پیش فرض های تاریخی دربی جهنمی!
گاهی در رختکن یک اتفاق ترسناک هم بعضا رخ داده، دیده شده که بعضی از محرم ها تلفن موبایل خود را برای خبرنگاران در درون رختکن روشن گذاشته اند تا ترکیب مستقیم به رسانه منتقل شود.
محمد سررشته داری یادداشتی را به بهانه دربی 85 روز پنجشنبه (فردا) نوشته که در زیر میخوانید:
پیش فرض اول: موبورها و فوتبال تهاجمی
این اولین بار نیست که در تاریخ فوتبال ایران دو مربی خارجی روی دو نیمکت اتمی و داغ استقلال و پرسپولیس به شهرآورد پایتخت می رسند. این دو تیم 41 سال قبل زادکو رایکوف معروف و آلن راجرز را روی نیمکت های خود دیده اند اما در لیگ برتر و فوتبال به اصطلاح حرفه ای، اولین بار است که موبورها هر دو نیمکت را به تصرف خود درآورده اند.
تجربه نشان داده که مربیان خارجی به دلیل تماس های کمتر با مردم در هر دو گروه آبی و قرمز، فشار کمتری را روی شانه های خود تحمل می کنند و به همین دلیل معمولا در داربی، صرف نظر از نتیجه نهایی، بی مهاباتر و تهاجمی تر تیم هایشان را به میدان می فرستند پس پیش فرض اول با تکیه بر این آمار می تواند این باشد که دربی 85 ممکن است کاملا تهاجمی باشد آن هم از سوی هر دو مربی.
در مورد پیش بینی نتیجه بازی البته آماری وجود ندارد چون دربی نه در ایران که در جهان غیر قابل پیش بینی است و دربی ایران که بزرگترین دربی قاره کهن هم هست و غوطه ور در احساسات، واقعا غیر قابل پیش بینی به نظر می رسد و هر اتفاقی از اخراج بازیکن گرفته تا یک شوت بی هدف می تواند نتیجه را وسط بازی عوض کند. با این حال باید گفت تیمی که انضباط بیشتری داشته باشد می تواند جریان بازی را در دست خود بگیرد.
پیش فرض دوم: هیجان اتمی
تحمل هیجان دربی، نه از روی سکوها که حتی از کیلومتر ها دورتر و پای گیرنده تلویزیون هم غیر قابل تحمل است. محمد مومنی بازیکن پیشین استقلال در مورد دربی می گوید: ناصر خان خدا بیامرز من را دقیقه 60 صدا زد و گفت: «آقای مومنی بلند شو گرم کن باید بروی داخل زمین»، مومنی می گوید نیم خیز شدم از روی صندلی و هنوز کاملا نایستاده بودم که کشاله رانم از استرس بسیار زیاد گرفت. هر کاری می کردم پای راستم باز نمی شد . ناصر خان دوباره فریاد زد: «محمد آقا با شما هستم مگر نمی گویم بلند شو؟» مومنی در ادامه گفت به سختی بلند شدم و به روی خودم نیاوردم اما صدای ضربان قلبم را توی گوش هایم می شنیدم. هیاهوی صدای قلبم از فریاد و شعارهای هواداران بلندتر بود.
در یکی از دربی ها دوربین روی صورت سعید شیرینی، سرپرست وقت پرسپولیس رفت او انگار خوابش برده بود اما واقعیت این است که روی نیمکت دربی که می نشینی، دوست داری کنترل زندگی را در دست بگیری و مثل فیلم «کلیک» آن را رد کنی چون فشارش غیر قابل تحمل است و شیرینی هم احتمالا فشار خونش پایین آمده بود و در حال بازیابی خودش بود. اوضاع روی نیمکت به گونه ای پیش می رود که احساس می کنی وسط دیگ جوشان آزادی در حال غرق شدن هستی و سکوها انگار در حال خراب شدن روی سرت هستند.
حتی علی دایی با آن ابهت و تجربه های بین المللی بی مثالش هم روی نیمکت دربی تحت تاثیر قرار می گیرد و یک بار قبل از شروع بازی چنان تمرکز کرده بود که اسم مدیر عامل وقت تیمش را فراموش کرده بود.
