به گزارش پارس ، قانون به قلم یکی از نویسندگانش با بیان شعری از حافظ در نقد اخبار روز آخر ثبت نام نامزدها در برخی روزنامه ها نوشت: خداوند حفظش کناد آن استاد روزنامه نگاری را که موکداً تأکید می کرد، روزنامه نگار، هر مسلکِ سیاسی- اعتقادی که داشته باشد، به محض آنکه گام به درون تحریریه روزنامه اش می نهد باید آن مرام را بسان رخت از تنش درآورد و همان دمِ در، به جالباسی بیاویزد و فارغ از هر جانبداری، پشت میز تحریرش، کارش را آغاز کند. با خود می اندیشم، اگر ایشان و دگر آگاهان به رسالت روزنامه نگاری، نگاهی به صفحه های اول بسیاری از روزنامه های دیروز که خیلی از آن ها خویش را پیشرو عرصه روزنامه نگاری و روزنامه داری ایران می دانند، بیندازند، به راستی با خود چه می اندیشند؟ ! این که روزنامه نگار، نباید پیاده نظام سیاسیون و احزاب سیاسی باشد، نه تنها در جهان روزنامه نگاری، امری روشن و بدیهی است که حتی از نخستین پایه های قدم زدن و قلم زدن در این عرصه است. بار دیگر نگاهی بیندازیم به تیترهای روز گذشته برخی از روزنامه ها تا به این نتیجه تکان دهنده برسیم که روزنامه ها و روزنامه نگاران ما، نه تنها به اصل « بی طرفی» که لازمه روزنامه نگاری حرفه ای است باور ندارند که خود به صراحت سمت و سوی سیاسی دارند و از این رو، چون مستقل نیستند و آلوده سیاسی گری اند، طبعا نمی توانند حافظ منافع مخاطبانشان باشند و مخاطبان نیز نمی توانند به روزنامه هایی باور داشته باشند که به روشنی، بدیهیات حرفه ای شان را لگدمال می کنند. آنچه که برای نمونه در پی می آید، هیچ شخصی را مورد خطاب و عتاب قرار نمی دهد که کَنه سخن چیزی دیگر و از جنسی دیگر است:

« شرق» با عکسی بزرگ تیتر زده است: « … سرانجام؛ هاشمی آمد» ؛ « آرمان» با عکسی نیم تا، خبر « ثبت یک روز تاریخی» با تیتر « هاشمی آمد / آمده ام خدمت کنم» داد. « اعتماد» با عکسی بزرگ از هاشمی از « آغازی شگفت انگیز» و این سخن محمد شریعتمداری که « هاشمی باشد کنار می کشم» خبر داد. « آفتاب» با روتیتر « کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در دقیقه ۹۰» و با تیتر « آن مرد برای باران آمد» گامی فراتر نهاد و « بهار» با بیان « روزی که برای تاریخ یادگار می ماند» تیتر « حماسه با هاشمی» را انتخاب کرد. « خورشید» با عکسی از مشایی و احمدی نژاد و این گفته مشایی که « این راه باید ادامه یابد» ، « زنده باد بهار» را تیتر زد. « همشهری» هم که بسان خورشید از بودجه عمومی ارتزاق می کند، تیتر زد: « قالیباف: آمده ام برای ایران اسلامی، سربلند، مستقل و آزاد» و… تا همه آنانی که پیشخوان روزنامه فروشی ها را دیدند، دریابند تا چه اندازه روزنامه های ما، بی غرض و منصف و به تعبیری دیگر بی طرف و مستقل اند!

به هر روی، آرزومندم فعالان عرصه خبر در ایران، روزی دریابند که خبرنگار با فعال سیاسی متفاوت است؛ دریابند که باید احساسات، هیجان ها و نگاه سیاسی خود را در رویدادی که بازتاب می دهند، دخیل نکنند و از سوژه گزارششان فاصله بگیرند تا بتوانند همه جوانب امر را ببینند و رویداد را آن گونه که رخ داده است، گزارش کنند نه آن گونه که می خواهند و داوری را به عهده افکار عمومی بگذارند و با این رویکرد، همه دیدگاه ها را پوشش دهند و از لغزیدن به هر سمت و سویی، دوری کنند تا بتوانند با نگاهی جامع و فراگیر، چشم ها و گوش های راستین مخاطبان خویش باشند و در کل، استقلال و شرافت حرفه ای را که در ایران با خون روزنامه نگاران پاکدامانی چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، میرزا آقاخان کرمانی و بسیاری دیگر، آبیاری شده و بالیده است، دریابند و حفظ کنند.