پارس؛
رمان جیک با امضاء صهیونیسم
خدای ناکرده داستان نویس حق دارد در نقل داستان یک دزدی از منزلی که واقعا هم اتفاق افتاده برای جلب مخاطب به دروغ بنویسد دزدان به همسر صاحبخانه نیز تعرض کرده اند ؟!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- کانالی متعلق به آقای علی.ق با حدود 200 فالوور، اخیرا تحت عنوان «رمان جیک» به قصه ای بسیار احساسی پرداخته که واقعا چشمان خواننده را مرطوب و بغض ها را از گلو به در میاورد. در این رمان چند هدف اصلی همزمان زده شده است:
به پیرمرد وفادار به انقلاب که پس از سالها خدمت تازه با رانندگی امرار معاش میکند پیام میدهد که در شورش خیابانی فرزندت کشته میشود وباید جسدش را بی سر و صدا تحویل بگیری و تو ای پیر مردی که خود از چفیه پوشانی هستی که مدافع حرم هم هستی، جنازه پسرت را که همان چفیه پوش های همکارت کشته اند تحویل بگیر!
به سرباز وظیفه موظف به تامین امنیت پیام میدهد گیر بیفتی هیچکس به فکرت نیست پس هوای خودت را داشته باش.
به مخاطب خبری را منتقل میکند که پس از دستگیری معترضین خیابانی آنها را به زیر زمین مسجدی میبرند و عده ای لباس شخصی که چهره خود را پوشانده اند و البته چفیه های خاص مدافعین حرم را بر سر دارند، به نحو وحشیانه ای با چماق و چوب به آنها حمله میکنند که امثال پسر همان پیر مرد به همین سبک به قتل رسیده است .
قطعا خواننده متن به شدت برافروخته شده و کینه بی پایانی در خود حس میکند که حداقل اقدام فوروارد این پیام درد آور به همه مخاطبین آشنا و نا آشناست .
این مطلب را در گروهی قرار دادم تا اعلام نظر کنند، یکی با خونسردی گفت قصه است جدی نگیرید ، دیگری گفت طی چند روز اخیر وقت زیادی صرف این کرده ام تا به بسیاری از مخاطبین عصبانی این پیام ثابت کنم واقعی نیست و فقط یک قصه است، یکی دیگر گفت این سبک نگارش کپی برداری کودکانه ای است از آثار فردی به نام بلوری در کیهان قبل از انقلاب که داستان راننده آمبولانسی را نوشته بود که جنازه پسرش را از صحنه تصادف به بهشت زهرا میبرد، یکی گفت شبیه تخیلات آقای زائری در ایام اخیر بوده است ،یکی گفت این آقا خود از مدیران نظام بوده که اینگونه به نظام ظلم میکند و آخری گفت این محصول روزنامه نگاری کثرت گراست که با تمسک به کژ الگوهای وارداتی با تمسک به منفی بافی دنبال پرشمار کردن مخاطب رمان خود،بی توجه به عوارض منفی آن است.
طی این مدت مطلب چکش کاری شد و فرصتی هم به دست آمد تا بر عصبانیتم غلبه کنم اما هنوز سئوالاتم باقی است :
اگر این قصه واقعی است بر همه دوستداران انقلاب و کشور واجب است تا روشن شدن ماهیت کسانی که اینگونه در حال تحمیل کهریزکی دوباره به نظام و انقلاب هستند لحظه ای از پای ننشینند، هنوز داغ هایی که این جریان نفوذی از قتل های زنجیره ای، کوی دانشگاه، حمله به سفارتخانه ها، اسیدپاشی و ....بر دل متولیان انقلاب و فداییان انقلاب اسلامی گذاشته و صورت حساب بدهی این اقدامات خائنانه را مستقیم با امضاء صهیونیسم بین الملل در فهرست مطالبات از انقلاب و تفکر دینی ثبت کرده اند، فراموش نکرده ایم . پس جناب «ق» موظف است اطلاعاتش را در این خصوص بی پرده اعلام کند که همه دوستان انقلاب مدعی این حسابرسی با سرعت و قاطعیت هستند.
اما اگر این یک مزاح و شوخی بوده وامصیبتا!! به چه قیمتی اینگونه با حساسیت ها و غیرت دینی و انقلابی و حساسیت های انسانی شان بازی شده است ؟! خدای ناکرده داستان نویس حق دارد در نقل داستان یک دزدی از منزلی که واقعا هم اتفاق افتاده برای جلب مخاطب به دروغ بنویسد دزدان به همسر صاحبخانه نیز تعرض کرده اند ؟!
عیان کردن دشمنی با مدافعان حرم و راه دلاورانه آنها در پس این طنز تلخ اگر طنز تصور شود مطلبی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت. باید برای نویسنده تفهیم شود که آنچه شما به دروغ نقل کرده اید در همین حد برای جامعه احساسی و متعصب ما ناموسی است . کمی به خود آیید درست است که فضای مجازی یله و رهاست اما غیرت و انسانیت که نمرده است!
ارسال نظر