مرد الکلی، همسر و 2 دخترش را به آتش کشید!
سحرگاه دوشنبه 16 مهر ساکنان منطقهای در کلارآباد- شهرستان تنکابن- با دیدن شعلههای سرکش آتش که از خانهای ویلایی زبانه میکشید با آتشنشانی و اورژانس تماس گرفتند.
سحرگاه دوشنبه 16 مهر ساکنان منطقهای در کلارآباد- شهرستان تنکابن- با دیدن شعلههای سرکش آتش که از خانهای ویلایی زبانه میکشید با آتشنشانی و اورژانس تماس گرفتند.
شدت و حرارت آتش به قدری بود که کسی امکان ورود به ساختمان را نداشت اما اهالی محل تا رسیدن نیروهای امدادی نمیتوانستند آرام بمانند. آنها شیشه یکی از پنجرهها را شکستند تا شاید راهی برای نجات ساکنان خانه پیدا کنند.
با رسیدن گروههای امدادی و آتشنشانی، سرانجام حریق مهیب مهار و پیکرهای نیمه سوخته دو دختر خانواده و مادر و پدرشان از میان ویرانهها بیرون کشیده شد. فرهاد-مرد خانواده- که با ریختن بنزین روی خودش بیش از 90 درصد سوخته بود پس از یک روز در بیمارستان طالقانی شهرستان چالوس جان باخت.اما همسرش با 50 درصد، فاطمه 10 ساله با 75 درصد سوختگی و زینب 16 ساله با 12 درصد سوختگی عمیق برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی ساری انتقال یافتند.
ذکریا اشکپور، سخنگوی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی مازندران در این باره به «ایران» گفت: «پس از معاینات پزشکی تیم اعزامی، سوختگی مرد و زن مصدوم بسیارشدید گزارش شد. ابتدا مصدومان به بیمارستان طالقانی شهرستان چالوس منتقل شدند. اما بهدلیل شدت سوختگیها مرد خانواده جان سپرد. سه عضو دیگر که مادر و دو دختر هستند برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی ساری منتقل شدند.»سرگرد حامد ابراهیمی، فرمانده انتظامی شهرستان عباس آباد نیز درباره انگیزه این واقعه تلخ گفت: «بررسیهای مقدماتی نشان میدهد مرد خانواده برای ترساندن همسر و دخترانش بهدلیل مشکلات خانوادگی این آتشسوزی را به راه انداخته که باعث بروز فاجعه شده است.»
فکر میکنم آنها با شکستن در و پنجره وارد خانه شده بودند.» دختر نوجوان ادامه داد: «پدرم بنا بود. با اینکه کار میکرد و پول داشت اما به ما خرجی نمیداد و زیربار هزینههای زندگی نمیرفت. هر وقت صحبت پول میشد، میگفت ندارم. برای همین مادرم در خانههای مردم کار میکرد. من الان 16سال دارم و از وقتی یادم میآید پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند.
پدرم بعضی وقتها مواد مخدر ومشروبات الکلی هم مصرف میکرد. ما در کلارآباد در یک خانه ویلایی مستأجر بودیم. دو خواهر هستیم. فاطمه خواهر کوچکم 10ساله است که میگویند 70درصد سوختگی دارد. مادرم هم حالش خوب نیست.»
وی افزود: «دامادمان در آخرین لحظات قبل از مرگش میگفت که تصور نمیکرده آتشسوزی اینقدر شدید باشد. او فقط با این کار قصد داشته تا خواهرم را بترساند اما این فاجعه رخ داده است. از طرفی چون کلید در ورودی دست فرهاد بود هیچ کس نمیتوانست از اتاق خارج شود که سرانجام خواهرم با گرفتن کلید از او از ورودی اول خارج شده بود و همسایه کناری نیز با شکستن در عقبی دو دختر او را بیرون کشیده بود.»
این پزشک ادامه داد: «وقتی از دخترش در مورد اختلال رفتاری پدرش پرسیدیم، گفت او عصبی بوده و سابقه مصرف تریاک و الکل را داشته است. همچنین از لحن صحبتهای زینب مشخص است او در یک محیط پرتنش بزرگ شده است. درصد سوختگی او کم اما خیلی عمیق است و راههای تنفسیاش درگیر شده است. او در زمان حادثه در یکی از اتاقهای دربسته بوده که با تأخیر وی را پیدا کردند. بقیه اعضای این خانواده دچارسوختگی شدید هستند.»
ارسال نظر