مادر سوگند و سولماز، دو دختر جوانی که پدرشان در حادثه‌ای هولناکی آنها را به قتل Murder رسانده بود نا‌گفته‌های زندگی‌اش را برای قاضی پرونده توضیح داد. پدر خانواده پس از حادثه Incident با خوردن قرص سیانور به زندگی خودش پایان داد.

رسیدگی به این پرونده از ساعت 23 شامگاه دوشنبه بیستم شهریور‌ماه امسال همزمان با کشف جسد مرد میانسالی همراه دو دخترش در خانه‌ای حوالی فلکه سوم تهرانپارس از سوی تیم جنایی دادسرای امور جنایی تهران به جریان افتاد.

شب حادثه قاضی ایلخانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران که همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شده بود با جسد دو دختر 16 و 21 ساله به نام‌های سوگند و سولماز داخل آشپزخانه روبه‌رو شدند که با اصابت ضربات چاقو به قتل رسیده بودند. همان ابتدای تحقیقات مشخص شد پدر خانواده به خاطر قهر همسرش، دو دخترش را به طرز هولناکی به قتل رسانده و در ادامه خودش با خوردن سیانور به زندگی‌اش پایان داده‌است.

صبح دیروز، مادر سوگند و سولمازبه همراه دو برادرش برای تحقیقات در دادسرای امور جنایی حاضر شدند.

مادر دو دختر فوت شده گفت: 26 سال قبل با شهرام ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم و حاصل زندگی ما سوگند و‌ سولماز بود تا اینکه شهرام معتاد Addicted به تریاک شد. اعتیاد از یک سو و نداشتن کار مناسب از سوی دیگر زندگی ما را تلخ کرد. پس از این خانواده‌ام به من کمک می‌کردند، اما بد‌اخلاقی‌ها او هر روز بیشتر می‌شد تا جایی که او مرا کتک می‌زد و حتی چند بار آب جوش روی بدنم ریخت.

من به خاطر دخترانم تحمل می‌کردم و حتی از او شکایت هم نکردم تا اینکه مادر شهرام فوت کرد و شوهرم خانه‌مان را به خانه مادرش که دو دانگه از آن به نام او بود، منتقل کرد. بعد از آن بود که اختلافات و درگیری‌های ما بیشتر شد به طوریکه صدای درگیری و فریادهای ما همسایه‌ها را آزار می‌داد.

وی ادامه داد: مردادماه امسال درگیری ما به اوج خود رسیده بود تا اینکه نیمه شبی در اواسط مردادماه شهرام مرا از خواب بیدار کرد و گفت: از خانه‌ام بیرون برو. آن شب دخترانم مانع شدند، اما صبح به خانه پدرم رفتم و بعد از آن هم به دادگاه رفتم و درخواست طلاق دادم.

به شهرام گفته بودم که مهریه و نفقه نمی‌خواهم فقط دخترانم را به من بدهد، اما او قبول نمی‌کرد و می‌گفت هرگز اجازه نمی‌دهد دخترانم از او دور شوند. من همیشه نگران دخترانم بودم، اما هر وقت سوگند و سولماز را ملاقات می‌کردم آنها از پدرشان راضی بودند و می‌گفتند در خانه مشکلی ندارند. آخرین بار شب حادثه به آتلیه‌ای رفتم که سولماز آنجا کار می‌کرد. دخترم را برای آخرین بار دیدم و هرگز فکر نمی‌کردم پدرشان دست به این حادثه هولناک بزند. دخترانم به من گفتند طلاقم را بگیرم. وی درباره دست نوشته شوهرش پس از حادثه گفت: برادرم در نمایشگاه خودرو کار می‌کند و شهرام 20 میلیون تومان به برادرم داده بود و برادرم پس از خرید و فروش خودرو سودش را با او تقسیم می‌کرد.

شوهرم زمانی که با من درگیر می‌شد به خانواده‌ام فحاشی می‌کرد و درخواست می‌کرد پولش را به او پس دهند و زمانی که آشتی می‌کرد دوباره پشیمان می‌شد و پولش را نمی‌گرفت، اما آخرین بار اصرار داشت برادرم پولش را پس دهد که به او گفتم مدتی صبر کن تا پولت را از برادرم بگیرم. وی در پایان گفت: من هر گز فکر نمی‌کردم پدری فرزندان عزیزش را اینگونه به قتل برساند.

یکی از دایی‌های سوگند و سولماز هم گفت: ما اصلاً در زندگی شهرام و خواهرم دخالتی نداشتیم حتی به او کمک می‌کردیم. زمانی که اجاره خانه‌اش عقب می‌افتاد به او پول می‌دادیم. یک‌بار که در دادسرا بازداشت شده بود با گذاشتن فیش حقوقی او را آزاد کردیم. او یک‌بار خواهرم را روبه‌روی من و پدرم کتک زد، اما ما سکوت کردیم و دوست داشتیم زندگی آنها ادامه داشته باشد. وی در پایان گفت: چندین سال قبل دو برادر شهرام هم به زندگی‌شان پایان دادند، اما من هرگز فکر نمی‌کردم او این حادثه تلخ را رقم بزند.