فیلترینگ فضای مجازی؛ مصداق بستنبازار
«بهتر است دولت همانطور که اصلاح ساختار سنتی خود را دنبال میکند، شکل برخورد خود را نیز با بحرانها تغییر دهد و بستن به هر شکل فضاهایی که کسبوکار مردم است و سرمایهگذارانی را به خود جذب کرده چه مجازی و چه حقیقی را خط قرمز خود بداند.»
حسین گنجی در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: همینطور که گردشهای مالی نشان میدهد، بهزودی باید با مفهوم بازار به معنای تاریخی و فیزیکی آن خداحافظی کنیم. بازار نوپا مبتنیبر فضای مجازی رفتهرفته بازار موجود و سنتی اقتصاد را کنار میزند و سهم بزرگی از اشتغال و گردش مالی کشور را از آنِ خود میکند. بازاری که به استناد وزیر ارتباطات فقط در تلگرام و اینستاگرامش بیش از صد هزار نفر مشغول به کار هستند و به اعتبار اظهارنظر استاندار آذربایجانشرقی گردش مالی 34 هزار میلیارد تومانی را در سال گذشته رقم زدهاند و به استناد شواهد فعالانش جوانانی هستند که در ساختارهای سنتی نتوانستهاند فضای کسبوکاری برای خود بجویند و خلاقانه با امکانات روز، بازار جدیدی ایجاد کردهاند. در چنین فضایی آیا فیلترینگ، همان بستن دکانها در بازارهای سنتی تلقی نمیشود؟ آیا بیکاری بیشتر جوانان تحصیلکرده و لطمه به کسبوکارهای نوین را بهوجود نمیآورد؟
باید دید درشرایطیکه اعتراضها همه معطوف به شرایط اقتصادی کشور است و عمدتا جوانان هستند که از بسترهای سخت و ناتوان و ناکارآمد اعلام نارضایتی میکنند، با چه استدلالی باید شاهد مسئله فیلترینگ و بهدنبال آن تعطیلی این بازار گسترده و توانمند باشیم. فعالیت اقتصادی در فضای مجازی، امروزه در حال تغییردادن شکل رقابت، سرعت اقدامات، جریان تعاملات، محصولات و پرداخت توسط مشتریان به شرکتها و از شرکتها به تامینکنندگان است و دولتها باید همواره از توسعه چنین فضایی که هم باری از روی دوش آنها برمیدارد و هم روندها را تسهیل میکند، استقبال کنند، نه اینکه به بهانههای مختلف مانعتراشی کنند.
بهتر است دولت همانطور که اصلاح ساختار سنتی خود را دنبال میکند، شکل برخورد خود را نیز با بحرانها تغییر دهد و بستن به هر شکل فضاهایی که کسبوکار مردم است و سرمایهگذارانی را به خود جذب کرده چه مجازی و چه حقیقی را خط قرمز خود بداند. اقتصاد دیروز این کشور بیش از هر چیز از همین عدم ثبات و تصمیمات سیاسی مختلکننده لطمه دیده است.
ارسال نظر