پدر و مادری که فرزندان خود را در سر چهارراه‌ها برای فال‌فروشی و گل‌فروشی می‌گذارند با پدر و مادری که عکس فرزندان خود را در صفحات مجازی به نمایش می‌گذارند تا از طریق آن کسب درآمد کنند، مشابهت‌هایی در ایده و رفتار دارند؛ کار هر دوی آنها غیرقابل دفاع است.
 
«کودکان کار» به جای کودکی کردن مجبور هستند دست به کاری بزنند که مناسب سن آنها نیست یا اینکه رفع‌کننده نیازهای مادی خانواده‌های خود هستند. امروز در حالی این موضوع با عنوان آسیب اجتماعی شناخته می‌شود و برای حل آن دنبال دلایل منطقی باید گشت که یک عده مادر خوش ذوق، با‌‌استعداد و شیک با پشتکار فراوان و صرف هزینه‌های مادی و معنوی کودک خردسال خود را از شش ماهگی در فضای مجازی به نمایش می‌گذارند تا با کسب شهرت از وی یک سلبریتی با صدها هزار فالوور بسازند. در نهایت با گرفتن اسپانسری یکی از آتلیه‌های معروف یا برند لباس کودک، در‌آمدهای میلیونی به جیب بزنند.
برخی معتقد هستند این کار هیچ تفاوتی با کار پدر و مادری که کودک خود را برای فال‌فروشی، گل‌فروشی و شیشه‌شویی سر چهار راه می‌گذارند، مشابهت‌هایی در ایده و رفتار دارند و باید برای هر دو تحت عنوان «کودک کار» به یک اندازه دلسوزی کرد، اما به نظر می‌رسد این دو در رفع نیازهای مادی و معنوی تفاوت فاحشی دارند که نباید ساده از کنار آن گذشت.
 
امروز با کودکان کاری مواجه هستیم که علاوه بر تأمین نیازهای مادی، تأمین‌کننده انواع و اقسام کمبودهای روحی والدین خود نیز هستند؛ چراکه در موج چشم و هم‌چشمی و سلبریتی‌سازی‌های امروزی مجبور هستند با نمایش لباس، تیپ و موی خود به رقابت با سایر کودکان و مادرانه‌های مدرن بپردازند و پرچم پیروزی را برای غنای روحی والدینشان بالا ببرند.
لازم است بپرسیم کجا هستند جمعیت‌های مدافع کودکان کار تا به نگاه عاری از کودکانه‌های مانکن‌های اینستاگرام برسند و در برابر این حجم از خودخواهی‌های مادرانه که برای هیچ است، آستین بالا بزنند؟
 
وقتی صفحات اینستاگرام را باز می‌کنید مملو از کودکانی شده که شبیه مانکن‌های بزرگسال در انواع و اقسام حالات و مکان‌ها با لباس‌های مختلف ژست عکس گرفته و خود را به نمایش گذاشته‌اند. کودکانی که نگاه آنها عاری از کودکانه‌ها و شیطنت‌های بچگانه است و تمام مدت به این فکر می‌کنند من باید شبیه برترین سلبریتی‌ها باشم تا بتوانم لایک بیشتری دریافت کنم.
اما پشت این عکس‌ها چه می‌گذرد؟ والدینی که تمام انرژی خود را صرف نمایش کودک خود در صفحات مجازی می‌کنند تا بتوانند از طریق ظاهر وی نظر مخاطبان را به خود جلب کنند و این کودکان هستند که بی‌خبر از ماجرا، همه تلاش خود را می‌کنند تا برای موجه جلوه داده شدن بهترین نقش را ایفا کنند. به طور مثال بتوانند همانند یک فرد بزرگسال در افق خیره شوند، یا شبیه یک پرنسس با لباس خود به سیندرلا شدن برسند و حتی شبیه بازیگران هالیوودی اقتدار مردانه چهره خود را با عینک آفتابی نشان دهند.
 
