«تمارض» سرانجام در تهران رونمایی شد
کارگردان «تمارض» همزمان با آغاز نمایش این فیلم در گروه «هنر و تجربه» گفت: «خیلی خوشحالکننده است که برای اولین بار میتوانم آن را روی پرده و بدون زیرنویس و با تماشاگران ایرانی ببینم.»
در این مراسم که شامگاه شنبه 15 مهر در موزه سینما برگزار شد، عبد آبست کارگردان این فیلم سینمایی که پیش از این در جشنواره برلین و بیش از ده جشنوارههای خارجی اکران شده است، از نمایش فیلمش در ایران ابراز خرسندی کرد و گفت: «خیلی خوشحالکننده است که برای اولین بار میتوانم آن را روی پرده و بدون زیرنویس و با تماشاگران ایرانی ببینم.»
او با اشاره به ناکامی این فیلم در راهیابی به جشنواره فجر سال گذشته، ادامه داد:« بعد از اتفاقاتی که در فجر افتاد و فیلم اصلا به جشنواره راه پیدا نکرد، فکر میکردم این اتفاقات تکرار میشود و فیلم روی پرده هم نمیرود و جا دارد از گروه هنروتجربه تشکر کنم که اگر نبودند، این فیلم نمیتوانست در ایران اکران شود.»
فرهاد توحیدی فیلمنامه نویس نیز در سخنانی «تمارض» را جزو معدود فیلمهایی دانست که با تعریف هنر و تجربه هماهنگی دارد.
او توضیح داد: «معمولا در گروه هنروتجربه فیلمهایی اکران میشوند که وجه هنری دارند اما بسیاری از آنها از وجه تجربی ضعیفی برخوردار هستند ولی «تمارض» یک فیلم بسیار تجربی است که هرچند در سینمای جهان تازه نیست، اما با ایدههای جدید و شکل اجرای آن، طعم تازهای در سینمای ایران دارد. آرزو میکنم بتواند تماشاگران زیادی جذب سالنهای گروه هنروتجربه کند.»
شادمهر راستین دیگر فیلمنامه نویس و منتقد سینما نیز گفت: «واقعیت این است که فکر نمیکردم ما از چنبره داستانهای محدود سینمای ایران بتوانیم خارج شویم چراکه رهایی از این پیله سخت است. بنابراین از این جهت که با فیلم تمارض، شکافی در این پیله به وجود آمد، به گروه سازنده این فیلم تبریک میگویم.»
او حضور حمید خضوعی ابیانه را به عنوان فیلمبردار «تمارض» مغتنم دانست و افزود: ایشان فیلمبرداری است که کارگردان نمیتواند به سادگی مجابش کند و باید به هر پلانی که میگیرد، باور داشته باشد.
راستین با تقدیر از بازی بازیگران این فیلم درباره اکران نشدن آن در جشنواره فجر گفت: «اگر فیلم در فجر نمایش داده میشد، عجیب بود. این فیلم باید جای خود را پیدا کند و جای این گونه فیلمها در همین جاهاست.»
کارگردان فیلم «تمارض» که فیلمش در یک بلکباس ساخته شده است پیش از این در جشنوارهی برلین گفته بود: «قصد نداشتم قصه را به شکل ملودرام تعریف کنم به همین دلیل این طراحی خاص را برای ان انتخاب کردم. قصه این فیلم از 8 شب شروع میشود و تا 4 صبح ادامه دارد و قصه در سه زمان روایت میشود و آنچه در فیلمنامه برای من جذاب بود، این بود که چگونه میتوان یک قصه را در 8 ساعت تعریف کرد ولی همزمان در سالهای 62 و 76 و 95 هم در آن باشد، البته نقاط مشترک دارند ولی روایتها متفاوت است.»
ارسال نظر