پارس بررسی میکند:
بحث «کوروش» و تبلیغات پیرامون آن در فضای رسانه ای
این که مدعی ملیگرایی باشند ولی به استفاده از کالای خارجی افتخار کنند این یک دروغ است و البته صرف استفاده از کالای خارجی با افتخار کردن به آن و پز دادن با آن بسیار متفاوت است؛ این که کسی مدعی وطنپرستی باشد ولی به ذلت در برابر مستکبرین عالم راغبتر از استقلال و عزت کشورش باشد این یک ادعای پوچ است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سیاوش آقاجانی- ۷ آبان یوم الله است، روزی است که تمام آنچه که ملیگرایان متعصب علیه مذهب و متدینین ادعا میکردند رنگ میبازد، اینان که بزرگداشتهای مذهبی را نفی میکردند و خواستار هزینه کردنشان برای فقرا بودند خود به بزرگداشت کوروش و سفر بابت آن دست میزنند، اینان که سجده کردن در برابر خداوند را مسخره میکردند برای کوروش که در بهترین حالت احتمالا بنده خوبی بوده است به خاک میافتند، اینان که پایبندی به اسلام را ارتجاع میدانند خود به صدها سال قبلتر از آن اظهار پایبندی میکنند! آری! ۷ آبان روز بزرگی است، روز رسوایی دروغگوهای ملیگرا است و البته اسلام با حبوطن هیچ مشکلی ندارد و آن را از خصوصیات مومن میداند اما این که ملیگرایی به نژادپرستی بدل شود و باعث گردد پیامبر خاتم(ص) را کنار بگذارند و به کوروش ایرانی رجعت کنند که حتی پیامبر بودنش محل تردید است، این یک انحراف است؛ این که مدعی ملیگرایی باشند ولی به استفاده از کالای خارجی افتخار کنند این یک دروغ است و البته صرف استفاده از کالای خارجی با افتخار کردن به آن و پز دادن با آن بسیار متفاوت است؛ این که کسی مدعی وطنپرستی باشد ولی به ذلت در برابر مستکبرین عالم راغبتر از استقلال و عزت کشورش باشد این یک ادعای پوچ است.
مشکلی با انتقاد کردن به ممانعت از برگزاری مراسم بزرگداشت کوروش در هفتم آبان ندارم اما منتقدان به این نکته هم توجه داشته باشند که براساس کلیپهایی که از همین مراسم در سال گذشته منتشر شد، این مراسم بیش از این که بزرگداشت کوروش باشد به محفلی برای کورش پرستی تبدیل شد، به نحوی که کلیپهای سجده بر کوروش حتی در کشورهای دیگر دست به دست شد و به عنوان سند شرک ایرانیان معرفی گردید و از این جهت نمیتوان از حاکمیت توقع داشت در برابر یک بدعت انحرافی آشکار دست روی دست بگذارد والا نه بازدید از پاسارگاد در شرایط معمولی ممنوع است و نه بازدید از تخت جمشید که حتی بازدید از این اماکن برای شناخت تاریخ، درس عبرت از آن و حتی افتخار به نکات مثبت آن از سوی شخصیتهای متعدد دینی و سیاسی کشور قبلا نیز رخ داده است.
در خصوص بحث کوروش و تبلیغات پیرامون در فضای رسانه ای چند دیدگاه را می توان مطرح کرد:
۱.دیدگاهی که ایران اسلامی را نفی می کند و همه افتخارات گذشته را به حکومت های پادشاهی ربط می دهند و با معرفی نقش اعراب در حمله به ایران (آن هم ناقص و افراطی) و اخیرا معرفی اسلام داعشی و افراطی (و ربط آن به اسلام اصیل و ناب) نتیجه گیری می کنند که اسلام کارساز نیست و آنچه کوروش و زرتشت دنبال کرده اند از اسلام ارحج تر است (این نگاه بسیار مهم است و نیاز به تفکر دارد). به عبارت دیگر این گروه با تبلیغ افراطی کوروش حکومت های پادشاهی را تنها راه اداره کشور می دانند که بتوانند تاریخ و هویت ایران را حفظ کنند. بنگاه های تبلیغاتی و رسانه ای خارج از کشور (متمایل به وطن دوستی) به جد این دیدگاه را ترویج و تبلیغ می کند و افراد و گروههایی در داخل آگاهانه و ناآگاهانه (این نیز مهم است) از این دیدگاه پیروی می کنند...
۲. دیدگاهی که همه عقب ماندگی و بدبختی ها را بنام حکومت های پادشاهی می نویسند و کلا نقش و تاریخ آنها را رد می کنند و به دنبال آن هرگونه تمایلات وطن دوستی را نیز در این قالب تعریف می کنند و با تحقیر سرکوب می کنند ضمن اینکه با این رویه جاهایی درحق هویت و تاریخ ایران ظلم می کنند و نمی دانند همانطور که آثار تاریخی و سکه های کشف شده ارزش و اهمیت دارد باید به بخش های خوب تاریخ احترام گذاشت و اگر به دنبال یافتن بخش های خوب تاریخ هستند بی شک باید به حکومت های قبل از اسلام و بعد از اسلام حتی اگر پادشاهی بوده اند ( اما در حفظ مرزها و پیشرفت ایران نقش داشته اند ) نیز نیم نگاهی بیندازند. این گروه باید توجه کنند نه اینکه اگر به جاهایی خوب رسیدند اسلام به خطر می افتد و احتمال دارد این دیدگاه طرفدارانی پیدا کند که بر حکومت اسلامی غلبه کند این دیدگاه غلط است؛ مطمین باشند هیچ دیدگاهی و دینی بالاتر از اسلام ناب محمدی نیست ؛باید حکومت اسلامی و اسلام را طوری معرفی کنند که افتخار هر ایرانی باشد که جامع ترین دیدگاه و آخرین، والاترین و کاملترین دین اسلام را پذیرفته اند. بنابراین واهمه ای نداشته باشند...
۳. دیدگاهی نیز تبلیغ کوروش را مقدمه ای برای گسترش زبان و فرهنگ فارسی می دانند و اینکه هویت های قومی (فرهنگ و زبان و ...) در سایه این تبلیغات و طرفداری ها کمرنگ می شود. البته اینکه برخی دیدگاههای افراطی برخی اقوام و افراط در تبلیغ (برگشت افراطی به باستان و پرستش گذشته بجای تفکری جدی برای آینده ) و یا کم کاری برخی مسیولین در توجه به حوزه های اقوام در تشدید این حس بدبینی نقش داشته است...
۴. دیدگاهی که ایران اسلامی را پذیرفته است و به رسمیت می شناسد و به آنچه تاریخ و هویت ایران است احترام می گذارد و گرایش های افراطی چه با نام اسلام و چه با نام وطن را برنمی تابد...
به نظر می رسد یک حس بدبینی و افراطی آلوده به اغراضی در سه دیدگاه اول وجود دارد و با توجه به اینکه یک دیدگاه یکپارچه باید از غرض و افراط به دور باشد هنوز نقص هایی دارد و طرفداران با شناخت هایی که خود از اوضاع دارند حداقل با خود صادق نیستند...
در طرفداری و یا رد کوروش و تبلیغ اسلام و یا ایران اسلامی هرکس قالب و دیدگاه خود را تشخیص دهد بهتر می تواند نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کند و به نگاه جامع تر ی دست پیدا کند..
حالم ازاین ادااصولای روشنفکری بعضیا بهم میخوره .