پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حجت الاسلام علی نقی معرفت- مدتی است برخی سعی می کنند که جوّی در جامعه تحت عنوان: «مخالفت با حجاب اجباری» ایجاد کنند که البته حمایت و پوشش گسترده رسانه های خارجی را نیز به دنبال داشته است. در اینجا چند نکته قابل ذکر است:

اول: در همه جوامع، حدود و معیارهایی برای پوشش علنی افراد جامعه، با توجه با هنجارها و فرهنگ آن جوامع وجود دارد و آزادی مطلقی برای پوشش وجود ندارد. بنابر این در جامعه ای که قریب به اتفاق آن مسلمان بوده ، طبیعی است حدود پوشش با توجه به هنجارهای اسلامی و حداقل های دینی پوشش، تعیین شود.

دوم: از وظایف حاکمیت این است که بر امر بهداشت جامعه نظارت داشته باشد که از مصادیق روشن آن این است که از عرضه علنی غذای آلوده در جامعه جلوگیری کند. حال اگر افرادی با پوششی در جامعه خود را عرضه کنند که موجب تاثیر منفی و آلودگی روح و روان بعضی افراد جامعه شوند و در نتیجه بنیان بعضی خانواده ها سست شود و...، آیا حاکمیت هیچ وظیفه ای در اینجا ندارد؟!

سوم: امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که مراتب عملی آن وظیفه حکومت اسلامی است‌. در سوره حج آیه۴۱ آمده: «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ ِ: ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺨﺸﻴﺪﻳﻢ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ میﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﻰ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ» در هیچ آیه و روایتی نیز مساله حجاب از عموم امر به معروف و نهی از منکر استثناء نشده است. البته مخفی نیست که نهی از منکر اختصاصی به عدم رعایت حجاب ندارد و مبارزه جدی با اختلاس و رانت خواری و مانند آن نیز از مصادیق آشکارِ نهی از منکر است.

چهارم: در طول تاریخ همیشه افرادی بوده اند که در برابر شرایع و احکام الهی، مخالفت و مقاومت کرده اند. جهتش هم این است که طبع انسان- با قطع نظر از فطرت پاک و الهی- می خواهد که هیچ قید و بندی نداشته باشد و به همه هواهای نفسانیش نائل شود. در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده که بعضی از افراد که معاد را انکار می کنند از جهت شبهه علمی نیست بلکه از این جهت است که می خواهند جلویش باز بوده و هر فسق و فجوری را مرتکب شوند (بل یرید الانسان لیفجر امامه). البته حقیقت امر این است که دین و انبیاء نیامده اند آزادی انسانها را سلب کنند بلکه در نقطه مقابل آمده اند تا انسانها را از قید و بند هواها و غرایز آزاد کنند و به او آزادی حقیقی دهند.(به کتاب ارزشمند:{آزادی معنوی} از شهید مطهری رجوع شود.)