کاوه رضایی: عاشق این هستم که آقای گل شوم
کاوه رضایی، مهاجم ملیپوش ایران، بهتازگی گفتوگوی مفصلی با مجله بلژیکی «مگزین فوت»، معتبرترین مجله ورزشی بلژیک، داشته است.
اینجا در بلژیک خیلی زیاد میشنویم که در ایران استعدادهای زیادی وجود دارد؛ ولی انتقال آنها از ایران به اروپا خیلی سخت منجر به موفقیت میشود؛ ولی انگار تو مشکلی از این بابت نداشتی.
با انتقال از ایران به بلژیک، در جایی که همهچیز متفاوت است، من هم دست به ریسک زدم. اگر بخواهید در یک لیگ تیمتان را عوض کنید، به اندازه کافی سخت است که بخواهید با شرایط تیم جدید سازگار شوید. دیگر چه برسد به اینکه من کلا قارهام را هم عوض کردم. اینجا آن اوایل مشکل داشتم؛ ولی باشگاه به من کمک کرد تا آهستهآهسته سازگار شوم. من هم خیلی زود خودم را آماده کردم تا به سطح بالا برسم و بتوانم به تیم کمک کنم.
برای رسیدن به این آمادگی که صحبتش را میکنی، چه کارهایی انجام دادی؟
اول از همه از بدنسازی شروع کردم. لیگ بلژیک خیلی فیزیکی است! باید آماده باشی تا در شش روز، سه بازی کنی و من در همه این بازیها الان ١٢ تا ١٣ کیلومتر میدوم. خوشحالم که بلژیک را انتخاب کردم؛ چون هم لیگ جذابی است و هم سکوی پرتاب ایدهآلی برای رسیدن به لیگهای بزرگ اروپاست. اگر قرار باشد با دوستان ایرانیام درباره ویژگیهای لیگ صحبت کنم، همین چیزها را به آنها میگویم.
ولی تو با آمدن به بلژیک نهتنها فوتبالت را عوض کردهای؛ بلکه سبک زندگیات را هم تغییر دادهای.
خیلیها فکر میکنند برای بازیکنان ایرانی که از فرهنگی کاملا متفاوت میآیند، بازیکردن در اروپا کار سختی است؛ ولی دنیا کوچک شده است و کشورها هر روز به هم نزدیکتر میشوند. خودم بهعنوان مثال قبلا به اروپا سفر کرده بودم. هم برای فوتبال به همراه تیم ملی و هم برای تعطیلات. ایرانیها آدمهایی هستند که زیاد سفر میکنند. خب، اینطوری شد که کموبیش همهچیز اینجا برایم آشنا بود. از طرفی به سرزمین ناشناختهای هم قدم نمیگذاشتم و میدانستم چه چیزی در بلژیک انتظارم را میکشد.
اسلامآباد غرب، شهری را که در آن بزرگ شدهای، چطور توصیف میکنی؟
من از شهری در غرب ایران نزدیک مرز عراق میآیم. منطقهای که غالبا کردنشین است. به خاطر جنگ، این شهر گذشته سختی را سپری کرده؛ ولی آن شرایط رفتهرفته رو به بهبود قرار گرفته است. آهستهآهسته در این مناطق شرایط بهتر شده است. از این گذشته در این منطقه استعدادهای ورزشی زیادی هم وجود دارند. کیانوش رستمی در وزنهبرداری نمونه بسیار خوبی است. این منطقه کلی وزنهبردار و کشتیگیر دارد.
خب در منطقهای که متعلق به کشتیگیران و وزنهبرداران است، چطور یکی در کودکی جذب فوتبال میشود؟
خب منطقه فوتبال هم هست! اگر کمی سرمایهگذاری در این منطقه شود، مطمئن هستم استعدادهای زیادی را کشف میکنند که میتوانند به کمک باشگاههای داخلی و حتی خارجی بیایند؛ بااینحال جنگ هشتساله بین ایران و عراق جوانان منطقه را تحت تأثیر قرار داده و زیرساختهای ورزشی را هم ضعیف کرده است. خب این موارد شانس جوانان را برای اینکه در این زمینه فعالیت کنند، کاهش میدهد. بشخصه خوششانس بودم که ١١سالگی به فولاد، تیمی که در خوزستان و در جنوب کشور بود، رفتم.
زمانی هم که دیگر یک بازیکن حرفهای شدی، خیلی سریع تبدیل به سوژه بازار نقل و انتقالات شدی. آن زمان صحبتهای زیادی مطرح شد مبنیبر اینکه به استقلال یا پرسپولیس، یکی از دو تیم بزرگ تهران میروی. آن زمان در مطبوعات ایران خیلی دربارهات مینوشتند... .
وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرید که مجبورید یکی را انتخاب کنید، طبیعتا انتقادات زیادی از شما میشود. معمولا هم این انتقادات از سوی تیم رقیب است که میخواهند چوب لای چرخ تو بگذارند و چیزهایی مینویسند که اعتمادبهنفست را پایین بیاورد. البته شرایط برای من سخت نبود؛ چون راستش را بخواهید، من اصلا روزنامهها را نمیخواندم.
سرانجام هم استقلال را انتخاب کردی و در «سرخابی»، داربی معروف تهران بازی کردی. میگویند این داربی یکی از داغترین داربیهای دنیا است. جوّ این مسابقه را میتوانی توصیف کنی؟
واقعا داربی بزرگی است. این مسابقه اینطور نیست که چند روز قبلش داغ شود. به محض اینکه برنامه لیگ اعلام میشود، هواداران تاریخ داربی را نگاه میکنند و دیگر از سرشان بیرون نمیرود. کلی کُریخوانی بین هواداران دو تیم صورت میگیرد؛ ولی همیشه جوّ خوبی حاکم است و کار به آشوب کشیده نمیشود. برای من مقایسه این مسابقه با بقیه بازیهایی که در دنیا برگزار میشود، کار سختی است؛ ولی مطمئنا یکی از بزرگترین داربیهای قاره آسیا است. برای این بازی بعضی وقتها بیش از صد هزار نفر به ورزشگاه میروند.
در آن برهه خیلی از علاقه تیمهای قطری به تو میگفتند. به پولی که در قطر میتوانستی بگیری، فکر میکنی؟
سه سال پیشنهادهای زیادی از قطر و چین داشتم؛ ولی هیچکدامش برایم جذاب نبود. من میخواستم شانسم را در اروپا آزمایش کنم. از زمانی که کوچک بودم، آرزوی بازیکردن در اروپا را داشتم. همیشه میخواستم سطح تواناییهایم را محک بزنم. البته من تنها نیستم. بازیکنان زیادی در ایران هستند که منتظر چنین فرصتی هستند. من از باشگاههای آسیایی و دیگر باشگاههای ایرانی پیشنهاد مالی بهتری داشتم ولی بهدلیلی که گفتم، میخواستم به اروپا بیایم.
تصمیم شجاعانهای بوده ولی در نهایت جواب داده؛ هم تیمت در جدول بلژیک در رده دوم ایستاده و هم خودت با یک گل کمتر، در ردهبندی برترین گلزنان لیگ در رده دوم ایستادهای. شگفتزده نشدی؟
راستش نه. قبلا جزء بهترین گلزنان باشگاه استقلال بودهام. دوبار هم در ردههای پایه در رقابتهای آسیایی آقای گل شدهام. در هر مرحله از زندگیام تلاش کردهام بالاتر از خواستههایم قرار بگیرم.
رسیدن بهعنوان آقای گلی لیگ بلژیک، یکی از این خواستههایی است که میگویی؟
عاشق این هستم که آقای گل شوم ولی برایم موضوع مهمی نیست. در واقع میخواهم تیمم برنده شود. نمیخواهم من بهترین گلزن شوم ولی تیمم موفق نشود. اگر تیمم ببرد، من هم میبرم.
برای آخرین سؤال به جام جهانی بپردازیم. در جام جهانی قبلی ایران تیمی منسجم، با خط حمله قوی و در ضدحمله ترسناک نشان داد... بااینحال با توجه به قرعه ایران، بهنظر میرسد کار سختی در روسیه پیشرو داشته باشید.
ما در گروه مرگ قرار گرفتهایم. چیزهای خوب و کمترخوب در این قرعه وجود دارد. کمترخوب این است که بازی با اسپانیا و پرتغال واقعا سخت و دشوار است. باید بیشتر تمرین کنیم تا مهیای این رقابت شویم ولی از طرفی به مربیمان کارلوس کیروش هم اعتماد داریم که میتواند کلید درخشش در اینگونه بازیها را به ما بدهد. خب بخش خوبش هم این است که قرار است با بهترین تیمهای دنیا بازی کنیم و فرصتی است برای همه ما تا خودمان را نشان دهیم. شاید بازیکنان ایرانی بعد از همین جام جهانی فرصتی به دست بیاورند تا به باشگاههای بزرگ اروپایی بروند.
ارسال نظر