بیانیه مشترک لیلی رشیدی و حمید پورآذری؛ خودزنی در دقیقه نود!!؟
لیلی رشیدی و حمید پورآذری، میزبان و مدیر بخش خارج از صحنه (آف استیج) جشنوارهی تئاتر فجر، در هیاهوی حذف روز عقیم اقدام به انتشار بیانیه کردند.
حواشی حذف اثر حسین کیانی از جدول جشنواره تئاتر فجر گویا پایان ندارد و این دامنه این اتفاق به اتاق فکر مهندسپور نیز کشیده شده است. در آخرین تحرکات، حمید پورآذری در نوشتاری که با عنوان بیانیه منتشر شده است، نسبت به این رویداد واکنش نشان داده است. این در حالی است که مهندسپور به شکل علنی در این باره سخن نگفته است و مسئولیت این رویداد را مهدی شفیعی به شکل کامل پذیرفته است. کما اینکه در این مدت همواره از نهادی سخن گفته شده است که نامی از آن در میان نیست و نقطه مبهم ماجراست.
در این بیانیه آمده است: «سالهاست که تئاتر ایران شاهد ممنوعیتهای بیجا و نظارتهای غیر اصولی است. امسال هم در جشنوارهای که با شعار گفتگو برپا شده از اجرای یک اثر نمایشی جلوگیری شد تا یادمان بیاید که در این شرایط اندیشیدن و استقامت در مسیر الزامی است. ما سؤال داریم...
میخواهیم بپرسیم که چه اتفاقی میافتد که رئیس مرکز هنرهای نمایشی کشور 30 شب از اجرای یک اثر حمایت میکند و در جایی دیگر ناگزیر به حذف میشود؟ نهادی که این حکم را صادر کرده کجای تئاتر ایران است؟ چرا مسئولیت این اتفاق را نمیپذیرد؟
وقتی در جشن گفتگو «ممنوعیت اجرا» رخ میدهد، باید مسائل شخصی را کنار گذاشت و به جای ماهی گرفتن از آب گلآلود، خواستهها را بیان کرد و از فرصت گفتگو استفاده کرد.
به این فکر کنیم که تئاتر ایران چگونه در سالهای بعد از انقلاب حفظ شد و چه زحماتی برای آن کشیده شد. حرف بزنیم و شفافیت را طلب کنیم، خواستههایمان را مدون کنیم و سؤال کنیم و برای رسیدن به جواب مناسب ایستادگی کنیم تا به ما توضیح دهند... تا به ما بگویند که ارتباط مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی با این بگیر و ببندها چیست؟ نهاد مسئول کجاست؟ مصداق ممیزی چیست؟
ما میخواهیم مسئولانه عمل کنیم. اکنون اگر سکوت کنیم مسئولیم. اگر شتابزده هم عمل کنیم مسئولیم. کسی که تئاتر را تحریم میکند به اندازه کسی که تئاتر را توقیف میکند مسئول است. کنار هم بایستیم که دست همه ما در حال و هوای این روزهای تئاتر ایران آلوده است. فرصت را مغتنم بشماریم، حرف بزنیم و خواستههایمان را مدون کنیم و تا گرفتن نتیجه مطلوب ایستادگی کنیم.»
این بیانیه البته چندان لحن بیانیه ندارد. لحن متن بسیار نرم و بیشتر پرسشی است. نویسندگانش تقریباً به همان سویی رفتهاند که دیگران رفتهاند. اینکه چه نیروی بالادستی بر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره نظارت و ارزشیابی آثار تسلط دارد و آنان نیز از جواب باز ماندهاند.
نکته جالب ماجرا آن است که این بیانه از سوی کسانی منتشر میشود که خود دستاندرکار جشنواره بوده و شاید سکوت فرهاد مهندسپور برایشان پرمعناتر باشد. مشخص نیست این بیانیه با مشورت مهندسپور نوشته شده یا خیر؛ اما میتوان حدس زد که چنین نبوده است. چرا که در جشنوارهای با شعار گفتگو، سکوت دبیر معنایی خلاف جهت شعار داشته و دارد. حتی مهندسپور در یک جمله نگفته است این مسئله به او ارتباطی نداشته است؛ چرا که چیزی به نام شورای نظارت و ارزشیابی - که خود روزی جزئی از آن بوده - وجود داشته و او خود در نامه به حسین کیانی از آن نام برده است.
بدون شک شخصی همانند پورآذری بیش از یک خبرنگار درسترسی به افرادی چون مهندسپور یا امیری، رئیس شورای نظارت و ارزشیابی داشته و بیش از دیگران اطلاعات دارد و این بیانیه بیش از آنکه حمایتی باشد، میتواند رویکردی انتقادی به برای مخالفان مهندسپور فراهم کند؛ چون شمایل خودزنی پیدا میکند.
اگر رجوعی به مصاحبه مهندسپور با روزنامه اعتماد در روزهای اولیه بهمن داشته باشیم، در مییابیم او اصغر دشتی و آروند دشتآرای را برای دبیری جشنواره میپسندیده؛ اما به دلایلی که ذکر میکند خود دبیر میشود. برای تئاتریها دشتی و پورآذری دو نیروی جدا از هم نیست. دایره 10 و یا پروژه قشقایی تنها دو وجه از همکاری طولانیمدت این دو کارگردان تئاتر است. پس عجیب نیست در ادعای چند ساله بودن پروژه مهندسپور، حضور دشتی و پورآذری تضمین شده باشد؛ ولی چنین بیانیهای نشان میدهد چندان هم اساس مدیریتی این تیم قوی نیست و احساسات کماکان حرف اول را میزند. خبری از خردگرایی ظاهری هم نیست و این تازه یک آغاز است. آغازی که دلالت بر آن دارد هنرمند بودن شرط لازم و کافی مدیر بودن نیست.
ارسال نظر