کسب منفعت روحی یا تأمین نیازهای مادی؟
نکته مهم اینجاست که بر‌خلاف آنچه تصور می‌شود از همان ابتدا بحث درآمدزایی مطرح نبود؛ چراکه بسیاری از این مادران با نمایش روزانه فرزندان خود تنها در‌صدد کسب فالوور و رقابت با سایر صفحاتی بودند که به صورت روزانه به نمایش انواع و اقسام تیپ و لباس‌ها می‌پرداخت. هر چند که باید گفت همین نمایش ظاهر و دریافت فالوور بیشتر خود آسیب مهمی برای روحیه کودکان داشت و گویی والدین بی‌اطلاع از آن بودند، اما ماجرا وقتی تلخ می‌شود که صفحات پر فالوور هدف برندهای مختلف مد و لباس قرار گرفت و صفحات نمایشی جذب شرکت‌ها برای انجام تبلیغات شدند. این چنین شد که کودکان منبع در‌آمدی برای والدین قرار گرفتند.
از سوی دیگر این روزها در فضای مجازی با موجی از بدعت‌ها و مراسم‌هایی مواجه هستیم که پیشتر از این در خواب هم دیده نمی‌شد و به مدد همین چشم و هم‌چشمی‌ها به نحو احسن اجرایی می‌شود، بنابراین دور نیست اگر بگوییم این شرکت‌ها برای پایه‌گذاری بدعت‌های عجیب و غریب خود دست به دامان اینستاگرامرها شوند تا با کمک آنها بدعت‌های جدید را جا بیندازند و از آنها بخواهند با این بدعت‌ها مثل یک موضوع ساده برخورد کنند. چنانچه همین چند وقت پیش انتشار برخی عکس‌های خاص از مراسم تولد و گریم‌های دختران جوان به شکل سفیدبرفی، سیندرلا و پرنسس‌های کارتونی نشان داد، این موضوع برخاسته از پکیج‌ تولد شرکت‌های برگزار‌کننده است.
 
بدعت‌گذاری از دل اینستاگرام
بدعت‌‌هایی که روز‌به‌روز و آرام‌آرام از دل این صفحات مجازی بیرون می‌‌آیند و میان مادران ساده‌انگاری نفوذ می‌کنند که تنها می‌خواهند برای بچه‌‌هایشان مادران بهتری باشند، اما خطرناک‌تر از این سیاق زندگی که می‌تواند فراتر از موضوع ترویج تجمل‌گرایی و فاصله گرفتن از زندگی ساده بر پایه اخلاق و صرفه‌جویی باشد، الگو شدن این سبک مادری و فرزند‌داری برای مردم است. متأسفانه نگاه تعداد زیادی از اقشار جامعه به این مادران، به عنوان مادران موفق و الگوی پیشرفت است. به طوری که در برخی مواقع دیده شده برخی افراد حتی سؤالات مشاوره‌‌ای خود را نیز از این مادران می‌‌پرسند.
 
این روزها همه چیز تغییر کرده است، همانگونه که به فراخور مدرنیسم و گره ‌خوردن روزمرگی‌ها به فضای مجازی بر آمار جرم و جنایت‌ها افزوده است و شیوه‌های نوین در این زمینه خلق کرده است، بالطبع آسیب‌های اجتماعی هم تا حدی تغییر پیدا کرده است، کودکان کار همیشه ژنده‌پوش نیستند، همیشه نامرتب و به‌هم‌ریخته نیستند، اتفاقاً کودکان کاری پیدا می‌شوند که لباس‌های گرانقیمت به تن دارند و با تقلید از حرفه‌ای‌ترین سلبریتی‌های دنیا، به‌گونه‌ای ژست می‌گیرند تا لایک بیشتری بگیرند.
تفاوت این است که کودکان کار خیابانی، کودکی‌ها و معصومیت خود را صرف تأمین نگاه مادی خانواده‌های خود می‌کنند، اما کودکان کار فضای مجازی علاوه بر تأمین مادی، به اغنای روحی والدین خود هم می‌پردازند.