پارس بررسی میکند:
کجای این نبرد تمدنی قرار داریم؟/ آیا واقعا در شرایط اضطراری بسر نمیبریم؟
اگر به حداقلها هم پایبند باشیم باید از ایجاد حفره در بدنه کشتی که همه برآن سوارهستیم جلوگیری کنیم آیا واقعا در شرایط اضطراری بسر نمیبریم؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- در سالروز شهادت حاج آقا مصطفی او که براستی امید آینده اسلام بود او که نبرد تمدنی را باور داشت در حالیکه در باب فقاهت و تعلیم و تربیت، امور انقلابی، رسیدگی به محرومین و مستضعفین و دلیرانه ایستادن در مقابل ظلم دقیقا جاپای پدر میگذاشت دست مکار نفاق و نفوذ ما را از ادامه حیات گهربارش محروم ساخت و چقدر هوشمندانه دشمن این ضربه را بر جبهه انقلاب وارد کرد، تصمیم دارم از این پدر وپسر ذوب در اسلام یادی کنم شاید تذکری باشد بر توجهمان بر موقعیت خطیری که در آن قرار داریم تا ارزیابی داشته باشیم از هشیاری و پایداری مان بر سر اصول :
اتفاقات درد آور و اخبار متواتری در خصوص آنها باحجمی توفنده و هدفگیری دقیق از قناصه جبهه خصم با هدف زمینگیر کردنمان هر روز پرحجم تر و دقیقتر بر باورهای جامعه با هدف ایجاد تشکیک در حقانیت راهمان، باور و اعتمادمان به نظام دینی، حاکم نمودن یاس و ناامیدی و ناکارآمدی اندیشه دینی در راهبری جامعه بشری را شاهدهستیم و عده ای با توهم اینکه مسکوت ماندن آنها راه علاج است با این دیدگاه پوسیده بازار بوقهای اجانب را بیشتر تبلیغ مینمایند.
قطعا تشخیص چگونگی برخورد با این اخبار و فضا سازیهای متاثر از آنها به استراتژی و راهبرد کلان ما و معماری اندیشه سیاسی مان ربط مستقیم دارد که طبیعتا باید راهبرد دشمن ر ا نیز در این نبرد مستمر فراموش نکنیم.راهبرد معمار انقلاب اسلامی را از دو منظر مرور کنیم :
ما شریک غم همه مظلومان عالم هستیم/ وطن ما بصره و شام نیست وطن ما اسلام است
در جبهه مقابل نیز شعارهای راهبردی استراتژیست های خصم را که به نقشه راه مصوب تبدیل کرده اند مد نظرقرار میدهیم :
ما نه دوست دائمی و نه دشمن دائمی داریم بلکه منافع دائمی داریم
منطقه خاورمیانه دروازه برخورد تمدن غرب با تمدن اسلامی است
جمله اول منتسب به نیکسون است که آن را در سراسر کتاب فراسوی صلح فریاد میزند و جمله دوم متعلق به برنارد لوئیس است که تلاش خود در تدوین استراتژی نابودی تمدن اسلامی را در قالب تاکتیک تجزیه کشورهای اسلامی توانست بعنوان نقشه راه در سال 1984 به تصویب کمیته خارجی مجلس نمایندگان آمریکا برساند و همه معماریهای تغییر مرزها و تجزیه کشورهای اسلامی و ایجاد جنگهای خونین در سرزمین های اسلامی و به تعبیر این یهودی انگلیسی اجرایی کردن نبرد تمدنی را درتغییر جغرافیای سیاسی سالهای اخیر شاهد بوده ایم.
ما در کجای این نبرد قرار داریم چه مسئولی پاسخگو باشیم و چه شهروندی ظاهرا فاقد مسئولیت!! که البته انسان بدون مسئولیت در این نبرد نداریم.
