پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مالک شریعتی- سیزدهم آبان ماه هر سال سه خاطره ای را برای ملت بزرگ ایران زنده می کند که در هر همه ی آنها رژیم ایالات متحده آمریکا به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش ایفا کرده است. تبعید حضرت امام خمینی (ره) در سال 1343، کشتار دانش آموزان به دست رژیم پهلوی در سال 1357 و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358.

کاپیتولاسیون تحمیلی شوروی به حکومت قاجار در ایران که در سال 1306 تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید، دوباره با فشار آمریکایی ها در کابینه علم در حکومت پهلوی به ایران بازگشت؛ اما این بار طولی نکشید که با فریادهای بزرگمرد ضد استعمار مواجه شد: «اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد...». رژیم که در طول دو سالی که امام خمینی (ره) قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

انقلاب شعله ور شده با نفرت از کاپیتولاسیون آمریکایی و امثال آن، با رهبری امامِ در تبعید، به روزهای سرنوشت ساز خود نزدیک می شد که صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه و ساواک تعلیم دیده سازمان جاسوسی آمریکا سیا افکنند. در یک آن، تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند؛ بیش از 50 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

چند ماه بعد انقلاب پیروز و گام اول برداشته شد اما استقلال سیاسی ایران از آمریکا هنوز کامل نشده بود. نشانه های دخالت آشکار و پنهان آمریکا در کار دولت موقت ایران و کارشکنی آنها در بازپس دادن اموال ایران و شاه جنایتکار آنچنان قوی و انگیزه بخش بود که دانشجویان پیرو خط امام صبر نکنند تا پیروان سیاسی مصدق خود به شیوه دیپلماتیک پاسخ درخور دهند؛ لذا انقلاب دوم با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و تکمیل فرآیند استقلال سیاسی ایران اسلامی از استعمار آمریکایی در سیزدهم آبان 1358 رقم خورد و بی جهت نیست که هر سه مناسبت این روز مهم در تاریخ ایران اسلامی را به عنوان روز ملی مبارزه با استکبارجهانی و آمریکا نامیده اند.

اما دشمنی آمریکا با ملت ایران برای چیست و چه زمانی ممکن است پایان یابد؟ تجربه تاریخی ملت ایران و تعالیم دینی ما می گوید که این سوال دو پاسخ بیشتر ندارد. یا آمریکا باید خوی گرگ صفتی خود را کنار بگذارد و رابطه اش با ایران گرگ و میش نباشد که در آن صورت همچون شرایط فعلی روسیه می توان با آنها روابط دوجانبه و منطقی برقرار کرد یا اگر آنها عوض نشده باشند شرایط همان است که تا کنون بوده است. قرآن کریم به پیامبر اسلام می فرماید: «... حتی تتبع ملتهم» یعنی دشمنی آنها پایان نمی یابد مگر آنکه تو و مسلمانان تابع و مطیع آنها شوید. تجربه تاریخی ملت ما نیز می گوید چنانچه مانند زمان قاجار و پهلوی تابع استعمار و استکبار باشیم، ظاهرا از ما راضی اند و مشکلی نیست و اگر بخواهیم ذره ای روی پای خود بایستیم و آمریکایی ها اندکی احساس خطر کنند، تحمل نخواهیم شد و با واکنش سخت آنها مواجه خواهیم شد.

استقلال سیاسی از دشمن با امید بستن به او یکجا جمع نخواهد شد. نمونه بارز این تناقض را مصدق به نمایش گذاشت؛ آمریکا حتی به مصدق که به او امید بسته بود و برای کمک گرفتن به سراغش رفت هم رحم نکرد؛ مصدق برای آنکه جلوی انگلیسی‌ها بایستد به سراغ آمریکایی‌ها رفت و به آنها اعتماد کرد؛ کودتای ۲۸مرداد، نه به‌وسیله انگلیس که به‌وسیله آمریکا انجام شد. این تجربه مهم نشان می دهد که آمریکایی ها حتی به امثال مصدق هم راضی نیستند که نیمچه استقلالی از قدرتها را در سر داشت. آمریکا نوکر میخواهند، سرسپرده میخواهند، توسری‌خور میخواهد و ملت بزرگ ایران، هم از سر اعتقادات محکم خود و هم بنابر تجارب سنگین و هزینه های داده شده خود از جمله بدعهدی آمریکا در برجام دیگر نمی تواند به رژیم ستمکار و بدعهد آمریکا اعتماد کند. تعبیر دقیقی است اگر بگوییم تنها وجه اشتراک قابل ذکر مصدق و خالقان برجام خیانت آمریکا به اعتماد هر دوی آنهاست.