پیش فرض سوم: صبحی هیجان انگیز و ولوله هواداران
آفتاب که طلوع می کند هم زمان و هم راستا با بالارفتن آن، کم کم صدای ول وله از پایین راهروهای هتل المپیک و هتل آکادمی « معمولا استقلال و پرسپولیس در این هتل ها اسکان می یابند که به استادیوم آزادی نزدیک باشند و استرس ترافیک را نداشته باشند» شنیده می شود.
اول بوقچی ها می آیند، بعد هواداران به سختی از میان نگهبانان عبور می کنند، برخی از شهرستان های دور، بدون پول خودشان را به آزادی رسانده اند و بلیط می خواهند، بعضی اما فقط می خواهند ستاره هایشان را ببینند و از برد آن روز مطمئن شوند. اما صبر کنید، بخش دیگری هم هستند در اردوی هر دو تیم. آنها ستون پنجمی هستند، می آیند اطلاعات می گیرند، از ترکیب گرفته تا مصدومیت و دعوا و اوقات تلخی و هر چیزی که جنبه خبر داشته باشد را به اردوی مقابل می رسانند. به همین دلیل منصورخان پورحیدری، نصرالله عبدالهی و محمود خوردبین همیشه می کوشند و می کوشیدند تا هواداران زیاد به تیم نزدیک نشوند.
پیش فرض چهارم: از امام زاده صالح تا اتکا به دعای مادر
از همان صبح هر کس عادت های خودش را تکرار می کند:
امیر قلعه نوعی دوستانش را در اتاقش می پذیرد اما گاهی برای آرامش خودش سکوت می کند تا دوستان خودشان از اتاق بیرون بروند.
پرویز مظلومی به طرز شگفت آوری مهربان می شود یاد دوستان، اقوام و حتی برخی خبرنگاران قدیمی می افتد و به آنها تلفن می زند و حال و احوال می کند.
علی پروین غرق در سکوت می شد و لپ هایش گل می انداختند. او وقتی می خواست تصمیم های نهایی را بگیرد خلوت ترین جاها را انتخاب می کرد و همیشه هم قبل از دربی و در وعده نهار چلوکباب سفارش می داد.
منصورخان پورحیدری مثل اسپند روی آتش بود، از این طرف به آن طرف می رفت و مدام فریاد می زد: «من با کسی شوخی ندارم، اینجا را خلوت کنید، بازیکنان آرامش لازم دارند» او به شدت گوجه فرنگی دوست داشت و وعده نهار روز دربی اش برای مقابله با قند خون و استرس « گوجه فرنگی» بود!
علی فتح الله زاده هم همیشه صبح بازی خودش را به امام زاده صالح می رساند و مدد می گرفت و به اردو برمی گشت.
فرهاد مجیدی همیشه قبل از بازی های بزرگ به مادرش تلفن می زد و درخواست دعا می کرد. او یک بار پس از آنکه قربان صدقه مادرش رفت به مادر گفت:«مادر دعا کن آبرویم حفظ شود».
علی پروین هم معمولا پنج شنبه های قبل از دربی سر قبر مامان نصرت می رفت و می گفت «برایم دعا کن مادر کاش بودی و حمایتم می کردی».
پیش فرض پنجم: رختکنی جهنمی
محمود خوردبین و نصرالله عبدالهی آنقدر تجربه دارند که می دانند رختکن روز دربی مشوش است و مواج. برخی دوستان صمیمی و نزدیکان می آیند و می خواهند وارد رختکن شوند اما باید جلوی آنها گرفته شود تا رختکن آرام باشد. بازیکنان که معمولا دقیقا همزمان به تونل ورزشگاه می رسند از همان دقیقه اول شروع می کنند به شمارش هواداران و تخمین زدن در مورد تعداد آنها.
بازیکنان معمولا از دیگرانی که از رختکن بیرون می روند هم مدام آمار هواداران دو تیم را می گیرند تا بدانند شرایط ورزشگاه چگونه است و چقدر حمایت شده اند.
