از دیگر آفریده‌های الهی متمایزمی کند. در روایات بسیاری به جلوه‌های اساسی اخلاق یعنی دینداری، حیا و عفت‌اشاره شده است؛ زیرا دینداری از نظر آموزه‌های قرآن، چیزی جز اخلاق مداری و اخلاق محوری نیست؛ چرا که همه آموزه‌های آن در قالب بایدها و نبایدها یا نبایدها و شایدها، به چیزهایی‌اشاره دارد که در یک کلمه بیانگر عدالت در مرتبه مقابله به مثل، احسان در مرتبه عفو و گذشت و اکرام در مرتبه ایثار از حق و حقوق است. از همین رو پیامبر(ص) می‌فرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته نشده ام.(بحارالانوار، ج 16، ص 210)
از آنجا که دین اسلام، دین مطابقت فطرت غیرقابل تبدیل و تحویل است(روم، آیه 30)، به طور طبیعی احکام آن ناظر به فطرت انسانی است؛ زیرا احکام آنچه را که مصلحت تمام دارد در قالب واجب و آنچه مصلحت ناقص دارد، در قالب مستحب قرار داده است؛ چنانکه حرام و مکروه چیزی است که مفسدت تمام یا ناقص دارد.
بنابراین، وقتی خدا حکم یک هنجاری چون حجاب را در راستای تامین حیا و عفت فردی و عمومی واجب می‌کند، در آن مصلحتی تمام را دیده که در آیات قرآن از آن سخن گفته است.(نور، آیه 30؛ احزاب، آیات 23 و 33 و 59 )
از مهم‌ترین مصالحی که قرآن به عنوان آثار حجاب یاد کرده، اموری چون خیر و صلاح فرد و اجتماع(نور، آیه 60)، مصونیت از تعرض و اذیت و آزار(احزاب، آیه 59)، طهارت درونی و قلبی زنان و مردان(احزاب، آیه 53)، تمایز زنان آزاده از کنیز و بردگان (احزاب، آیه 59)، آمرزش الهی(همان) و مانند آنها است.
بنابراین، کسانی که به جای حجاب و پاکدامنی و عفت و حیا، به سراغ بی‌حجابی و بی‌عفتی و بی‌حیایی می‌روند، خود را در شرایطی قرار می‌دهند که نخستین آسیب را به خودشان وارد می‌سازند.
با توجه به اینکه چنین رفتار ضد شرعی و اخلاقی موجب ناپاکی فرد و خروج از مسیر طهارت قلبی و فطرت سالم است، به طور طبیعی قلب و دل او به زنگار گناه آلوده شده و سپس طبیعت اصلی خود را از دست می‌دهد و طبیعت ثانوی به خود می‌گیرد. از این رو از انسانی طیب به انسانی پلید تبدیل می‌شود و به طور طبیعی کسانی که خبیث و پلید هستند به سوی آنان کشیده می‌شوند. بنابراین، تعرض و اذیت و آزار نسبت به زنان بی‌حجاب و خبیث از سوی خبیثان انجام می‌شود. خدا می‌فرماید: الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ؛ زنان پلید براى مردان پلیدند و مردان پلید براى زنان پلید و زنان پاک براى مردان پاکند و مردان پاک براى زنان پاک.(نور، آیه 26)
براین اساس مترفان و بی‌دردان جامعه اعم از سرمایه‌داران و رفاه زدگان بدمست، بزرگ‌ترین مجرمان اجتماع هستند (انعام، آیه 123)، این افراد برای هوسرانی به سراغ زنان خبیث و پلید می‌روند و نسبت به آنان تعدی و رفتارهای سوء روا می‌دارند، چرا که این زنان خود خواسته‌اند که با آنان همچون عروسک‌های جنسی رفتار شود. بنابراین نباید از اجتماع و نیروهای حافظ امنیت توقع داشته باشند که آنها را از گزند مترفان و‌اشرار حفظ کنند و وقتی به آنان تعرضی صورت گرفت نباید اعتراض کنند و شکایتی داشته باشند؛ زیرا خود چنین خواسته‌اند و به دست خویش امنیت خود را در معرض حراج و خطر و نابودی قرار داده‌اند.(احزاب، آیه 59)
به سخن دیگر، زنان بی‌حجاب در محیط جامعه خود را همانند بردگان و کنیزکان جنسی قرار داده و با رفتارهای نابهنجار خویش فضایی را ایجاد می‌کنند تا افراد خبیث اجتماع متعرض آنان شوند؛ زیرا زنان آزاده اجازه نمی‌دهند تا در اجتماع مشهور به رفتاری شوند که بیانگر علاقه به فساد جنسی است تا‌اشرار و خبیثان متعرض آنان شوند. (همان) در حقیقت خود کرده را تدبیر نیست.
به هر حال، زنانی که دردوران حاکمیت انقلاب اسلامی علیه آن انقلاب عامدانه و کینه توزانه ،ناهنجاری بی‌حجابی یا بدحجابی راه می‌اندازند، در خیابانی دو طرفه به جای صعود و سلامت، دنبال سقوط و بیماری و شقاوت هستند. اینان به طور طبیعی باید خود را برای جرم و جنایت از سوی‌اشرار و مردان خبیث آماده کنند؛ و هیچ گاه نباید تقاضا و یا انتظار امنیت از سوی دولت و امت داشته باشند؛ زیرا کسی که خود را بی‌حجاب می‌کند، مانند مرداری است که لاشخورها را به سوی خود جلب و جذب می‌کند.
نکته قابل توجه اینکه عده‌ای حکم نماز را با حکم حجاب یکسان می‌دانند و آن دو را در یک ردیف قلمداد می‌کنند، در حالی که حکم نماز، فردی و ترک آن مجازات اخروی دارد، اما حکم حجاب یک حکم قانونی در راستای تامین امنیت فردی و جمعی افراد اجتماع است و میان این دو حکم تفاوت ماهوی وجود دارد؛ از این رو مخالفت با حکم نماز، مجازات دنیوی به دنبال ندارد، اما مخالفت با حکم حجاب همانند حکم دزدی و رشوه گیری و ربا خواری، مجازات دنیوی و اخروی به دنبال خواهد داشت.

منبع: کیهان

بازگشت به صفحه رسانه‌ها