برای ورود به بحث از انبوه اخبار و گزارشاتی که به لطف توسعه فضای مجازی دیگر پوشیده نمیماند به تیترهای آزار دهنده ای اشاره میرود :
اختلاس های چند هزار میلیاردی
اختلال در شبکه توزیع مایحتاج مردم و گران فروشی
تقلب در مواد غذایی و آذوقه مردم بنحویکه سلامت آنها را بشدت به خطر میاندازد
توهین به ارزشها و اعتقادات
تحقیر مستضعفین و سخت کردن معیشت آنها
تعرض به نوامیس جامعه، تعرضات جنسی به عنف و گاهی منجر به قتل
کودک آزاری جنسی
خیانت به پیمانهای محترم چه در حوزه اخلاقی و چه اجتماعی و اقتصادی
عمیق تر شدن فاصله بین فقر و غنا
نافرجامی پرونده های ملی و حیثیتی در دادگستریها و شائبه خرید آرای قضایی با قدرت و مکنت
توسعه بلایای گسترش شهری بی ضابطه چون کارتون خوابی، اعتیاد و افزوده شدن برشمار زباله گردها و...ما هر که هستیم و هر جا قرار داریم قطعا نمیتوانیم در خصوص این حجم انبوه از پدیده هایی که خورشید تابنده باورها و آرمانهایمان را با غروبی غم انگیز تهدید میکند و در یک کلام موجب جداسازی بدنه انقلاب(مردم) از راس تصمیم ساز آن میگردد بی تفاوت باشیم چه باید کرد تا تلنگری غیرتمندانه بر ما وارد شود و ما را به خود آورد؟ بنظر میاید رجوعی به سیره عملی و غیرتمندانه امام خمینی (ره) راهگشاست:
*خبر تصویب شرایط عضویت در انجمنهای ایالتی و ولایتی و حذف شرایط اعتقاد به ادیان الهی را همه شنیده بودند اما اتفاقی نیفتاده بود
*خبر تصویب لایحه کاپیتولاسیون و تحقیر نژاد و ملیت ایرانی در مقابل یانکی ها را همه شاهد بودند.
*خبر تشکیل کابینه عمدتا بهایی را نیز همه شنیده بودند.
*خبر محاصره پاوه را هم کسی نبود نشنیده باشد یا حصر آبادان را !
*جسارت سلمان رشدی در کتاب آیات شیطانی بیش از یک سال در دنیا نشر و توزیع یافته بود
* حتی جسارت مجری رادیو در معرفی اوشین بعنوان الگوی زن ایرانی و تعریض به ساحت مقدس حضرت زهرای مرضیه را هم خیلی ها شنیده بودند !
ما وهمه شنیدیم و سکوت کردیم وهیچ غیرتی و اهتمامی برانگیخته نشد، چه در وجود امام بود و چه هدفی را تعقیب میکرد که اینگونه بی محابا کانون اصلی اقتدار دشمن را نشانه میرفت واز تمامی اردوگاه اسلام به دفاع برمیخاست؟ و ما راچه شده که این درس ها را فرا نگرفتیم؟
اگر به حداقلها هم پایبند باشیم باید از ایجاد حفره در بدنه کشتی که همه برآن سوارهستیم جلوگیری کنیم آیا واقعا در شرایط اضطراری بسر نمیبریم؟
در اوج جنگ دوم جهانی دولت انگلیس که همه بود و نبود خود را در مدیریت صحیح دفاع ملی میدانست شرایط و قوانینی را بر کشور حاکم کرد که حتی در مخیله ما نیز نمیگنجد چرا آنها در کفرشان جدی ترند تا ما در دفاع ازحق؟برخورد با دزد و محتکر، مظنون به همکاری با دشمن حتی رعایت نکردن تدابیر اولیه پدافندی مثل ایجاد روشنایی در هنگام حمله هوایی مجازات های سنگین تا حد مرگ در بر داشت، با ایجاد فقط دو اتاق به شماره های 5 و 6 در ارتش بریتانیا نطفه پرتلاش و خستگی ناپذیر امنیت و ضد جاسوسی(MI5) و جمع آوری و جاسوسی (MI6) منعقد شد و شماره های این دو اتاق به احترام آغاز این تلاش ملی برای همیشه حفظ شد.
کلام آخر:
همه اندیشمندان، خطبا، استراتژیستها، حوزویان، دانشگاهیان و همه آنها که در این نبرد تمدنی بررسالتی که بر دوش داریم باور دارند با هر زبان و هنری که دارند باید به میدان بیایند فضا را تعهد آور نمایند تا هیچکس خود را از پاسخگویی مبرا نداند، همه مدعی عموم باشند تا مدعی العموم بلکه به خود آید.
معلم تاریخ از عظمت جغرافیای سرزمینهای اسلامی بگوید، معلم ادبیات از شعر و حماسه وادبیات و هضم همه مهاجمین به این سرزمین در اقیانوس با عظمت فرهنگمان بگوید، معلم هندسه با تعریف "مکان هندسی" مجموعه نقاطی را که ویژگیهای مشترک ملی مذهبی دارند را تعریف کند و معلم ریاضی از سطح زیر انتگرال که همه نقاط منفرد جدا افتاده را به سطحی مقاوم تبدیل کرده بگوید و همه اهل قلم از شرافت و رسالت قلم بگویند که خدا برآن قسم خورد.تا همه یادشان باشد تا اینجا به سختی آمده ایم مبادرسالتمان را تا رسیدن به قله افتخار فراموش کنیم یا با ساده لوحی دشمن را به طمع اغفالمان بیاندازیم.
ارسال نظر