پیش فرض ششم: جاسوس بازی
با این توضیح اما در رختکن یک اتفاق ترسناک هم بعضا رخ داده است. گاهی دیده شده که بعضی از محرم ها تلفن موبایل خود را برای خبرنگاران در درون رختکن روشن گذاشته اند تا ترکیب مستقیم به رسانه منتقل شود در حالی که برخی مواقع برای یک دقیقه دیرتر دادن ترکیب هم جنگی بزرگ در می گیرد و مربیان، مدیران رسانه را تحت فشار قرار می دهند که حتما دیرتر از حریف ترکیب را به مسئولان برگزاری بدهند.
این البته قاعده همه نیست، برخی مربیان هم هستند که همان ظهر بازی ترکیب را اعلام می کنند اما نکته جالب در این رابطه آن است که معمولا اینگونه مربیان قبل از شروع بازی یک تغییر کلیدی در ترکیب می دهند تا حریف که از ظهر روی تخته وایت برد های داخل رختکن کلی آنالیز کرده و وظایف را به بازیکنانشان داده اند کاملا گیج شوند.
در واقع جنگ ترکیب از شب قبل آغاز می شود و تا سوت آغاز بازی هم ادامه دارد و تیم های آنالیز هر دو تیم آماده اند تا ترکیب حریف را آنالیز کنند و از نقشه های آنها سر دربیاورند.
آنجا در روز بازی، جاسوس بازی به شدت در جریان است و وقتی ترکیب لو می رود دعوای بزرگی در رختکن به راه می افتد البته این دعوا ها دور از چشم بازیکنان صورت می گیرد تا آرامش به هم نریزد.
پیش فرض هفتم: آرامش قرآنی وسط تونل انسانی
آرام ترین و ساکت ترین دقایق روز دربی می دانید کدام دقایق هستند؟ آن دقایق که بازیکنان یکی یکی سر ساعت، ساک به دست از راهروهای هتل پایین می آیند و خودشان را در میان تونل انسانی هواداران و مسئولان به اتوبوس می رسانند. در این دقایق همه انرژی مثبت می دهند و بازیکنان حتی خارجی های تیم و ایرانی های ارمنی از زیر قرآن رد می شوند و گاهی چند ثانیه ای با خدای خودشان وسط آن همه هوادار خلوت می کنند و زیر لب دعا می کنند. این لحظات را باید آرام ترین دقایق طول روز هیجان زده دربی دانست که بلافاصله بعد از پر شدن اتوبوس و حرکت به سوی آزادی دوباره هیجانش از سر گرفته می شود.
پیش فرض هشتم: پنیر سوئیسی
پرسپولیس تیم برتر دربی 85 خواهد بود یا استقلال این عنوان را برای خود می کند؟
این مهم ترین پرسش به صورت پیش فرض برای این بازی است. طبیعتا پاسخ را باید در زمین چمن در شب جمعه این هفته پیدا کرد اما برانکو دربی را بهتر می شناسد و حاشیه هایش را هم ایضا. با این حال او اسیر برخی مشکلات مثل عدم تمدید قراردادش توسط باشگاه است و برخی نارضایتی های درون تیمی و البته محرومیت طارمی و شاید محسن مسلمان را هم می بیند.
شفر اما تیمی را به دست گرفته که شرایط خوبی نداشته و البته گام های مثبت طی روزهای اخیر برداشته شده و چهره تیمی که به ته جدول چسبیده بود تغییر کرده است و استقلال شاید انگیزه بیشتری برای این برد داشته باشد. با این وجود او خط دفاعی کند و متزلزلی دارد و این موضوع به شدت ذهن این مربی آلمانی را مشوش کرده است و البته او هم شاید غفوری را نداشته باشد. در آنسو برانکو هم از دفاعش خیلی راضی به نظر نمی رسد.
به هر حال پرسپولیس هم 6 گل در دو مسابقه اخیر خود با الهلال دریافت کرده که نشان می دهد دفاع هر دو تیم مثل پنیر سوئیسی می تواند برش بخورد و متخلخل است.
باید تا پنج شنبه شب صبر کرد. خیلی پرسش ها در آن ساعات پاسخ داده خواهند شد.
ارسال نظر